۴۷۱۱۲۶
۵۰۱۰
۵۰۱۰
پ

طنز؛ تـرجـیـح

دهخدا روی تخته نوشت: «ترجیح با ح صحیح است»، بعد رو کرد به عارف و پرسید: «می‌تونی یه جمله با ترجیح بسازی؟» عارف سرخ شد. دهخدا برای بار دوم پرسید: «عزیزم می‌شه یه جمله با ترجیح بسازی؟»

حسن غلامعلی‌فرد در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

دهخدا روی تخته نوشت: «ترجیح با ح صحیح است»، بعد رو کرد به عارف و پرسید: «می‌تونی یه جمله با ترجیح بسازی؟» عارف سرخ شد. دهخدا برای بار دوم پرسید: «عزیزم می‌شه یه جمله با ترجیح بسازی؟»

عارف این بار سفید شد. دهخدا دندان‌قروچه کرد و گفت: «برای بار سوم می‌پرسم، می‌تونی یه جمله بگی توش ترجیح داشته باشه؟»

عارف ناگهان سبز شد. جدیدی تا این صحنه را دید عارف را مثل شال‌گردن دور گردنش انداخت و دور کلاس چرخید.

دهخدا با عصبانیت گفت: «این چه وضعشه؟ بشین سر جات جدیدی!» خادم گفت: «دست خودش نیست. چون عارف سرخ و سفید و سبز شد جدیدی فکر کرده پرچمه و داره باهاش دور افتخار می‌زنه».

دهخدا گوش جدیدی را پیچاند و عارف را از روی دوش او پایین آورد و به عارف گفت: «اگه حالت بده برو خونه». عارف به سختی دهان گشود و آرام گفت: «ترجیح می‌دم سکوت
کنم».

دهخدا با تعجب گفت: «این پاسخ پرسش پیش بود؟ یعنی جمله ساختی؟» رنگ چهره‌ عارف دوباره سرخ شد.

کواکبیان با اعتراض گفت: «آقامعلم این‌قدر این بنده خدا رو سوال‌پیچ نکنید، به این همه فشار عادت نداره». دهخدا نفسی عمیق کشید و رو کرد به احمدی‌نژاد و پرسید: «می‌شه یه جمله بگی توش ترجیح داشته باشه؟»

احمدی‌نژاد کمی فکر کرد و گفت: «ترجیح خودم یا ترجیح مشایی؟» دهخدا چشمانش را فشار داد و گفت: «مگه فرقی هم می‌کنه؟»

مشایی پرید وسط و گفت: «ما یک ترجیحیم در دو بدن». بعد همان‌طور که لپ احمدی‌نژاد را می‌کشید، گفت: «البته ترجیحات با من بود و تاییدات با ایشون». دهخدا چند قدمی عقب رفت و از شریعتمداری پرسید: «شما می‌دونی اینا چی می‌گن؟»

شریعتمداری گوشش را خاراند و گفت: «ترجیح می‌دم درباره‌شون چیزی نگم، من کارهای مهم‌تری دارم». مطهری ناگهان فریاد زد: «آقامعلم اجازه! جدیدی انگشتش ‌رو کرده تو حلق عارف بهش می‌گه دوباره سرخ و سفید و سبز شو تا باهات عکس بگیرم».

جدیدی عصبانی شد و گفت: «شماها حتی نمی‌تونین شاخ بز رو از هم جدا کنید، پس بشینین سر جاتون». دهخدا پرسید: «مگه شاخ بز رو جدا می‌کنن؟»

جدیدی کله‌اش را خاراند و با تردید گفت: «شاخش بود دیگه... مگه اونی که من جدا کردم شاخش نبود؟» این را گفت و از افق بدنش در حالت تردید عکس انداخت. دهخدا خسته بود، پس ترجیح داد کلاس را تعطیل کند و به خانه برود.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج