۴۶۰۶۴۵
۵۰۰۸
۵۰۰۸
پ

طنز؛ من خر ملانصرالدين‌ام

ابراهيم افشار در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

۱ . من خر ملانصرالدين‌ام. البته خود خرش هم كه نه، كُرّه‌اش. صبح مامانم شبدر و شيركاكائو بست به نافم كه بزنم بيرون. ملانصرالدين روي كاناپه نشسته بود و زل زده بود به نقطه‌اي از ديوار طويله‌مان. من در همان لحظه كه به سليقه مامانم در تلفيق مزه شبدر و كاكائو مرحبا مي‌گفتم، باز يك لحظه نگاهم افتاد به ملانصرالدين كه روي كاناپه دراز كشيده بود و دنده‌هاش زده بود بيرون و هيچ نمي‌خنديد.

همين‌طور خارت خارت كه كاكائو و شبدر را مي‌لمباندم و اينستاگرامم را چك مي‌كردم، به مامانم گفتم اَه، باز يكي تو متروي ايستگاه صنعتي شريف خودكشي كرده مامي. ملانصرالدين هيچ توجهي به خبر نكرد و فقط مامانم بود كه پّره‌هاي بيني‌اش گشاد و گشادتر شد يعني متاسف شده است.

هندزفري‌ام را برداشتم و تندي پوتين پاشنه ۱۷سانتي‌ام را پايم كردم و دويدم سمت خروجي طويله. هنوز تو اين فكر بودم كه چرا بايد ملانصرالدين دنده‌هايش زده باشد بيرون و خنده از لب‌هايش كوچ كرده باشد؟

۲ . من خر ملانصرالدين‌ام . البته خود خرش كه نه، كُرّه‌اش. تو هندزفري‌ام ترانه‌اي شنگول‌كننده از الويس پريسلي پخش مي‌شد كه مي‌گفت: «اوه پسر! از زمانه‌اي كه دنده‌هاي ملانصرالدين بزند بيرون و خنده از لب‌هاش كوچ كند، بترس. بترس عزيزكم، بترس». الحق كه دايناميك ترانه هم خيلي چسبيد (بگوييد خيلييي!) اما لحظه‌اي دنده‌ها و لب‌هاي پژمرده ملانصرالدين يادم نمي‌رفت.

خيلي وقت است كه نشسته رو كاناپه و بي‌آنكه تيكه‌اي به حقوق‌هاي نجومي و املاك نجومي و كلا به امر نجوم بپراند، فوبياي خنده گرفته است طفلي. حتي وقتي بي‌قانون برايش مي‌بريم، كله‌اش را تكان تكان مي‌دهد كه در آن لحظه من و مامان هم موظف‌ايم كله تكان بدهيم. اما كه چي الويس؟

۳ . من خر ملانصرالدين‌ام. البته خود خرش هم كه نه، كُره‌اش. از روزي كه ملانصرالدين قدم زدنش در شهر قدغن شده، او مرا به عنوان نماينده‌اش مي‌فرستد خيابان‌گردي تا ببينم حال مردم چطور است و به خودش و خرش (يعني مامان) گزارش بدهم. من سوار متروها، اتوبوس‌ها، خطي‌ها، واگن دودي‌ها، ترامواها، موتور وسپاها، دوچرخه‌ها و سه‌چرخه‌ها مي‌شوم و راه مي‌روم و مردم را نگاه مي‌كنم. اما آن‌ها در نهايت عبوسي، يك نگاه خاصي هم به من دارند كه مفهوم نيست. ديروز يكي‌شان مي‌گفت كار دنيا عوض شده. ملانصرالدين نشسته تو خونه‌اش و كُره‌اش سوار تراموا شده؟

يكي ديگرشان هم خاطرنشان مي‌كرد كه سلام من رو به مامانت برسون جيگر. شب كه به ملانصرالدين گزارش دادم كه مردم دپرسيوني شناور دارند و خنده از شهر برچيده شده و آن‌ها فقط به مامانم سلام دارند، ملانصرالدين همچنان با دنده‌هاي بيرون آمده، زل زده بود به ديوار طويله و چمباتمه زده بود. مامان مي‌گويد بايد ببريمش دكتر ژيواگو يا دكتر هاشمي، بلكه قرص تريپتيلين بده.

۴ . من خر ملانصرالدين‌ام. البته خر خودش كه نه، كُره‌اش. ديشب كه از دانشكده برگشتم خونه، مامانم بيف استروگانف گذاشت جلوم با سس خردل و سالاد يونجه. اما ملانصرالدين لب نزد. همچنان روي كاناپه دراز كشيده بود و به ديوار طويله زل زده بود.

يك لحظه ديدم دارد سريال معماي شاه را مي‌بيند اما وقتي نگاهش را تعقيب كردم، از تلويزيون هم گذشت و از ديوار پذيرايي طويله‌مان هم رد شد و رفت سمت افق‌هاي دور دور. من كه دپرسيون ملانصرالدين را نمي‌توانم تحمل كنم، به مامانم غر زدم كه «اه دلم پكيد تو اين خونه سوت و كور مامي» و باز ملانصرالدين هيچ واكنشي نشان نداد.

مامان مي‌گويد آخرين بار كه خنده او را ديده، قرن‌ها پيش بود كه در نارمك جلوي يك گوجه‌فروشي ايستاده بود و يكهو يك گلوله آمد و آمد و آمد و آمد و عدل خورد به استخوان دنبالچه‌اش.

من تصوير آن گلوله مشقي قشنگ يادم هست كه كمانه كرد و كمانه كرد و كمانه كرد و كمانه كرد... هنوز كمانه كرده ولي در مقطعي از تاريخ، به استخوان دنبالچه او خواهد خورد و ملانصرالدين خواهد گفت آخ و خواهد افتاد و من بي‌پدر خواهم شد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج