طنز؛ قبل از تصادف عاشق شوید
پوریا عالمی در روزنامه شرق نوشت:
ببین سوفیا... رئیس پلیس راهور ناجا گفته: «در سال جاری در هر ساعت ١,٩ نفر و هرروز ٤٧ نفر در تصادفات رانندگی کشته شدند». میبینی؟ حالا هی تو ناز کن و عشق را پس بزن. هر ساعت دو نفر شوخی نیستها؛ یعنی طوری شده که آدم بخواهد برود سر کوچه باید از خانواده حلالیت بطلبد و بگوید من میروم سر کوچه ماست بگیرم شاید هم ماشین زیرم کرد. به همین سادگی.
البته ناشکری خوب نیست و این خیلی خوب است که امکان مرگومیر بالاست. من ماهواره نگاه میکردم و دیدم که در خارج مردم تظاهرات کرده بودند و میگفتند این چه وضع خودروسازی و امنیت جادهای است؟ چرا اجازه نمیدهید ما آزادانه در تصادفات کشته شویم. بله. البته این امکانات ممکن است یکی مثل تو را محافظهکار کند و بگوید دیررسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است، اما دختر خوب، من از اول امسال هرروز از بابات تو را خواستگاری کردم.
چرا بله را نمیدهی؟ به نظر من، این حرفها که گفتند ترافیک تهران سیاسی است و آقای حافظی شورای شهر گفت شهردار تهران ترافیک سیاسی درست کرده در تهران، از پایه کذب است. چون همه اینها زیر سر تو است. تو دوست داری ترافیک باشد و من دیر برسم و بابات در را باز نکند که من تو را خواستگاری کنم. دختر خوب، تو نمیخواهی به من برسی چرا سیاسیبازی درمیآوری؟ اتفاقا شهرداری و شورای شهر دیروز با من تماس گرفتند و گفتند اگر تو رسما اعلام کنی نمیخواهی به سوفیا برسی، ترافیک تهران از بین میرود. سوفیا جریان چیست؟ من در راه عشق تو یا باید تصادف کنم و کشته شوم يا در آلودگی هوا جان خواهم داد.
اگر هم آلودگی هوا جانم را نگیرد، یکهو - دیدی که - یک جای تهران دهان باز میکند و خیابان ریزش میکند و من را میخورد. حالا من میفهمم که در سالهای گذشته توقع تو از خواستگار رفته بالا و منتظری و كمتر از آقازاده را حداقل با یک پورشه و دوتا پرونده فساد اقتصادی، بهعنوان خواستگار قبول نمیکنی، اما سوفیا من شاید آقازاده نباشم، اما خودم یکپارچه آقا هستم و قول میدهم مسئولیت بهدنیاآمدن بچه را هم خودم بهعهده بگیرم که بچهمان آقازاده بشود.
حالا بههرحال الان یک ساعت گذشته و الان دیگر باید دو نفر تصادف کنند و کشته شوند. حداقل بله را بگو که اگر همین الان ماشین به من زد، من آرزوبهدل از دنیا نروم و یادت باشد که من تو را...... اااااایییی (صدای ترمز ماشین)... پوووووف... . تق (صدای برخورد با ماشین)... شاتالاپ (صدای پرتاب تو جوب)... سوفیا... سو... فی... یا.... (ماشین زد بهم و دیگر من از دست رفتم سوفیا).
پ
ارسال نظر