طنز؛ بیگانهستیزی
حسن غلامعلیفرد در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:
آقای دهخدا روی تختهسیاه نوشت: «درس امروز: شناسایی واژههای بیگانه» سپس رو کرد به شاگردان و پرسید: «کسی میتونه چندتا واژه بیگانه که به غلط در زبان پارسی جا افتادند نام ببره؟»
بذرباش با پوزخند پاسخ داد: «گارانتی». حداد عادل مقداری شکلات داغ روی نان داغ مالید و گفت: «گارانتی غلطه، بگو ضمانت!» معادی همانطور که شانه شیبانی را کیسه میکشید گفت: «ضمانت عربیه». دهخدا به معادی گفت: «از بس کیسه کشیدی رنگِ کُتِش رفت.»
فراستی دانهای ارزن توی لوله خالیِ خودکارش انداخت و درونش فوت کرد و گفت: «معادی تمرینشو آورده سر کلاس. آخه کلاس که جای این کارا نیست ای فراتر از بد!» ظریف همانطور که جای برخورد ارزن با پس گردنش را میمالید روی میز ایستاد و با لبخند گفت: «از موضوع خارج نشید دوستان، باید درباره واژههای بیگانه حرف بزنیم» .
دهخدا با لبخند از ظریف قدردانی کرد. کریمی قدوسی ناگهان فریاد زد: «باز هم حرف از بیگانه شد و ظریف خودشو انداخت وسط». عراقچی خودکارش را از روی میز برداشت و بدون اینکه حواسش باشد آن را سوی کریمی قدوسی پرتاب کرد.
دهخدا با عصبانیت گفت: «خواهش میکنم ادب را پاس بدارید، به جای این کارها چندتا واژه بیگانه بگویید». حداد عادل گفت: «مثلا به عوضِ مرسی اَه منقول کنیم که ممنون اَه»، معادی همانطور که کیسه میکشید گفت: «ممنون عربیه». کریمیقدوسی دوباره فریاد زد: «تا وقتی ظریف به اشتباهش اعتراف نکنه نمیشه به جایی رسید، من ازش فایل صوتی دارم». ظریف دوباره رفت بالای میز و گفت: «پخشش کن!» کریمیقدوسی دستپاچه شد و پاسخ داد: «زدم روی سیدی، سیدیش هم الان توی ضبطِ ماشینه، بعدا میارم».
دهخدا با کلافگی روی تخته کوبید و گفت: «درباره جا افتادن واژههای بیگانه در زبان پارسی...» اما هنوز حرفش تمام نشده بود که شریعتمداری پرید وسط حرفش و گفت: «باید همه کلمات بیگانه رو از صفحات لغتنامه محو کرد».
بعد لاک غلطگیرش را برداشت و همه واژههای لغتنامه را لاکی کرد. دهخدا بدون اینکه چیزی بگوید سوی پنجره رفت و آن را باز کرد تا بوی لاکِ غلطگیر از کلاس بیرون برود.
کمی بعد بوی دود و لاک در هم آمیخت. معادی آنقدر کیسه کشیده بود که کتِ شیبانی سوخت. دهخدا به افقهای دور خیره شده بود. حسینی ایستاد کنار دهخدا، دست روی شانهاش گذاشت و گفت: «یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی بی پایانه. اوکی؟»
دهخدا بدون اینکه چیزی بگوید دو نمره از انضباط حسینی کم کرد و از کلاس بیرون رفت.
آقای دهخدا روی تختهسیاه نوشت: «درس امروز: شناسایی واژههای بیگانه» سپس رو کرد به شاگردان و پرسید: «کسی میتونه چندتا واژه بیگانه که به غلط در زبان پارسی جا افتادند نام ببره؟»
بذرباش با پوزخند پاسخ داد: «گارانتی». حداد عادل مقداری شکلات داغ روی نان داغ مالید و گفت: «گارانتی غلطه، بگو ضمانت!» معادی همانطور که شانه شیبانی را کیسه میکشید گفت: «ضمانت عربیه». دهخدا به معادی گفت: «از بس کیسه کشیدی رنگِ کُتِش رفت.»
فراستی دانهای ارزن توی لوله خالیِ خودکارش انداخت و درونش فوت کرد و گفت: «معادی تمرینشو آورده سر کلاس. آخه کلاس که جای این کارا نیست ای فراتر از بد!» ظریف همانطور که جای برخورد ارزن با پس گردنش را میمالید روی میز ایستاد و با لبخند گفت: «از موضوع خارج نشید دوستان، باید درباره واژههای بیگانه حرف بزنیم» .
دهخدا با لبخند از ظریف قدردانی کرد. کریمی قدوسی ناگهان فریاد زد: «باز هم حرف از بیگانه شد و ظریف خودشو انداخت وسط». عراقچی خودکارش را از روی میز برداشت و بدون اینکه حواسش باشد آن را سوی کریمی قدوسی پرتاب کرد.
دهخدا با عصبانیت گفت: «خواهش میکنم ادب را پاس بدارید، به جای این کارها چندتا واژه بیگانه بگویید». حداد عادل گفت: «مثلا به عوضِ مرسی اَه منقول کنیم که ممنون اَه»، معادی همانطور که کیسه میکشید گفت: «ممنون عربیه». کریمیقدوسی دوباره فریاد زد: «تا وقتی ظریف به اشتباهش اعتراف نکنه نمیشه به جایی رسید، من ازش فایل صوتی دارم». ظریف دوباره رفت بالای میز و گفت: «پخشش کن!» کریمیقدوسی دستپاچه شد و پاسخ داد: «زدم روی سیدی، سیدیش هم الان توی ضبطِ ماشینه، بعدا میارم».
دهخدا با کلافگی روی تخته کوبید و گفت: «درباره جا افتادن واژههای بیگانه در زبان پارسی...» اما هنوز حرفش تمام نشده بود که شریعتمداری پرید وسط حرفش و گفت: «باید همه کلمات بیگانه رو از صفحات لغتنامه محو کرد».
بعد لاک غلطگیرش را برداشت و همه واژههای لغتنامه را لاکی کرد. دهخدا بدون اینکه چیزی بگوید سوی پنجره رفت و آن را باز کرد تا بوی لاکِ غلطگیر از کلاس بیرون برود.
کمی بعد بوی دود و لاک در هم آمیخت. معادی آنقدر کیسه کشیده بود که کتِ شیبانی سوخت. دهخدا به افقهای دور خیره شده بود. حسینی ایستاد کنار دهخدا، دست روی شانهاش گذاشت و گفت: «یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی بی پایانه. اوکی؟»
دهخدا بدون اینکه چیزی بگوید دو نمره از انضباط حسینی کم کرد و از کلاس بیرون رفت.
پ
ارسال نظر