طنز؛ سیمرغ بخت برگشته و جشنوارهای که سوگواره شد
داوران جشنواره فیلم فجر از موضع خود کوتاه نیامدند و در برابر انتقادهای صورت گرفته از عملکردشان اعلام کردند به هیچوجه قصد عقبنشینی ندارند
کامران نجفزاده: مهم نیست کسی عقبنشینی بکند یا نه. مهم این است که شما خبر عقبنشینیاش را منتشر کنید. همانطور که مهم نیست مثلا در لیگ برتر جزیره چلسی، آرسنال را شکست بدهد مهم این است که شما بگویی آرسنال برد. آن وقت همه جامعه میگویند دیدی دیشب آرسنال، چلسی را شکست داد؟
دهنمکی: اسمش را نگذارید عقبنشینی. چون عقبنشینی نمیکنید که. دارید به راه «راست» برمیگردید که از دید ما اصلا عقبنشینی نیست. بلکه بازگشت از جاده خاکی به مسیر بزرگراه است.
یک کارمند دولتی: من هم قصد نداشتم حقوقبگیر باشم اما شدم. قصد داشتم نویسنده معروفی بشوم و جایزه نوبل ادبی را بگیرم. اما میان قصد تا توانایی یک دنیا فاصله است ببم!
وزیر ورزش و جوانان: معمولا کسانی که قصد ازدواج ندارند زودتر از بقیه ازدواج میکنند. قصد نداشتن در زندگی خیلی مهم و تأثیرگذار است.
ایوبی، معاون سینمایی وزیر ارشاد و فرهنگ اسلامی: اتفاقا یکی از دوستان ما رفت خواستگاری. بعد از او پرسیدیم نتیجه چه شد؟ گفت ٥٠درصدش حل شده چون من قصد ازدواج دارم. اما ٥٠درصدش حل نشده چون طرف قصد ازدواج ندارد. فعلا این دوستان هم در برنامه زمانبندیشان ٥٠درصد پیشرفت فیزیکی داشتهاند!
یک روزنامهنگار: یک همسایهای هم ما داشتیم که همیشه میگفت قصد دارد برود نپال. یک روز صبح گفت بالاخره به هدفم رسیدم. گفتیم تو که دیشب با ما بودی کی رفتی نپال؟ بعد که توضیح داد فهمیدیم اسم پارک سر خیابان را گذاشته بوده نپال. من آنجا فهمیدم تعریف آدمها از هر چیزی برای رسیدن به آن چیز مهمتر است. حالا باید دید تعریف این دوستان از عقبنشینی چیست؟
خسرو معتضد: یک داستان تاریخی براتون بگم با فکت و سند. لطفعلیخان زند طی بازدیدی که در هنگام جنگ جهانی اول از سواحل ژاپن داشت فهمید حمورابی در مورد نحوه داوری جشنواره فیلم قوانینی تصویب کرده که هیچ فیلمی نتواند از دایره جایزهاش بیرون بماند و ممیزی هم به عدل بین همه فیلمها تقسیم شود. این سری اما حمورابی رفته گل بچینه.
عبید زاکانی: نمیدانم چرا تا اسم بهروز افخمی و برنامه هفت آمد یاد این لطیفه خودم افتادم. «سلطان محمود را در حالت گرسنگی بادنجان بورانی پیش آوردند. خوشش آمد گفت: بادنجان طعامی است خوش. ندیمی در مدح بادنجان فصلی پرداخت. چون سیر شد بگفت بادنجان سخت مضر چیزی است. ندیم باز در مضرت بادنجان مبالغتی تمام کرد. سلطان گفت ای مردک! نه این زمان مدحش میگفتی؟ گفت: من ندیم توام نه ندیم بادنجان مرا چیزی میباید گفت که تو را خوش آید نه بادنجان را.» خلاصه ایشان همان نماینده اصلاحطلب مجلس ششم نیست؟
ارسال نظر