خودمومیایی شدن شگفت انگیز راهبان بودایی
این طور که به نظر می رسید مومیایی راهب بودایی در حال حرکت در گوشه و کنار موزه بوده است. وقتی نگهبانان درهای موزه را باز کردند، مومیایی راهب بودایی را در محفظه شیشه ای خود یافتند، هیچ حرکتی در کار نبود.
در مواجهه با چنین اتفاقی مردم دو دسته شده بودند؛ گروهی آن را حیله ای برای افزایش تعداد بازدیدکنندگان موزه برشمرده و آن را یک فریب می دانستند، ولی دسته دوم بر این باور بودند که راهب بودایی نمرده بلکه با فرآیند «خودمومیایی» به حالت روحی متعالی منتقل و مقدس شده است.
بنا بر این گزارش، مومیایی متعلق به راهب بودایی به نام «لاما داشی ابتیجیلوف» بود که در سال ۱۸۵۲ در روسیه به دنیا آمد و پس از زندگی پر مخاطره در سال ۱۹۲۷ میلادی به روش خودمومیایی به نام «سوکوشین بوتسو» از دنیا رفت. جسد او را در سال ۱۹۵۵ میلادی در حالی که چهار زانو ( موقعیت نیلوفر در تفکر بودایی ) نشسته بود پیدا کردند که تقریبا سالم به نظر می رسید انگار که فقط ۳۶ ساعت از زمان مرگ او گذشته باشد.
اما پرسش این است که خودمومیایی یا سوکوشین بوتسو چیست؟!
سوکوشین بوتسو شیوه ای است که راهبان اعظم بودایی مابین قرن ۱۱ تا آغاز قرن ۱۹ میلادی آن را انجام می دادند تا این که این آداب از سوی امپراتور میجی در سال ۱۸۷۷ میلادی ممنوع اعلام شد. وقتی راهب بودایی پیر می شد و احساس می کرد درون بدن رنجور و ضعیفش محبوس شده است به خود گرسنگی می داد و مقدار ناچیزی غذا و دمنوش های گیاهی که باعث سوختن چربی های بدن می شد می خورد، بعد از مدت زمانی راهب درون قبری که مختص او بود می رفت و در آنجا می مرد و پس از مدتی شاگردان و ملازمانش او را از قبر خارج می کردند و در موزه قرار می دادند.
مراحل سوکوشین بوتسو
سوکوشین بوتسو ۱۲۰۰ روز و حدود سه سال و سه ماه طول می کشید و سه مرحله داشت.
مرحله نخست
وقتی راهب به هشتاد و یا نود سالگی می رسید و تصمیم می گرفت شیوه ی سوکوشین بوتسو را بر روی خودش اجرا کند، یک رژیم غذایی سخت را در پیش می گرفت و خودش را از خوردن خوراکی های مرسوم مثل برنج و شیر محروم می نمود و فقط به خوردن حبوبات، تمشک و برخی دانه ها مبادرت می کرد تا به این روش چربی های بدن خود را بسوزاند، این فرآیند مهمترین عامل در موفقیت ( تحول) و ( تبدیل ) یک راهب بود. البته نظام غذایی چربی سوز با تمرینات سخت و طاقت فرسای فیزیکی به مدت ۱۰۰۰ روز همراه بود.
مرحله دوم
در این مرحله راهب مقدار غذای خود را تا حد غیر قابل باوری کم می کرد و فقط از ریشه درختان و برگ های سوزنی درخت کاج ارتزاق می نمود. او در این مرحله از انجام تمرینات سخت بدنی دست بر می دارد و غرق در تأملات عمیق می شود، زیرا تأمل عمیق باعث می شد تا حس گرسنگی را فراموش کند و انتقال او از مرحله اول به مرحله سوم که مرحله آخر است آسانتر شود. در این مرحله راهب چایی معروف به یوروشی Urushi می نوشد. یوروشی چایی تهیه شده از عصاره درختی سمی است که از آن برای لعاب دادن ظروف سفالی استفاده می شود. راهبان از این چای می نوشیدند تا آب بدن خود را از دست بدهند. زیرا این چای سمی باعث تکرر ادرار، استفراغ و اسهال شده و سم را درون رگ های آنها ته نشین می کرد و به این وسیله جسد را از ورود حشرات و تأثیر مخرب باکتریها مصون می داشت.
