۴۳۵۶۹
۳۵ نظر
۵۰۱۰
۳۵ نظر
۵۰۱۰
پ

یکی از فانتزیام اینه که... (۱)

یکی از فانتزیام اینه که... (1)
برترین ها:

یکی از فانتزیام اینه که با دوستام برم
ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ…ﺑﻌﺪ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺑﺮﻑ ﻭ ﺑﻮﺭﺍﻥ ﻣﻦ ﭘﺎﻡ
ﺑﺸﮑﻨﻪ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﺘﻮﻧﻢ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻨﻢ…ﺑﻪ ﺍﻭﻧﺎ ﺑﮕﻢ
ﺑﺮﯾﺪ ﻭ ﻣﻨﻮ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺩﺗﻮﻧﻮ
ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺪﯾﺪ….ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻧﺎ ﺑﮕﻦ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺗﻨﻬﺎ
ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﻣﻦ ﺑﮕﻢ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺩﺗﻮﻧﻮ ﻧﺠﺎﺕ
ﺑﺪﯾﺪ…ﻣﻨﻮ ﺭﻫﺎ ﮐﻨﯿﺪ…
ﺑﻌﺪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺑﺮﻥ ﻭ ﻣﻨﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺬﺍﺭﻥ…
ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺗﻮ
ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﮔﻤﺸﺪﻥ ﻭ ﯾﻪ ﺷﯿﺮ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﻭﺣﺸﯽ
ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﺍﻭﻧﺎ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻭ ﻣﻮﻗﻊ
ﻓﺮﺍﺭ ﺗﻮ ﺑﻦ ﺑﺴﺖ ﮔﯿﺮ ﻣﯿﮑﻨﻦ..
ﺑﻌﺪ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻟﺤﻈﻪ
ﺍﯼ ﮐﻪ ﺷﯿﺮﻩ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﻨﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﯾﻪ ﺷﻠﯿﮏ
ﺑﯿﺎﺩ ﻭ ﺷﯿﺮﻩ ﺑﯿﻔﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺍﻭﻥ ﺻﺤﻨﻪ ﻣﻦ ﺑﺎ
ﯾﻪ ﺗﻔﻨﮓ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺯﺵ ﺩﻭﺩ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﯾﻪ
ﭘﺎﯼ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﻭﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻡ…خورشید ﺑﻪ ﺭﻧﮓ
نارنجی داره پشت سرم غروب میکنه
یه تف مارکدار بندازمو برم تو افق محو شم

……………………………………………………………..

طرح ویژه فانتزی های شما :
افق متری ۷۵۰ تومن
با دود و جلوه های ویژه متری ۹۵۰ تومن.

……………………………………………………………..

یکی از فانتزی هام اینه :
یه روز برم جنگلای شمال . یه سبد توی دستم بگیرم و تمشک جمع کنم . خسته و تشنه که شدم برم لب رودخونه آب بخورم . یهو یه سوار بیاد منم سرم پایین دارم آب میخورم با شیهه اسب سرم رو بالا بگیرم ببینم اوه مای گاد عجب شاهزاده ای ! یهو باروون بیاد بعد مه بشه و هر دومون توی مه محو بشیم

……………………………………………………………..

یکی از فانتزیام اینه که توی یه پارک شلوغ شروع کنم به دویدن و همزمان با موبایلم بگم : لعنتیا تا من نگفتم هیچکس شلیک نکنه
کلی آدم بیگناه اینجا هست
طبق معمول همیشه توی افق محو بشم! !

……………………………………………………………..

تـا حـالا دقت کـردین چـرا به لوک میگن خوش شانس؟
.

.

.

.

.
چون همیـشه فانتزیاش به حقیقت تبدیل میشنو تـو افق محـو میـشه

یکی از فانتزیام اینه که... (1)

……………………………………………………………..

یکی از فانتزیام همیشه این بوده که توی سیستم عامل ویندوز یک مشکل پیدا کنم بفرستم براشون بعد بیل گیبس زنگ بزنه بگه مهندس لطفا بیا امریکا تو مجموعه من ، دخترمم میدم بهت کنیزت باشه تا آخرررر عمرش ، خونه ماشین پول همه چی میدم بهت . . .
منم بعد از یک دقیقه سکوت بگم : خیلی دلم میخواد اما من متعلقم به این مردمم !

……………………………………………………………..

یکی از فانتزیای مامانم اینه که بیاد تو اتاقم ببینه همه چی مرتبه . . . :|

……………………………………………………………..

یکی از فانتزیام اینه که برم ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﻱ
ﭘﺪﺭ ﻋﺮﻭﺱ ﺍﺯﻡ ﺑﭙﺮﺳﻪ
ﺧﻮﺏ ﺁﻗﺎ ﺩﻭﻣﺎﺩ ﻋﺰﻳﺰ ، ﺧﻮﻧﻪ .. ﻣﺎﺷﻴﻦ ، ﻛﺎﺭ ، ﭘﻮﻝ ﭼﻴﺎ ﺩﺍﺭﻥ ؟
ﺑﻌﺪ ﻣﻨﻢ ﻗﺎﻃﻲ ﻛﻨﻢ ﻛﻠﻴﺪ ﻫـﺎﭺ ﺑﻜــُـ ﭘﺮﺕ ﻛﻨﻢ ﺗﻮ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺑﮕﻢ ﻣﻦ
ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﻱ ، ﻧﻴﻮﻣﺪﻡ ﺧﺮﻳﺪ ﻭ ﻓﺮﻭﺵ !
ﻳﺎﺭﻭ ﭘﺪﺭﻩ ﻫﻢ ﺳﻮﻳﭻ ﭘﺮﺍﻳﺪﻣﻮ ﺑﺒﻴﻨﻪ ﻭ ﻳﻪ ﺑﺮﻕ ﺧﺎﺻﻲ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﺵ
ﺑﻴﺎﺩ ﺑﻌﺪﺷﻢ ﺑﻴﻮﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﭘـﺎﻡ ﻛﻪ ﺑﻴﺎ ﺩﺧـﺪﺭﻣﻮ ﺑﮕﻴﺮ ﻭ ﻫﻤﺶ ﻣﺎﻝِ
ﺧﻮﺩﺕ ﻭ ﺍﻳﻨﺎ
ﻣﻨﻢ ﺑﻲ ﺗﻮﺟﻪ ﭘﺮﺍﻳﺪ ۲۰ ﻣﻴﻠﻴﻮﻧﻴﻢ ﺭﻭ ﺑﻴﺨﻴﺎﻝ ﺷﻢ ﻭ ﺗﻮﻱ ﺍﻓـﻖ ﻣﺤـﻮ
ﺷﻢ . . . .

……………………………………………………………..

یکی از فانتزیام اینه که یه روز پشت تلفن توی جمع بگم خودمو با اولین پرواز میرسونم . .

……………………………………………………………..

من یه غلطی کردمُ قضیه فانتزیُ افقُ واسه بابام تعریف کردم ؛
.
.
.
حالا هروقت اَزَش پول میخوام، میره تو افق محو میشه ! :|

……………………………………………………………..

یکی از فانتزیام اینه که :
اسم بابا رو بنویسم واسه کنکور بعدش هی بهش بگم " درس بخون !! " :|

……………………………………………………………..

یکی از فانتزیام اینه که دختر همسایمون تیر بخوره بعد سریع با هلیکوپتر برسونمش بیمارستان
بعد دکتر بگه : اوه خدای من ! این گروه خونیش خَـعلی کم یابه ! بعد پرستار با قیافه ی عاشوفته به دکتر بگه دکتر نبضش ضعیف شده باید هرچه زود تر بهش خون برسونیم بعد مادر دختر همسایمون شروع کنه به گریه کردن , پدرش به دکتر بگه دِ عـاخه لامـــــصب یه نگاهی به دور و بَـرت بـنداز ! دخترم داره جون میده ! بعد دکتر داد بزنه بزنه کسی نیست این فداکاری رو انجام بده !؟ بعد من در حالی که دارم هلیکوپترو خاموش میکنم و سوییچشو در میارم , از هلیکوپتر بیام بیرون و با یه لبخنده ملیح آستینمو بزنم بالا به دکتر بگم بیا بزن
بعد پدر دختر همسایمون با لبخند بگه چرا دیر کردی داماده گــُلم ؟ :) بعد من برم توی اتاق عمل بعد که دختره بهوش اومد بگه ، پس عشق من کوش ؟ بعد باباش از پنجره به افق خیره بشه و لبخند رضایت بگه ، متاسفانه باید بگم به خاطـره ها پـیـوست
روحـش شاد … :(

……………………………………………………………..

