بیست و هفت ساعت از تاخیر و هفت ساعت از نشستن مسافران در هواپیما گذشته؛ صدای نچ و نوچ از اقصی نقاط هواپیما به گوش میرسه. صدای کاپیتان از بلندگو: «مسافران محترم، حالتون چطوره؟»
بیست و هفت ساعت از تاخیر و هفت ساعت از نشستن مسافران در هواپیما گذشته؛ صدای نچ و نوچ از اقصی نقاط هواپیما به گوش میرسه. صدای کاپیتان از بلندگو: «مسافران محترم، حالتون چطوره؟» یکی از مسافران: «عاااالیه!» کاپیتان به کمک خلبان: «فک کنم یکی از مهمونای خندوانه هم تو پروازه!» و با بلندگو ادامه میدهد: «پرسنل پرواز نهایت سعی خود را برای رفع مشکلات انجام میدهد. اگه چیزی میزی لازم دارید به مهمانداران بگید، تعارف نکنید». یکی از مسافران، بلند میشود و خشمگین فریاد میزند: «من چیز زیادی نمیخوام. من فقط میخوام برم یه جایی که هشت ساعت کار کنم، هشت ساعت پیش زن و بچهام باشم، هشت ساعت هم بخوابم.»
/ صدای کاپیتان: «حرفات رو گفتی؟»/ مسافر: «بله.»/ صدای کاپیتان: «بیشین!»/ ناگهان یکی از مسافران گوشی موبایلش را میگیرد بالا: «کانال اوف چه جیز میز نوشته تو پرواز ما بمب هست!»/ ولولهای در میان مسافران میافتد. زنی به شوهرش: «چیکار کنیم؟ پیاده شیم؟»/شوهر: «نخیر ما از این رسما نداریم. با لباس سفید اومدیم تو هواپیما، با کفن سفید میریم بیرون.»/ یکی دیگر از مسافران بلند میشه در حالی که به پنجره اشاره میکنه: «خانم مهماندار! این بال سمت راست چرا موتور نداره؟!»/ مهماندار به صورت خیلی جذاب ولی با حفظ شئونات: «شما همون مسافر دقیقه آخری نیستید؟»
مسافر: «گیرم که هستم.»/ مهماندار: «شصت تومن پول بلیت دادید خیال کردید براتون شاتل میاریم؟!» / مسافر مینشیند سرجایش و به نشانه اعتراض، پاکت مواقع شکوفهزنی را یواشکی در جیب میگذارد./ صدای کاپیتان: «نبینم یه جا نشستید/ منتظر چی هستید؟»/ مسافران همه با هم: «ما منتظر پریدن هستیم/ هیچ جا نمیریم همینجا هستیم...»/ یکهو همان مسافر تلگرامباز داد میزند: «اوه اوه! کانالا نوشتن حمید بقایی کاندید ریاست جمهوری شده!»/ صدای کاپیتان: «مسافرین محترم. کلید رو گذاشتم زیر ارتفاعسنج. رفتید، در رو هم ببندید. خدافظ.» و ایجکت میکند.
(میدونم کابین خلبان هواپیمای مسافربری ایجکت نداره ولی خب درک کنید، بقایی داره میاد)/ مهمانداران و مسافران دیگه منتظر پله مله نموندند و خودشون رو پرت کردند روی برفهای باند، خود هواپیما پیچید تو آشیانه، برج مراقبت مرخصی ساعتی گرفت رفت رستوران پسران کریم گارسونی کنه، امروز هم همکاران ما رفتند تا از وضعیت فرودگاه هاشمینژاد مشهد گزارش تهیه کنند، دیدند فرودگاه جاش رو داده به کوهسنگی و رفته طرقبه آش دوغ میفروشه. مردم ادای بهتنگاومدهها رو در میارنا. بابا بقاییه دیگه، فوقش نابود میشیم. جَو میدید الکی.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
از الان که بدتر نابود نمیشیم