طنز؛ تقصیر را به گردن یکدیگر دایورت نکنیم!
فریور خراباتی در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:
آقای سرخو اعلام کرده: «شهرداری مدعی است آتشنشانان بهترین تجهیزات را داشتند» که البته درست هم اعلام کرده، زیرا شهرداری هر چیزی که اعلام کند درست است.
آقای سرخو اعلام کرده: «شهرداری مدعی است آتشنشانان بهترین تجهیزات را داشتند» که البته درست هم اعلام کرده، زیرا شهرداری هر چیزی که اعلام کند درست است.
اما این بهترین تجهیزات یک سری رمز دارد که باید آنها را رمزگشایی کنیم؛ اولا دوستان بگویند از نظر آنها معنی لغت « تجهیزات» چیست؟ دوما اعلام کنند که آیا میدانند «تجهیزات» همان «امکانات» است؟
سوما بگویند که در جریان هستند که امکانات آتشنشانی چیست، شاید فکر میکنند همین که ماشین در اختیار این سازمان قرار دارد کفایت میکند. چهارما بگویند که شهرداری در مقایسه با کدام کشور و در کدام مقطع تاریخی این سخنان را بیان کرده است؟
چون ما بررسی کردیم و متوجه شدیم امکانات ما در حد دوران آق قویولونهاست. برای این ادعا هم سند داریم و مدارکش نیز موجود است؛ استربیگخان در کتاب سفرنامه خود نوشته:
نتیجه سیاحت من از ایران در عصر آققویولونها این است که در هیچ بلادی آثار ترقیات و تمایل به تمدن به نظرم نیامد. در آتشسوزی و سیل بدانچه از نیاكان خودشان دیدهاند قناعت دارند و جای بسی تعجب است كه بدان یكی مفتخرند كه شیوه اسلاف هنوز تماما در میان آنها مرعی است.
نتیجه سیاحت من از ایران در عصر آققویولونها این است که در هیچ بلادی آثار ترقیات و تمایل به تمدن به نظرم نیامد. در آتشسوزی و سیل بدانچه از نیاكان خودشان دیدهاند قناعت دارند و جای بسی تعجب است كه بدان یكی مفتخرند كه شیوه اسلاف هنوز تماما در میان آنها مرعی است.
اما از این طرف در تجملات بیهوده و فراهم آوردن اسباب تزیینات بوستانها و نصب بنر و برگزاری همایشهای کشکی به درجهای پیش افتادهاند كه ابدا اجدادشان آن وضع را در خواب خودشان هم ندیده بودند. به جای شلنگ و نردبان كه از معمولات و مصنوعات آتشنشانی است و چند سال به رفع احتیاجات یك مملکت بزرگ كفایت مینماید دریغ کرده و امروز به چند صد میلیون تومان ملک به همکاران خود بذل و بخشش نمایند.
یكی از این انبوه مردم كه علیالاكثر صاحبان املاك علم نجوم هستند هیچ گاهی بدین خیال نیافتادهاند كه از ممالک پیشرفته یك بالگرد برای خاموش کردن آتش بیاورند و در ابنیههایی که آتش در آنان فتاده به كار وادارند تا محسنات آنها را به رایالعین ملاحظه كنند. در تمامی این مملكت از شهرهای بزرگ گرفته تا قصبات و قریهها یک فقره شلنگ درست و حسابی هم دیده نمیشود كه آبی از آن متصاعد گردد.
و از هیچ طرف بانگ سوت و صفیر «عذرخواهی» شنیده نمیشود. با این وضع چون چند نفری در شورایی یك جا گرد آمدند میگویند: «ای بابا، دنیا همهاش دو روزه، یه روزشم امروزه!» آنچه نیز از خیالشان نمیگذرد فکر چارهای برای وقوع حوادث مشابه است. تقصیر را به گردن یکدیگر دایورت نموده و از زیر بار مسئولیت دوش خالی میکنند. عمارت«مدیریت بحران در شورای شهر» خاک میخورد و کسی نیست تا قفل آن گشوده و فکری به حال بلایای پیشرو و احتمالی بکند.
در نهایت نیز خلق به عنوان مقصر آتشسوزی و عدم امدادرسانی معرفی میشوند و در نهایت نیز کسی بابت اهمال خود عذرخواهی نخواهد کرد. پس ناله کردن بیفایده است و امید به«عذرخواهی» و پذیرش قصور فسانه است. مگر اینكه محض تسلی خودمان بگوییم «چنان نماند، چنین نیز نخواهد ماند».
این متن در کتاب سفرنامه استربیگ خان صفحه شصت آمده که نشان میدهد این مشکلات از همان دوران وجود داشته و شهرداری تهران و شهردار فعلی نیز در به وجود آمدن آن مقصر نیست(اصلا همینه که هست!).
این متن در کتاب سفرنامه استربیگ خان صفحه شصت آمده که نشان میدهد این مشکلات از همان دوران وجود داشته و شهرداری تهران و شهردار فعلی نیز در به وجود آمدن آن مقصر نیست(اصلا همینه که هست!).
پ
ارسال نظر