یکی از فانتزیام اینه با یـه عرب بشینم اسم فامیل بازی کنم
بعد بگم :
اسم با " پ "
بعد همینجور که داره زور می زنه اسم پیدا کنه من تند تند همرو پر کنم :))

……………………………………………………………..

یه فانتزیه خوب سـراغ دارم خعلی توپـه ، ماله یـه خانـوم دکـتر بـوده ۲ بـار بـیشـتـر بـاهاش تـا افق نـرفـتـه ، هرکی می خواد خبر بـده تا هـمـاهـنـگـی هـای لازم واسه فروش فانتزی را انجام بـدیـم !! :| :))

……………………………………………………………..

یکی از فانتزیام اینه که بچه هام یه دو قلوی پسر و دختر بشن ! بعد اسم دوتاشونو بذارم "رها" … بعد وقتی که دعواشون میشه بزنن تو سر و کله ی هم ، منم داد بزنم بگم : رها ، رهارو رها کن ! :D

……………………………………………………………..

بعد یه فانتزی دیگه دارم : یه جا که خیلی شلوغه گوشیم زنگ بخوره بگم : آره ، آره ، حواستون باشه ؛ "زنده می خوامش" … :D

……………………………………………………………..

یکی از فانتزیام اینه که ازدواج کنم ، بچه دار شیم ، بچمون دختر باشه ، اسمشو بذاریم گیتا ، بعد با زنم دعوا کنم و جول و پلاسش رو که خواست جمع کنه بره خونه باباش بهش بگم : هرچی میخوای ببری ببر ، فقط گیتارو با خودت نبر !

……………………………………………………………..

یکی از فانتزیام اینه که برم توی عروسی غریبه و موقعی که عروس میخواد بعله رو بگه یهو از وسط جمعیت داد برنم: نهههههههه باهاش ازدواج نکن ، من هنوز دوستت دارمممم . . .
بعد فامیلای دوماد جنازمو ببرن سمت افق ! :|

……………………………………………………………..

یکی از فانتزیام اینه که :
برم امریکا تو جلسه معرفی شرکت کنم .
همین وسط ها ی جلسه گوشی Glx ام زنگ بزنه
منم بگم Sorry و به راحتی گوشی رو از جیبم در بیارم و در حالی که بقیه دارن به من میخندند یهو گوشی یکی شون زنگ بزنه ولی هر کاری کنه گوشی جدید Apple اش از جیبش در نیاد . منم یه پوزخند بزنم و در حالی که بقیه دارن به با تعجب به من نگاه میکنند و میگند Wait , Wait ! تو افق ناپدید شم !

……………………………………………………………..
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • خردادي

    خيلي جالب بود مرسي مجله .

  • آمیتریس

    بیخود

  • bahram

    یکی از فانتزیام اینه که از هر 10 نظری که واسه مجله میدم هفت هشتاش تـو افق محـو میـشه....!!!! :)

    پاسخ ها

    • نورا

      بهرام جان حالب بود

    • bahram

      خواهش میکنم نورا جان ممنون .

    • نیوشا

      مگه تو منظورشو ار (ححححالب بود)و فهمیدی که ازش تشکر کردی؟؟؟:)

  • BEHNOOSH

    عالی بود.دمتون داغ

    پاسخ ها

    • فاطمه

      واقعا عالي بود. منتها دمتون جييييز

  • بدون نام

    با خوندنشون تو افق محو شدم...

  • نیلوفرچ

    یکی مونده به اخری باحال بود

  • بدون نام

    محو شدم

  • samiraa

    وااااااااااااااااااااای. اونقدر خندیدم، گشنم شد تو افق مححححححححححححححححححححو شدم D-:
    مرسی

  • رادمهر

    همیشه یکی از رویاهای من که شما میگید یکی از فانتزیام این بود که جلوی یه پاساژ شلوغی که مد نظرمه دعوا کنم بعد طرف منو بزنه پرت شم اونور در حالی که خون از بینیم میاد مردم هم دورمون حلقه زدند اسلحمو از جیبم در بیارم و شلیک کنم به پای چپش و پلیس دنبالم کنه و از بین ترافیک از روی ماشینها فرار کنم.