مرحله سوم، مرحله پایانی
بعد از همه رنج های ناشی از گرسنگی و تحمل درد سم در بدن، راهب اعظم از کوه بلندی بالا می رفت و درون دخمه ای تنگ می نشست، شاگردان همه راه های ورودی را می بستند و تنها روزنه ای کوچک ایجاد کرده و چوب بامبو را از آن عبور می دادند تا راهب اعظم بتواند نفس بکشد. این مرحله شبیه زنده به گور شدن بود. راهب در مرحله سوم تاملات عمیق فکری خود را ادامه می داد اما دیگر از آب و غذا خبری نبود. در آنجا زنگی قرار داشت که راهب هر صبح آن را به نشانه زنده بودن به صدا درمی آورد و صبحی که صدای زنگ نواخته نمی شد شاگردان متوجه مرگ راهب می شدند و به سوی مقبره رفته و چوب بامبو را از درون آن بیرون می آوردند و آنجا را کاملا مهر و موم می کردند و ۱۰۰۰ روز بعد بر می گشتند تا به باور خود جسد مقدس راهب را بردارند. آنها با مومیایی طوری رفتار می کردند که انگار زنده است و با آغاز هر سال لباس نویی بر تن وی می پوشاندند و جسدش را در هاله ای از دود بخورها و عود فرو می بردند.
پژوهش های جدید که با اشعه ایکس انجام شده، نشان می دهد که درون بدن راهبان سنگ هایی کوچک وجود دارد که به نظر می رسد راهبان برای کاهش درد گرسنگی آن را بلعیده اند. روش خود مومیایی کردن روش ساده ای نبود. از آغاز قرن ۱۱ تا ابتدای قرن ۱۹ فقط ۲۴ راهب موفق به این کار شدند. بسیاری از آنها شکست خوردند و نتوانستند مشقت ها را تاب بیاورند زیرا عمر آنها بیش از ۸۰ سال بود. به علاوه آب و هوای مرطوب و خاک تند ژاپن هم شرایط تبدیل شدن جسد به یک مومیایی سالم را مختل می کرد.
آرزوهای عجیب یک راهب
اما معروفترین مومیایی ژاپن، مومیایی راهب «شاینیو کای» است. او از دوران کودکی آرزو داشت تا به شیوه سوکوشین بوتسو مومیایی شود. او چندین بار برای تحقق رویای کودکی اش تلاش کرد، ولی تلاش های اولیه او موفقیت آمیز نبود، زیرا قدرت تحمل چنین کاری را نداشت. اما در سال ۱۷۸۴ میلادی و در ۹۶ سالگی به آرزویش رسید. زمانی که قحطی شدیدی ژاپن را درنوردید و در اثر آن هزاران ژاپنی از دنیا رفتند. او بر این باور بود که با انجام سوکوشین بوتسو قحطی در کشورش به پایان خواهد رسید. او مراحل را یکی پس از دیگری انجام داد. از قضا سه سال بعد و در سال ۱۷۸۷ همزمان با مومیایی شدن او قحطی به پایان رسید. به همین خاطر ژاپنی ها او را مقدس برشمرده و نمادی از مقاومت و فداکاری می دانستند.
اما همه مومیایی ها آنقدرها هم خوش شانس نبودند، برخی از آنها به سرقت می رفتند و در بازار سیاه به فروش می رسیدند. در ژانویه سال ۲۰۱۵ یکی از آنها در مغولستان ضبط و به موزه «اولان باتور» تحویل داده شد.
* نکته هایی درباره مومیایی های بودایی
۱. راهبان بودایی شیوه سوکوشین بوتسو را خودکشی نمی دانستند بلکه آن را راهی برای درک حقیقت و روشن بینی برمی شمردند.
۲. بر خلاف شایعات و تصورات عام این مومیایی ها مرده اند و زندگی در آنها وجود ندارد، در طول همه این سال ها هیچ یک از آنها دوباره به زندگی بازنگشته اند.
نظر کاربران
شگفتا :/ این مرتاضا هم پدیده عجیبی هستنا
اون که عینک آفتابی داشت :)