پاراگراف کتاب (۱۰۷)
ما در اینجا سعی کرده ایم با انتخاب گزیده هایی متفاوت و زیبا از کتاب های مختلف آثار نویسندگان بزرگ، شما را با این کتاب ها آشنا کرده باشیم، شاید گام کوچکی در جهت آشتی با یار مهربان کودکی مان برداشته باشیم.
راستي چرا؟ چرا در لابه لاي حوادث ، رخدادها و مناسبت هاي ايام مختلف سال، «کتاب و کتاب خواني» به اندازه يک ستون از کل روزنامه هاي يک سال ارزش ندارد؟ شايد يکي از دلايلي که آمار کتاب خواني مردم ما در مقايسه با ميانگين جهاني بسيار پايين است، کوتاهي و کم کاري رسانه هاي ماست. رسانه هايي که در امر آموزش همگاني نقش مهم و مسئوليت بزرگي را بر عهده دارند. کتاب، همان که از کودکي برايمان هديه اي دوست داشتني بود و يادمان داده اند که بهترين دوست است! اما اين کلام تنها در حد يک شعار در ذهن هايمان باقي مانده تا اگر روزي کسي از ما درباره کتاب پرسيد جمله اي هرچند کوتاه براي گفتن داشته باشيم. و واقعيت اين است که همه ما در حق اين «دوست» کوتاهي کرده ايم، و هرچه مي گذرد به جاي آنکه کوتاهي هاي گذشته ي خود را جبران کنيم، بيشتر و بيشتر او را مي رنجانيم.
ما در اینجا سعی کرده ایم با انتخاب گزیده هایی متفاوت و زیبا از کتاب های مختلف آثار نویسندگان بزرگ، شما را با این کتاب ها آشنا کرده باشیم، شاید گام کوچکی در جهت آشتی با یار مهربان کودکی مان برداشته باشیم. مثل همیشه ما را با نظراتتان یاری کنید.
فالاچی: و هنوز یک لبخند در صورت شما از یک شهاب در آسمان نایاب تر است. آیا شما هیچ وقت می خندید اعلیحضرتا؟
محمدرضا: فقط وقتی که موضوع خنده داری اتفاق بیفتد. اما این موضوع باید خیلی خنده دار باشد که غالبا اتفاق نمی افتد. نه، من از آن آدم هایی نیستم که به هر موضوع احمقانه ای بخندم؛ اما شما باید درک کنید که زندگانی من همیشه یک زندگانی سخت و دشوار و خسته آور بوده است.
مصاحبه با تاریخ | اوریانا فالاچی
تیستو سبز انگشتی | موریس دروئون
ندا آمد: آن دل بنده مومن من است.
گفت: خداوندا! چگونه آن را پاکیزه کنم و پاک گردانم؟
پاسخ شنید: عشق در او زن تا هرچه به ما نسبت ندارد سوخته گردد. آنگاه با جاروب حسرت جاروب کن تا اگر چیزی مانده باشد پاک بروبد. ای داوود از آن پس اگر سرگشته ای بینی در راه طلب ما آنجا را نشانش ده که بارگاه قدس ما آنجاست.
کشف الاسرار و عُدّة الابرار | خواجه عبدالله انصاری
وقتی راه میرویم شاید سوسکی را زیر پا له کنیم، یا تغییری در هوا به وجود بیاوریم که به واسطه ی آن مگسی به جایی رود که در غیر اینصورت نمیرفت. حال بیاییم خودمان را در مَثَل چون حشره در عالمی برتر و مسلط فرض کنیم، آنگاه کاملا آشکار میشود که زندگی روزانه مان تحت تاثیر نیروهایی قرار دارد که اختیار ما بر آن بیش از اختیاری که سوسک بی نوا در زیر قدم های غول آسای ما بر زندگیش دارد نیست.
چه باید کرد؟ باید به هر راهی که میتوانیم از درک گردش کائنات و زمان بندی اقدام به عمل با آن استفاده کنیم که مجبور به جنگ با آن نشویم، با آن حرکت کنیم.
خاطرات یک گیشا | آرتور گلدن
فلسفه ای برای زندگی | ویلیام اروین
+ وقت و ارزش بیشتری صرف روابط شان می کنند.
+ دوست دارند با مرد زندگی شان صحبت کنند، با او باشند و روی ارتباطشان و حفظ و ادامه آن کار کنند.
+ دوست دارند برنامه ریزی کنند و لحظاتی خاص و به یاد ماندنی خلق کنند.
+ هرچه در توان دارند می کنند تا رابطه را صمیمی تر، نزدیکتر و ماندگارتر کنند.
