طنز؛ پیرامون در و داوطلبی در کشور
آیدین سیارسریع در روزنامه شهروند نوشت:
پانزدهم آذر یعنی امروز روز داوطلب است، برای همین میخواهیم کمی پیرامون مفهوم داوطلب صحبت کنیم. هرکی نمیخواد گوش بده، همین اول کلاس پاشه بره بیرون (اشتباهی که معمولا اکثر استادهای بیتجربه دانشگاه در اوایل کارشان مرتکب میشوند.) بسیاری از ما وقتی کلمه داوطلب را میشنویم، چهره حسین توکلی، مداد نرم و پاککن در ذهنمان تصویر میشود اما داوطلب کنکور ربطی به این داوطلبی که مدنظر ماست، ندارد.
پانزدهم آذر یعنی امروز روز داوطلب است، برای همین میخواهیم کمی پیرامون مفهوم داوطلب صحبت کنیم. هرکی نمیخواد گوش بده، همین اول کلاس پاشه بره بیرون (اشتباهی که معمولا اکثر استادهای بیتجربه دانشگاه در اوایل کارشان مرتکب میشوند.) بسیاری از ما وقتی کلمه داوطلب را میشنویم، چهره حسین توکلی، مداد نرم و پاککن در ذهنمان تصویر میشود اما داوطلب کنکور ربطی به این داوطلبی که مدنظر ماست، ندارد.
فیالواقع ما چند نوع داوطلب داریم. یک نوع داوطلب، داوطلب خودخواسته است! یعنی خودش خواسته که داوطلب شود. مثل کسی که برای سفر به کره ماه و مریخ ثبتنام میکند. نوع دیگر داوطلب هم ناخواسته است، مثل آن میمون بیچارهای که برای سفر به کره ماه و مریخ ثبتنام نکرده بود، ولی مجبور بود برود. برای روشنترشدن ابعاد قضیه کمی بیشتر توضیح میدهم. درتعریف داوطلب آمده؛ کسی که کاری را با هدف خدمت به دیگری بدون مزد و منت انجام میدهد.
براساس این تعریف، ما تعداد کمی داوطلب خودخواسته داریم. یعنی طرف میرود و کاری را انجام میدهد و میگوید من خیلی انساندوست و خیرم، برای همین پول نمیخواهم. تعداد این داوطلبان خیلی کم است. درمقابل یکسری هستند که تعدادشان هم زیاد است و میگویند من نه انساندوستم نه خیرم، پولم را بدهید! ولی خب نمیدهند! برهمین اساس نیمی ازجمعیت ما را کارگران، کارمندان، نویسندگان، هنرمندان و درواقع داوطلبانی تشکیل دادهاند که خودشان نمیخواهند داوطلب باشند ولی مجبورند به صورت داوطلبانه کار کنند.
در ادامه دستهبندی داوطلبین از نظر کیفیت هم دو دسته داوطلب داریم: یک دسته خواهان خدمت به مردم هستند. این عزیزان درحوادث طبیعی مثل سیل و زلزله و طوفان و... داوطلب میشوند که به مردم کمک کنند، در ایام عادی هم از تخصصشان برای کمک به همنوعانشان بهره میبرند، اما دسته دوم که درشوق به خدمت عطش و حتی سبعیت خاصی دارند، فقط خواهان خدمت نیستند بلکه تشنه خدمتاند.
این گروه که به عناوین «خدمتگزار کوچک»، «این کمترین»، «فرزند آخری ملت» و «نوکر مردم» در پستهای مدیریتی کشور فعالیت میکنند، بهطور داوطلبانه این پستهای پرزحمت را پذیرفتهاند و از آنجایی که گشنه خدمت هستند، سوختوساز بدنشان بالاست و معمولا زیاد میخورند که خب طبیعی است. در ادامه تعریف فعالیتهای داوطلبانه آمده که این فعالیتها خودجوش انجام میشوند. مثلا حملهکنندگان به سفارتخانهها که بدون هیچ چشمداشت مالی به ما کمک میکنند که درجهان سربلند و پیروز باشیم، نمونهای از داوطلبان خودجوش هستند.
از ایشان کمال تشکر را داریم. مسأله دیگر هم این است که متأسفانه درگویش محاوره واژه داوطلب گاهی به صورت دافطلب تلفظ میشود و همین تلفظ نادرست باعث شده جوانان ما به اشتباه بیفتند و به جای «داو» چیزهای دیگری را طلب کنند که زیبنده جوان ایرانی نیست. همین دافطلبی است که همه دختران سرزمین را به یک شکل و یک لباس و یک آرایش درآورده دیگر! کمونیسم هم نمیتوانست اینطوری همه را یک دست کند. درخیابان راه میروی با دیدن جماعت نسوان دایم فکر میکنی دژاوو بهت دست داده! من بروم یک دوش آب سرد بگیرم، عصبانیتم فروکش کند. به سیاق رضا جاودانی: داوطلب باشید و دیگران را هم داوطلب کنید.
پ
ارسال نظر