طنز؛ دور باید شد از این خاک عجیب
-نام؟/ +نلسون ماندلا، محمد مصدق، مهاتما گاندی، طارق بن زیاد./ -عجب اسم رویهمرفتهای! حالا به طور خلاصه چی صدا کنم تو رو؟/ +شما بگو حمید./ -شما همونی نیستی که میخوای نامزد ریاست جمهوری بشی؟/ +دکتر دیگه دوران نامزدی ما....
-نام؟/ +نلسون ماندلا، محمد مصدق، مهاتما گاندی، طارق بن زیاد./ -عجب اسم رویهمرفتهای! حالا به طور خلاصه چی صدا کنم تو رو؟/ +شما بگو حمید./ -شما همونی نیستی که میخوای نامزد ریاست جمهوری بشی؟/ +دکتر دیگه دوران نامزدی ما گذشته، ما قطع به یقین مزدوج شدیم، به زودی به شما اثبات خواهد شد، همین دو سه ماه آینده./ -فکر نمیکنی دچار خودشیفتگی شدی؟/ +خودشیفتگی چیه، عبدالرضا داوریمون هر دفعه من رو میبینه میگه رای بیار من کیه؟/ -خدایی چقدر به تواناییها و قدرتت اِشراف داری؟ / اصلا به من میگن حمید اِشراف، یه بار كلي اشیای باستانی فرستادم خارج، دو سه نفر اونم کور و کچل برگشت.
-بسه دیگه. بیدار شو. یه سوال ازت میپرسم، راستش رو بگو. اگه همین الان بهت بگن رییسجمهور شدی، چی کار میکنی؟ وحشت نمیکنی از مسئولیتی که رو دوشته؟/ +نخیر، مفتخرم که به اطلاعتون برسونم مردم ایران خیلی خوششانسن چون معجزه هزاره سوم به من در مملکتداری مشاوره میده. / -ببین میگم تو همین جا تو مطب بمون، من و کل مملکت از اینجا میریم. قربون دستت جای پول ویزیت هم یه دونه از اون سرستونهای پاسارگاد بده، به جای پول بدم به این قاچاقچیهای انسان با قایق بریم یونان. خانوم منشی، نمیخواد وسایل رو جمع کنی، فقط فرار کن... .
نظر کاربران
خوب بود