طنز؛ آشتی ملی قبل از دربی
دربی هشتاد و چهارم تهران با روزهایی مصادف شده که خیلی از نخبگان و رجال درباره «آشتی ملی» صحبت میکنن. بدین مناسبت دو نفر از هوادارای ناراحت استقلال و پرسپولیس رو دعوت کردیم که یک آشتی ملی- باشگاهی تمیزی در اشل کوچک برقرار کنیم.
دربی هشتاد و چهارم تهران با روزهایی مصادف شده که خیلی از نخبگان و رجال درباره «آشتی ملی» صحبت میکنن. بدین مناسبت دو نفر از هوادارای ناراحت استقلال و پرسپولیس رو دعوت کردیم که یک آشتی ملی- باشگاهی تمیزی در اشل کوچک برقرار کنیم.
ویرگول: خب جناب هوادار قرمز، چه پیام و سخنی برای این دوست مون دارید که آبی پوشیده؟
قرمز: والا چه پیامی میتونم داشته باشم برای هوادار تیم چهارم پایتخت که پنج ساله در حسرت...
آبی: شما لطفا درباره حسرت صحبت نکن لُنگی! مجبورم نکن از همین تریبون اون دو ستاره بالای لوگومون رو...
قرمز: لنگی با کی بودی کیسهکش؟ الان زنگ میزنم بچههای جایگاه سی و سه...
ویرگول: آقاااااا آقااااااا! استفاده از این الفاظ خطر محرومیت از نقل و انتقالات دارهها.
قرمز: اینو میترسونی؟ اینا آخرین باری که محروم نبودن، عبدالعلی چنگیزو خریدن. هارهارهار!
آبی: بنده وسایل دندونپزشکی همراهم آوردم. اجازه بدید دهان تون رو معاینه و سرویس کنم.
(اینجا دوباره بحث به مسائل خانوادگی کشیده شد.)
ویرگول: آقایان دلاوران نامآوران! اگه ادامه بدید قطعا کسر امتیاز در انتظارتونهها.
آبی: یاه یاه یاه! اینا که خوراکشون کسر امتیازه! با اون خریدهای هپاتیتیشون!
قرمز: من وسایل طبی نورولوژی تو کیفمه. اجازه بدید شخصا...(دیگه بحثها داشت از دایره فوتبال فراتر میرفت به ژنتیک و اینا میرسید.)
ویرگول: اصلا نخواستیم آقا. امروز ویرگول نداریم. به جاش براتون برنامه ترکیبی با اجرای مشترک پیمان یوسفی و جواد خیابانی و مرتضی حسینی و با گزارش محمد سیانکی پخش میکنیم. بعدشم تکرار قسمتهای اول تا صد و سیام معمای شاه نشون میدیم ، ببینید کیف کنید!
قرمز سرفهکنان: البته یادم رفت بگم. به نام خدا، بنده سوراخ ابن سوراخ ابن سوراخ ابن لُنگی ابن قرمز هستم و همیشه در حسرت یک فینال تو آسیا سوختهام. میکروفن رو میدم به سرور گرانقدرم، آقای آبیِ تاج سر.
آبی: اختیار دارید قربان (خم شد که دست قرمز رو ببوسه ولی قرمز دستش رو کشید) حسرت واقعی در دل بنده است که ای کاش یک اسطوره لژیونر داشتیم. حتي در سطح راپيد وين!
قرمز: حقیر سرا پا آفساید واقعا به شما غبطه میخورم و کم مانده گریبان چاک کنم و اشک حسرت بر دامان بریزم از این سوز دل... (بغض و آه)
آبی: سوز آن است که من دارم بعد از پاس طارمی به مسلمان... (هق هق)/ قرمز: خاکم بر دهان...
حتما باید زور بالاسرتون باشه؟!
نظر کاربران
کاش سرمایه گذاری شود روی این هواداران
از دیشب اومدند استادیوم خیلی حرفه ها بعد با امکانات ورزشگاه
میشود خیلی برنامه های فرهنگی و سرگرم کننده تدارک دید و یا با این دو تیم و هوادارانش اقدامات ملی کرد مثلا همایش های خیرخواهانه یا برنامه های سبز طبیعت ...