طنز؛ سه مرحله برای پلاسکوهای بعدی!
حادثه پلاسکو رخ داد، میتوانست رخ ندهد اما رخ داد.به هرحال یک سری راهکار به ذهن ما رسیده که آنها را ارائه میدهیم شاید به درد بخورد؛
حادثه پلاسکو رخ داد، میتوانست رخ ندهد اما رخ داد.به هرحال یک سری راهکار به ذهن ما رسیده که آنها را ارائه میدهیم شاید به درد بخورد؛
پیش از حادثه: مانند همه کشورهای دیگر دنیا، ساختمانهایی را که خطر آتشسوزی در کمین آنهاست شناسایی کرده و به فکری چاره باشیم.یعنی مثل«بقیه پول ماست!» به این ساختمانها نگاه نکنیم.به جای تجهیز نیروهایی برای برخورد با دستفروشان، آن هزینه را برای همین ساختمانها انجام داده و تنها به گرفتن«عوارض» اکتفا نکنیم.به جای نوشتن نامههای«فدایت شوم!» برای هیأت مدیره این ساختمانها، اخطار جدی داده و در صورتی که آنها نامه ما را دمپایی حمامشان هم حساب نکردند، اقدام لازم جهت تعطیلی آن واحد را انجام دهیم.
در زمان حادثه: عکس سلفی نگیریم.مجموعه کتابهای«خاویر کرمنت» را در دستور کار قرار داده و از مفاد ذکر شده در آن استفاده کنیم.مسئولان عزیز به غیر از گذاشتن کلاه ایمنی و اظهارنظرهای بیربط خودداری کرده و ترجیحا تفاوت میان «سگ زندهیاب» و «سگِ هوشمند» را بدانند، چون ما اساسا«تلفن همراه هوشمند» داریم و سگ به دلیل زنده بودن، اندک هوشی دارد در نتیجه ما «سگ غیرهوشمند» نداریم.
پس از حادثه: اخبار ضد و نقیض کمتر بگوییم. تقصیر را از یک نفر به یک نفر دیگر دایورت نکنیم.حرفها و توجیههایمان را یکی کرده و آنها را در اختیار افکار عمومی قرار دهیم.یعنی یک نفر نیاید و بگوید که: «آتیش سوزی؟ کی؟ کجا؟» و نیم ساعت دیگر مسئولی بگوید: «یه مقدار دود بلند شده از یه ساختمون توی مرکز شهر، فکر کنم سرخ پوستها دارن بهم پیام میرسونن!».کمی بعد نگوییم که نهایتاً سه تا آتشنشان زیر آوار ماندهاند که امیدواریم کارشان را بلد بوده و زنده بیرون بیایند.یعنی اخبار را یا«ضد» بگوییم یا «نقیض» چون برای ما سخت است که«راست» بگوییم، این کار میتواند راهگشا باشد.در پایان لازم است که تقصیر را گردن«شلنگ»، «نردبان» و «کج بودن زمین» نینداخته و روش جدیدتری اتخاذ کنیم.
ارسال نظر