طنز؛ سندروم خدمترسانی
محمدعلی محمدپور در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:
ما یک معلم پرورشی داشتیم دوران راهنمایی که این بزرگوار خیلی آدم فعال و آمادهبهخدمتی بود. یعنی اگر یک روز معلم ریاضی و فارسی هم نمیآمد، اصرار داشت به جايش بیاید سر کلاس. حتی گاهی ناظم هم نمیآمد، داوطلب خدمت رساندن به دانشآموزان در پوشش ناظم میشد. البته همه میدانستند که همواره چشم به گرفتن جای مدیر دارد. آن قدر این مرد اصرار به خدمت داشت که بعد از بازنشستگیاش هم شد مسئول بوفه مدرسه و در آن سِمَت به خدمت کردن ادامه داد.
ما یک معلم پرورشی داشتیم دوران راهنمایی که این بزرگوار خیلی آدم فعال و آمادهبهخدمتی بود. یعنی اگر یک روز معلم ریاضی و فارسی هم نمیآمد، اصرار داشت به جايش بیاید سر کلاس. حتی گاهی ناظم هم نمیآمد، داوطلب خدمت رساندن به دانشآموزان در پوشش ناظم میشد. البته همه میدانستند که همواره چشم به گرفتن جای مدیر دارد. آن قدر این مرد اصرار به خدمت داشت که بعد از بازنشستگیاش هم شد مسئول بوفه مدرسه و در آن سِمَت به خدمت کردن ادامه داد.
البته ناگفته نماند که در هر سمتی هم که مینشست، روشهای اجرایی خاص خودش را داشت. معلم پرورشی که بود مدام توی کلاس، برگههایی نصب میکرد و همه را نصیحت میکرد. ناظم که میشد با ترکه حسابی میافتاد به جان دانشآموزان و همه را سهسوته از توی حیاط جمع میکرد. مسئول بوفه هم که شد، ساندویچ کالباسها و کلوچهها را چند برابر قیمت به دانشآموزان میفروخت و به جایش به چند تایی از فامیلهایش که توی همان مدرسه تحصیل میکردند، نصف قیمت میداد.
حالا ما در سطح مسئولان و مدیران کشور هم یک عدهای را داریم که کلا سندورم خدمت کردن دارند. یعنی هی اصرار دارند یک جایی مدیر بشوند و خدمت کنند. واقعا جایش هم برایشان فرقی ندارد البته هر چه بالاتر باشد که بهتر. یعنی اینها همانهایی هستند که بچگیشان به زور پیرمردها و پیرزنها را از عرض خیابان عبور میدادند تا خدمت کرده باشند. واقعا جا دارد به این عزیزان زحمتکش بگوییم: «صدبار خدمت کردی و دیدی ثمرش را / کنارهگیری چه عیب داشت که یک بار نکردی!»
پ
ارسال نظر