سوء برداشت مردها از این ویژگی زن ها:
+ مردها فکر می کنند که ما زن ها مستقل و خودکفا نیستیم.
+ فکر می کنند پرتوقع و زیاده خواه هستیم.
+ فکر می کنند به تشویق و دلواپسی مبتلا هستیم.
+ فکر می کنند با این توقع از آنها که وقت و توجه خود را به ما بدهند، ما می خواهیم آنها را کنترل کنیم.
رازهایی درباره زنان که هر مردی باید بداند | دکتر باربارا دی آنجلس
نگرانی قوی ترین آدم ها را هم از پای درمی آورد.
ترس، نگرانی، نفرت، خودخواهی و ناتوانی در سازش با جهان اطراف و واقعیت علل اصلی بیماریها و زخمهای گوارشی هستند.
پس: به خدا ایمان داشته باش، یاد بگیر که خوب بخوابی، عاشق موسیقی باش، جنبه مضحک زندگی را ببین و بدان که سلامتی و شادمانی برای تو خواهند بود.
آیین زندگی | دیل کارنگی
گفتارشان گیرنده و دلفریب و مصاحبتشان گوارا و دلپذیر است و لکن در عوض فاقد بسیاری از صفات پسندیده اند چنانکه در تمام فنون مکر و حیله و دوروئی و ریاکاری ماهرند و نسبت به زیردستان شقی و غذار و در مقابل زبردستان افتاده و فروتن میباشند. ازین گذشته مردمی هستند بیرحم و کینه خواه و حریص فاقد ایمان و محروم از صفات قدرشناسی و شرافتمندی.
خُلقیات ما ایرانیان | سید محمدعلی جمالزاده
گفتگو با کافکا | گوستاو یانوش
ولی وقتی به فهمیدن و درک رسیدی، از آن به بعد دیگر خود فهمیدن باعث رنجت می شود.
دیگر هم از فهمیدن خودت رنج می بری، هم رنج فهمیدن آنچه دیگران درک نمی کنند و نمی فهمند و نمی بینند، به جانت نیش می زند و آزارت می دهد. ولی هرقدر در نادانی می شود درجا زد، در فهمیدن نمی شود.
وقتی چشم هایت باز شد، دیگر نمی توانی آن را ببندی و خودت را به نفهمی بزنی.
دالان بهشت | نازی صفوی
آدمکش کور | مارگارت اتوود
وای بر مردمی که مستبدان را قهرمانان می پندارند و کشورگشایان شجاع را مهربان و دلسوز می انگارند. وای بر مردمی که در رویا از غریزه ی خویش متنفرند و در بیداری برای ارضای آن سختی های بسیاری را متحمل می شوند.
وای بر مردمی که جز به دنبال اجساد بانگ برنمی آورند و جز به ویرانه ها افتخار نمی کنند و جز زمانی که گردن به زیر تیغ نگذاشته باشند، طغیان نمی کنند.
وای بر مردمی که سیاستمدارانش همچون روبهان، فیلسوفانش همچون شعبده بازان و هنرهایشان تنها تقلید و دنباله روی از دیگران است.
وای بر مردمی که حاکمان خویش را با ساز و دهل می پذیرند و رها می کنند تا بار دیگر با صدای ساز و دهل به استقبال حاکم دیگر بروند.
وای بر مردمی که دانشمندانش از گنگی زمانه، زبان فروبسته اند و مردان قدرتمندش هنوز در بستر آرمیده اند.
وای بر مردمی که به بخش های گوناگون تقسیم شده اند و هربخش خود را یک امت می داند.
باغ پیامبر و خدایان زمین | جبران خلیل جبران
عزیز من ایشان با خوردن یک نصف زردآلو الان در حالتی است که اورژانس لازم میشود. تعارفات ما گاهی رسما انسان را اشتقاق می دهد. یعنی به دو بخش مساوی تقسیم می کند از وسط!
چقدر خوبیم ما | ابراهیم رها
عشق در رویا آزمندِ عمل فوری است، بدون معطلی و در پیش دیدگان همه...
آدم ها حاضرند جانشان را هم بدهند، منتها به شرطی که آزمون، دشوار و طولانی نباشد و زود تمام شود! همگان هم آنچنانی که گویی در تئاتر، تماشا کنند و دست بزنند! اما عشق فعال کار شاق و پایمردی می خواهد.
برادران کارامازوف | فئودور داستایوفسکی
نظر کاربران
وقتی چشم هایت باز شد، دیگر نمی توانی آن را ببندی و خودت را به نفهمی بزنی.
دالان بهشت خاطرات یک گیشا و برادران کارامازوف عالین عالی
جالب بود
متن ها ایرانی باشه بنظرم بهتره