طنز؛ تذکره مولانا فیدل کاسترو
نقل است در سال ۱۹۷۳ کاسترو در جمع مریدان به شوخی گفت: «وقتی رئیس جمهور آمریکا سیاه پوست و پاپ هم اهل آمریکای لاتین باشد، آمریکا با ما وارد گفت و گو خواهد شد!» پس چرخ روزگار بچرخید و پاپ فرانسیس در واتیکان بر تخت تکیه زد و باراک اوباما رییس جمهور آمریکا شد.
نقل است ابتدای کار وی چنان بود که چون در کودکی با برادرانش، رائول و رامون، بازی همی کرد، پیری از راه رسید و او را لعبتی داد به جهت بازی... پس چون برادرانش خواستند آن را از وی بستانند، فیدل کوچک از اصالت مالکیت داد سخن بداد و گفت: «چار دیواری، اختیاری!» و گفت: «هر که لعبت مرا دست زند، او را سخت مجازات کنم!» لیک چون پیرِ از راه رسیده لعبتی به برادرانش بداد، فیدل لعبت آن ها را بستاند و از اصالت سوسیالیستِ لعبتی سخن به میان آورد و نظریه اشتراک در ابزار بازی را بنیان نهاد و عاقبت هم بسیار گریست تا لعبت های برادرانش را بگرفت!
پس چون در سال ۱۳۸۰ به ایران بیامد، او را گفتند که اگر مایل باشد، با قطار یا مترو یا تاکسی ،گردشی در شهر کند. فیدل اندکی تفکر نمود و گفت: «البته که عمر دست خدا باشد، لیکن من که سازمان سیا تا کنون ۶۳۸ بار به جانم سوء قصد همی کرده و از همه جان لاسم به در برده ام، اگر یک بار سوار این وسایل حمل و نقل که گفتید همی شوم، لاجرم در تصادفی به دیدار خالق همی شتابم و دشمن شاد همی شوم... دست از دامن ما بدارید که ما با همین هواپیمای شخصی خویش آسوده تریم! که شاعر عرب گوید: «شاید سفر باطیاره الشخصیه، لاتطابق مع الاصول السوسیالیستیه، لاکن الجان شیرینه کمثل الانگبین!»
نقل است در سال 1973 کاسترو در جمع مریدان به شوخی گفت: «وقتی رئیس جمهور آمریکا سیاه پوست و پاپ هم اهل آمریکای لاتین باشد، آمریکا با ما وارد گفت و گو خواهد شد!» پس چرخ روزگار بچرخید و پاپ فرانسیس در واتیکان بر تخت تکیه زد و باراک اوباما رییس جمهور آمریکا شد. چون این خبر به فیدل رساندند، گفت: «ای بخشکی شانس، کاشکی از خدا چیز دیگری خواسته بودیم!» یکی از مریدان استقلالی بگفت: «مثلا خواسته همی بودی حداقل استقلال تا نیم فصل یک روز در صدر جدول بودی!»
چون از دنیا برفت و احمدی نژاد به محل اقامت سفیر کوبا در ایران برفت و پنج صفحه در دفتر یادبود برای فیدل نوشت، شبی به خواب برادرش رائول آمد. رائول او را ندا داد که: «یا اخی! با تو چه معامله ای کردند در دیار باقی؟» پس فیدل گفت: «ای برادر... بی خیال من و سوال و جواب نکیر و منکر با من شو... اما حواست باشد چون چهلم و سالگرد من بشد، اقوام اناث را از اندرون خارج نکنی تا مهمانان خارجی بیایند و بروند!»
ارسال نظر