طنز؛ خوششانسیهای من در حمام
مرتضی کاظمی در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:
نمیدونم در حمام رفتن من بدشانسم یا برای بقیه هم اتفاق می افته؟
دیروز صبح حمام کرده اید و امروز عصر هم قصد دوش گرفتن دارید؛ با استنطاقهای پدر و مادر مواجه میشوید که کجا میروی؟
چرا میروی؟ تو که دیروز حمام رفتهای؟ و شروع به صحبت کردن از بحران بیآبی در خاورمیانه و لزوم صرفهجویی! ما باید به فکر آیندگان باشیم و ما هم سن تو بودیم هفتهای یکبار موهامونو میشستیم و دو هفته یکبار فقط با یه تشت آب حموم میکردیم. ما نگران توییم که فردا چطور میخواهی زندگیترو بچرخونی ؟
بعد از بازجوییهای فنی پدر و مادر وارد حمام میشوید!
شامپو تمام شده است و مجبور میشوید در بطری شامپو چند بار آب بریزید، که معمولا نفر قبلی با پشتکار فراوان این کار را کرده است و شما مجبور میشوید با صابون موهای خود را بشوئید. و البته لازم به یادآوری نیست که پس از حمام موهایتان تبدیل به سیم ظرفشویی از انوع قدیمیاش میشود.
صابون مثل قحطیزدهها انقدرلاغر و نحیف شده که تمایل غریبی به سرخوردن و افتادن کف حمام دارد و مجبور میشوید صابونی که حالا دیگر به موهای نفر قبلی تزئین شده است را برداشته و به راه خود ادامه دهید. در این مواقع معمولا چند تار موی بزرگ هستند که مثل مار غاشیه چسبیدهاند و ولکنِ صابون نیستند.
لازم به گفتن نیست که فاضلاب حمام هم برخلاف قانون جاذبه تمایل به پایین رفتن ندارد و مجبور هستید درپوش تمیز و چندش نیاوَرِ فاضلاب را برداشته و راه را باز کنید.
هر بار که دمای آب را تنظیم میکنید، به محض بستن شیر آب دقایقی را بین دمای انجماد و دمای بخار در جیغ و داد خواهید بود تا به دمای مطلوب برسید.
موقعی که سرتان پر از کف است و مشغول تنظیم دمای آب هستید، کسی در یک گوشه از کره خاکی منزل یا ساختمان شما آب را باز میکند و فشار آب تغییر میکند و در این مواقع قانونی نانوشته وجود دارد که فشار آبسرد در هیچ شرایطی دچار تغییر نمیشود و فقط فشار بستگی به مصرف دیگران دارد؛ یعنی بعد از اینکه کلی دستانتان دچار سوختگی درجه سه شده است تا دمای آب را تنظیم کردهاید، یکي در گوشهای آب را باز میکند، جناب آبگرمکن هم با کوچکترین کاهش فشار آب به کما میرود و شما میمانید و فریادهایتان که: کی آبرو باز کرده؟ چشام داره کور میشه؟ توروخدا یه دقیقه آب رو ببندین و قس علی هذه!
وقتی میخواهید از حمام خارج شوید متوجه میشوید که یادتان رفته است با خود حوله ببرید. مجبور میشوید لباس خیسی که تازه درآوردهاید را دوباره بپوشید و فاصله حمام تا حوله را مثل کارآگاه گجت طی کنید.
نمیدونم در حمام رفتن من بدشانسم یا برای بقیه هم اتفاق می افته؟
دیروز صبح حمام کرده اید و امروز عصر هم قصد دوش گرفتن دارید؛ با استنطاقهای پدر و مادر مواجه میشوید که کجا میروی؟
چرا میروی؟ تو که دیروز حمام رفتهای؟ و شروع به صحبت کردن از بحران بیآبی در خاورمیانه و لزوم صرفهجویی! ما باید به فکر آیندگان باشیم و ما هم سن تو بودیم هفتهای یکبار موهامونو میشستیم و دو هفته یکبار فقط با یه تشت آب حموم میکردیم. ما نگران توییم که فردا چطور میخواهی زندگیترو بچرخونی ؟
بعد از بازجوییهای فنی پدر و مادر وارد حمام میشوید!
شامپو تمام شده است و مجبور میشوید در بطری شامپو چند بار آب بریزید، که معمولا نفر قبلی با پشتکار فراوان این کار را کرده است و شما مجبور میشوید با صابون موهای خود را بشوئید. و البته لازم به یادآوری نیست که پس از حمام موهایتان تبدیل به سیم ظرفشویی از انوع قدیمیاش میشود.
صابون مثل قحطیزدهها انقدرلاغر و نحیف شده که تمایل غریبی به سرخوردن و افتادن کف حمام دارد و مجبور میشوید صابونی که حالا دیگر به موهای نفر قبلی تزئین شده است را برداشته و به راه خود ادامه دهید. در این مواقع معمولا چند تار موی بزرگ هستند که مثل مار غاشیه چسبیدهاند و ولکنِ صابون نیستند.
لازم به گفتن نیست که فاضلاب حمام هم برخلاف قانون جاذبه تمایل به پایین رفتن ندارد و مجبور هستید درپوش تمیز و چندش نیاوَرِ فاضلاب را برداشته و راه را باز کنید.
هر بار که دمای آب را تنظیم میکنید، به محض بستن شیر آب دقایقی را بین دمای انجماد و دمای بخار در جیغ و داد خواهید بود تا به دمای مطلوب برسید.
موقعی که سرتان پر از کف است و مشغول تنظیم دمای آب هستید، کسی در یک گوشه از کره خاکی منزل یا ساختمان شما آب را باز میکند و فشار آب تغییر میکند و در این مواقع قانونی نانوشته وجود دارد که فشار آبسرد در هیچ شرایطی دچار تغییر نمیشود و فقط فشار بستگی به مصرف دیگران دارد؛ یعنی بعد از اینکه کلی دستانتان دچار سوختگی درجه سه شده است تا دمای آب را تنظیم کردهاید، یکي در گوشهای آب را باز میکند، جناب آبگرمکن هم با کوچکترین کاهش فشار آب به کما میرود و شما میمانید و فریادهایتان که: کی آبرو باز کرده؟ چشام داره کور میشه؟ توروخدا یه دقیقه آب رو ببندین و قس علی هذه!
وقتی میخواهید از حمام خارج شوید متوجه میشوید که یادتان رفته است با خود حوله ببرید. مجبور میشوید لباس خیسی که تازه درآوردهاید را دوباره بپوشید و فاصله حمام تا حوله را مثل کارآگاه گجت طی کنید.
در همین فاصله یک میهمان غریبه با دوره سررسید دو سال یکبار هم به منزل آمده است. همه اینها در حالی است که معمار باشعور ساختمان شما حمام را طوری طراحی کرده که برای تردد به حمام باید از پذیرایی رد بشوید.
راستی یاد رفت بگم که لامپ حمام هم سوخته بود و مجبور بودید در حمام را نیمه باز بگذارید.
راستی یاد رفت بگم که لامپ حمام هم سوخته بود و مجبور بودید در حمام را نیمه باز بگذارید.
پ
نظر کاربران
با حال بود. مرسی
دقیقا خیلی هاشو که گفته واسه من هر دفه اتفاق می افته