  • red

    یکی از فانتزام اینه که یه روز که بیام تو صفحه سایت مجله ، اسامی برندگان مسابقه شماره هشت رو زده باشن ...
    حالا مهم نیست که اسم خودمم توشون نباشه ، فقط اسامی رو زده باشن . من از خوشحالی توی مجله محو بشم ...

  • خردادي

    يكي از فانتزيام اينه كه !
    عههه ! فانتزيم كو ؟
    آقا فانتزيم نيست ..
    فانتزيمو دزديدن ، مردم كمك !

    پاسخ ها

    • zahra seven

      هه باحال بود خردادی جان...

    • خردادي

      مرسي زهرا جان . تو پيج مربوط به پسته نظرتو خوندم . آفرين كه داري باباتو راضي مي كني كه پسته نخره واز اين طرح مردمي حمايت مي كني . قطره قطر جمع گردد وانگهي دريا شود .

  • حمید

    یکی از فانتزیام اینه که همه فاتزیام به حقیقت بپیونده و محو هم نشم و بمونم از فانتزیام حالشو ببرم

  • بدون نام

    ماشالا همه ايرونيا يه جورايي فانتزيو بامزه ان فقط قدر خودشونو وقتشونو نميدونن متاسفانه.

  • Melody

    خدا fb حفظ كنه
    كه همش از اونجا بود
    ولى بازم مرسى ؛)

    پاسخ ها

    • zahra seven

      الان مجله میره تو افق محو شه...!!!!هه هه

  • بدون نام

    خوش بحالتون چه فانتزی های دارین.
    من نون فانتزیشم ندارم!

  • اميرح

    هههههه :-)))
    مرسي و آفرين مجله
    اسم فاميل با عرب . و معرفي گوشي GLX باحال بود. Wait Wait :-))

  • somayeh

    یکی از فانتزیهای دوران کودکیم این بود که وقتی که توی پارکی یا جایی گم میشم مامانم بزنه زیر گریه که ای خدا دخترم کجاست !بعد من در افق پیدا بشم بعد مامانم مثل تو فیلمها یا کارتونها کلی ذوق کنه دستاشو باز کنه بگه :دختتتتتتتتتتتتترررررررررررم منم بگمم مااااااااامااااااااان همدیگرو بغل کنیم!!!!!!!ولی تو واقعیت چیز دیگه ای بود هر وقت گم میشدم بعد پیدا میشدم کلی مامانم دعوام میردکه چرا بازی گوشی کردی خاک تو سرت!!!!!!!!!!

  • Melody

    Zahra seven +++++++++++ فدات شم دوستم

    پاسخ ها

    • aisan

      به ابرازه احساساتم +میدین؟

  • قلی

    فانتزیم اینه که بدونم اون موقع ها که برق نبود چطور
    پارچه درست میشد ◄☺☻♥

    پاسخ ها

    • aisan

      واقعا چجوری؟؟؟

  • آوا

    خیلی با حال بود مرسی محووووووووو شدمممممممم

  • نیما

    یکی از فانتزیام اینه که بشم مسئول طراحی مرسدس بنز شرط بزارم اولین طرحمو اول خودم سوار شمو بدن به خودم اگه فکر کردی میرم توافق محو میشم سخت در اشتباهی میمونم و پزشو میدمو و حالشو میبرم کلی برا فانتزی پردازیش زحمت کشیدم

  • آوا

    دوازدهمیه خیلی باحال بود مرسی

  • بدون نام

    Hey you
    با حال بود

  • فاطمه

    خیلی قشنگ بودن مرسی یکی از فانتزیام اینه که یه بار که استاد یه مطلب قشنگ میگه حرکت لایک رو اجرا کنم و بلند بگم لایک

  • باب اسفنجي

    اگه همه ي فانتزيام بر آورده بشه با كله مي رم تو افق محو مي شم

  • ایرانا

    عاغااااا ایول باحال بودن امیدوارم همیشه شادو میزون باشی بابای

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج