میانستارهای
سکانس های ماندگار سینما (۵۴)
میانستارهای یا بینستارهای (Interstellar) فیلمی حماسی علمی–تخیلی به کارگردانی کریستوفر نولان است. متیو مککانهی، ان هتوی، جسیکا چستین و مایکل کین در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند.
میانستارهای یا بینستارهای (Interstellar) فیلمی حماسی علمی-تخیلی به کارگردانی کریستوفر نولان است. متیو مککانهی، ان هتوی، جسیکا چستین و مایکل کین در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند. ماجرای این فیلم دربارهٔ فضانوردانی است که از طریق کرمچالهای سفر میکنند تا سیارهای قابل سکنی بیابند. فیلمنامهٔ این فیلم را کریستوفر نولان به همراه برادرش جاناتان نوشته است. کریستوفر به همراه لیندا اوبست و اما توماس تهیهکنندگی فیلم را برعهده داشتند. فیزیکدان نظری، کیپ تورن یکی از تهیهکنندگان اجرایی و مشاور علمی فیلم است.
وارنر برادرز که پیشتر، تهیهکنندگی و توزیع برخی فیلمهای نولان را بر عهده داشت، با پارامونت، استودیوی رقیب خود، مذاکره کرد تا آنها هم روی این فیلم سرمایهگذاری کنند. لجندری پیکچرز نیز از سرمایهگذاران بود. سینکاپی و لیندا اوبست پروداکشنز نیز از تهیهکنندگان این فیلم هستند. نولان هویته ون هویتما را به عنوان مدیر فیلمبرداری استخدام کرد، زیرا والی فیستر مشغول کارگردانی اولین فیلم خود برتری بود. برای فیلمبرداری، نولان از فرمت آنامورفیک ۳۵ میلیمتری و آیمکس ۷۰ میلیمتری استفاده کرد. فیلمبرداری در سه ماه پایانی سال ۲۰۱۳ در آلبرتای کانادا، جنوب ایسلند و لس آنجلس انجام شد. شرکت دابل نگتیو مسئول طراحی و اجرای جلوههای ویژهٔ این فیلم بود.
در آینده زمین به علت آتشک محصولات کشاورزی رو به نابودی است و هر روز محصولات بیشتری نابود میشود. کوپر (متیو مککانهی) خلبان سابق ناسا که حالا کشاورز شده به همراه پدر زن، پسر جوان و دختر ۱۰ سالهاش در یک مزرعه زندگی میکنند. مورفی (دختر کوپر) معتقد است که در اتاقش یک شبح وجود دارد که سعی دارد با او ارتباط برقرار کند. کوپر و مورفی کشف میکنند شبح یک هوش ناشناخته است که با ارسال پیام با استفاده از امواج گرانشی مختصات دستگاه اعداد دودویی در گرد و غبار به جا میگذارد که این مختصات آنها را به تأسیسات مخفی ناسا که توسط پروفسور جان برند (مایکل کین) رهبری میشود، راهنمایی میکند. برند فاش میکند یک کرمچاله که توسط هوش بیگانه ساخته شده احتمالاً آنها را به یک سیاره جدید که امیدی برای زنده ماندن و ادامه نسل بشر است راهنمایی میکند. مأموریت لازاروسِ ناسا، سه سیاره را که به دور یک سیاهچاله غولپیکر (گارگَنچوا) میچرخند، به صورت احتمالی قابل سکونت تشخیص داده است: میلر، ادموندز و مَن نام این سیارههاست که هر کدام نام فضانوردانی است که به سمت آنها رفتهاند. برند کوپر را استخدام میکند تا یک سفینه فضایی به اسم اِندورنس را رهبری کند تا اطلاعات آن فضانوردان را به دست بیاورد. اگر یکی از سیارات قابل سکونت باشد بشریت به دنبال او خواهند رفت. عزیمت کوپر مورفی را به شدت ناراحت میکند و این دو در شرایط بدی از هم جدا میشوند.
در اندورنس کوپر به دختر برند، آملیا (ان هتوی) که زیستشناس است، دانشمندان رُمیلی (دیوید گیاسی) و دویل (وس بنتلی) و دو ربات به اسمهای تارس و کیس اضافه میشود. آنها وارد کرمچاله میشوند و به سمت میلر میروند اما پی میبرند که سیاره آنقدر به گارگَنچوا نزدیک است که تجربه شدید اتساع زمان گرانشی ایجاد میکند، به این معنی که هر یک ساعت روی سطح سیاره به اندازه ۷ سال بر روی زمین است. آنها بر روی سیاره فرود میآیند. معلوم میشود سطح آن پوشیده شده از یک اقیانوس کم عمق است که موجهایی غولآسا دارد. در حالی که آملیا تلاش میکند اطلاعات میلر را بهبود دهد، یک موج عظیم به آنها نزدیک میشود و دویل را میکُشد و باعث میشود که عزیمت آنها به تأخیر بیفتد. وقتی آنها به اندورنس برمیگردند ۲۳ سال گذشته است...
هیچ توضیحی نمیتواند حق مطلب را درباره سکانس زیر بیان کند. بدون هیچ حرف اضافه ای شما را به تماشای آن دعوت میکنیم.
نظر کاربران
من سه مرتبه این فیلمو دیدم هر سه بارم به این سکانس که میرسه گریهم میگیره درست مثل الان.
تنم مور مور شد از دیدنش،یک سکانس فوق العاده دیگه هم که این فیلم داره مربوط میشه به قسمتی که کوپ پیش مورفی میره در حالی که مورفی خیلی پیر شده و داره نفسای اخرشو میکشه و کوپ هم هنوز تو همون سنی بود که رفته بود به فضا...:(
این فیلم فوق العاده بود خیلی باهاش اشک ریختم
صحنه ایی که کوپر مورف رو دوباره میبینه و مورف پیر شده و اون جوونه خیلی ناراحت کننده بود
پاسخ ها
هیچ پدر مادری نباید شاهد مرگ فرزندشون باشند.....