طنز؛ پرزيدنت بعدي من!
ابراهيم افشار در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:
با توجه به اينكه از همين الان «ح- ر- ب»، نديد رييسجمهور بعدي ايران است، آنقدر زور زدم تا بالاخره همه پيشنهاداتم را ريختم روي داريه و تقديم ميكنم.
البته شيتيلام هم بايستي محفوظ باشد، گفته باشم. اولين پيشنهاد اين است كه او بلافاصله با اظهار اين جمله تاريخي كه «بيرون بودن اين دوتا شويد از موهاي پسران، مساله اصلي مملكت نيست» به طور شلاقي اولين طرحش را با عنوان «مسكن آبان و آذر و شهدخت و ديگران» جايگزيني زيبا، جادار، مطمئن براي مسكن مهر به منظور خانهدار كردن ابرثروتمندان كشور ترتيب داده و بلافاصله با مادر زن رييس جمهور اكوادور كه احتمالا همين روزها زرت شوهرش قمصور ميشود، ديدار ميكند.
در اين ديدار، اين بار برخلاف سناريوي ونزوئلا، مادرزنه از دور خودش را مياندازد در آغوش پريزيدنت ما و محافظها او را با اين جمله اوا خاك عالم، از صحنه دور ميكنند و فراستي ميگويد كات، مقوا بود.
اين خودش در دنياي سياست توفاني به پا ميكند و ترامپ در مرحله آچمز قرار ميگيرد. دومين كار نگارش اتوبيوگرافي توسط طنزنويسان توفيق براي وي ميباشد كه در آن اين آيتمها پررنگ نوشته ميشود: او برخلاف مرشدش كه عضو تيم ملي فوتبال علم و صنعت بود، پيراهن تيم ملي سپك تاكراي دانشگاه آزاد واحد جنوب به شمال و شمال به مغرب را به تن كرده و برنامه «فوق علمي كردن مديريت در جهان» را روي دست علمي كردن مديريت جهان زد.
او به جاي اينكه نفت را بر سر سفره مردم بياورد، سفره مردم را به پالايشگاه برد و موفق شد. اين نامزد رياست جمهوري كه بردش حتمي به نظر ميرسد رو به دوربين تلويزيون» ان بي سي زي خي غي «گفت: آمار بيكاري معكوس را به رقم ۱۱۰ مميز ۱۲۸ خواهم رساند و آنقدر كار رو سرتون ميريزم كه شبام نريد خونه و توي همون پاي كار بخوابيد.
با توجه به اينكه از همين الان «ح- ر- ب»، نديد رييسجمهور بعدي ايران است، آنقدر زور زدم تا بالاخره همه پيشنهاداتم را ريختم روي داريه و تقديم ميكنم.
البته شيتيلام هم بايستي محفوظ باشد، گفته باشم. اولين پيشنهاد اين است كه او بلافاصله با اظهار اين جمله تاريخي كه «بيرون بودن اين دوتا شويد از موهاي پسران، مساله اصلي مملكت نيست» به طور شلاقي اولين طرحش را با عنوان «مسكن آبان و آذر و شهدخت و ديگران» جايگزيني زيبا، جادار، مطمئن براي مسكن مهر به منظور خانهدار كردن ابرثروتمندان كشور ترتيب داده و بلافاصله با مادر زن رييس جمهور اكوادور كه احتمالا همين روزها زرت شوهرش قمصور ميشود، ديدار ميكند.
در اين ديدار، اين بار برخلاف سناريوي ونزوئلا، مادرزنه از دور خودش را مياندازد در آغوش پريزيدنت ما و محافظها او را با اين جمله اوا خاك عالم، از صحنه دور ميكنند و فراستي ميگويد كات، مقوا بود.
اين خودش در دنياي سياست توفاني به پا ميكند و ترامپ در مرحله آچمز قرار ميگيرد. دومين كار نگارش اتوبيوگرافي توسط طنزنويسان توفيق براي وي ميباشد كه در آن اين آيتمها پررنگ نوشته ميشود: او برخلاف مرشدش كه عضو تيم ملي فوتبال علم و صنعت بود، پيراهن تيم ملي سپك تاكراي دانشگاه آزاد واحد جنوب به شمال و شمال به مغرب را به تن كرده و برنامه «فوق علمي كردن مديريت در جهان» را روي دست علمي كردن مديريت جهان زد.
او به جاي اينكه نفت را بر سر سفره مردم بياورد، سفره مردم را به پالايشگاه برد و موفق شد. اين نامزد رياست جمهوري كه بردش حتمي به نظر ميرسد رو به دوربين تلويزيون» ان بي سي زي خي غي «گفت: آمار بيكاري معكوس را به رقم ۱۱۰ مميز ۱۲۸ خواهم رساند و آنقدر كار رو سرتون ميريزم كه شبام نريد خونه و توي همون پاي كار بخوابيد.
مردم گفتند دمت گرم، پاي كار خوبه. روزنامه چلنگر نوشت او معجزه هزاره چهارم و پنجم و ششم خواهد بود، بلكمم هفتم.
هوگو چاوز با خواندن اين مطلب در چلنگر، اولش فكر كرد با مترجم مربيان يوگسلاو در فوتبال ايران طرف است و به او زنگ زد اما برانكو گفت منظور نشريه طنز چلنگر است كه قديم منتشر ميشد.
هوگو گفت واي چقدر عالي و رفت پولهايش را ريخت توي گوني كه ببرد بگذارد روي كفه ترازوي بقال محله و هم وزن آن براي خودشان سيب زميني پشندي بخرد.
هوگو از اينكه سياستهاي اقتصادياش جوري پيشرفت كرده كه ديگر واحد اسكناسهايشان عددي نيست بلكه «كيلوگرم اسكناس» است، به ح - م ب پيشنهاد كرد كه براي ماندگاري در تاريخ بايد همچين سياستي را پيش بگيرد كه مردمش وقتي ميروند بقال و چقال، سيبزميني پياز گوجه را در يك كفه بگذارند و اسكناس معادلش را در كفه ديگر، تا مدل اقتصاد فرامدرن تهاتري در جهان راه بيفتد.
(الان قيافه ترامپ را مجسم كن!) هوگو همچنين پيشنهاد ديگري كرد كه همه كف و خون و سمنت بالا آوردند.
او گفت: «اين بار كه داري ميري سازمان ملل، ديگه لشكركشي نكن. از هر كشور به طور رندوم ۵ نفر را سوار وانت نيسان آبي بكن. خود سازمان ملليها ميرن كنار».
او قرار است يك عريضهچي دادگستري را رييس دفترش كند كه فرت فرت به شخصيتهاي جهان نامه بنويسد. نامهها بايد به زبان دري و به خط نستعليق غيرشكسته باشد كه همراهشان مترجم زنده هم الصاق شوند.
گفته ميشود در اين شكل جديد، حوزه ترجمه ادبيات سياسي در ايران، روي دست تمام دنيا شكوفه ميزند. آخرين طرح داداشمان ادامه سفرهاي استاني است.
او بلافاصله بعد از انتخابش دستور داده كه در پاستور يك مسافرخانه سه ميليون نفري ساخته و پرداخته شود كه استانها به نوبه خود، كامل تشريف فرما شوند. اگر ميخواهيد خيابان پاستور تبديل به قلب جهان شود، ياا... رايتان را براي او به صندوق بريزيد.
اتوبوس براي رفتن به داروخانه و دريافت داورهاي تقويتي رايگان نيز دم در ستادمون آماده است. لطفا از آوردن كودكان هم خودداري نكنيد. شيتيل مام كه محفوظ بوده بوده بوده.
پ
ارسال نظر