۴۲۷۹۵۶
۱ نظر
۵۰۱۵
۱ نظر
۵۰۱۵
پ

طنز؛ مسئله چراغ کنفوسیوس

پوریا عالمی در روزنامه شرق نوشت:

دیروز ما یک مطلب مفصلی نوشته بودیم و تقریبا از روی همه رد شده بودیم و از روی خودمان البته سه‌بار رد شده بودیم، اما روزنامه که چاپ شد، دیدیم مطلب ما یک چارک ستون بیشتر نیست. چارک چیست؟ به آجر نصفه می‌گویند نیمه و به نصفه‌نیمه می‌گویند چارک. آقا ما را می‌گویی، تا دیدیم یک چارک مطلب ما کار شده، دویدیم توی کوچه و یک چارک برداشتیم و رفتیم پیش سعید که مطلب من را باز نصفه‌نیمه کار کردی؟ آمدم چارک را پرت کنم که سعید گفت من اصلا تقصیری ندارم و همه‌چیز زیر سر گیسو است.
چارک را آمدم پرت کنم سمت او که گفت من اصلا در جریان نیستم و من نهایتا عکس تو را حذف می‌کنم و پاراگراف‌های مطلبت را می‌گیرم. چارک‌به‌دست رفتم پیش آقای غلامی. آقای غلامی سردبیر روزنامه است و طبیعی است که آدم با یک چارک از پس سردبیر برنمی‌آید. برای همین دویدم توی کوچه و با یک نیمه برگشتم و داد و هوار راه انداختم که من را سانسور می‌کنید؟ وااسفا بر شما. آقای غلامی کظم‌غیض کردند و گفتند برو فردا بیا پسر. امروز استثنائا اصلا مطلب حذف نشده. من فهمیدم که سردبیر دارد من را می‌پیچاند چون ماه پیش هم یک سردبیر دیگر یک جای دیگر نه‌تنها نویسنده‌اش را پیچاند که عملا چزاند.
خلاصه من آجربه‌دست رفتم دفتر مدیرمسئول که تکلیفم را روشن کنم که مدیرمسئول گفت بشین حالا یه چایی بخور بعد آجرت رو پرت کن. دیر که نمیشه. من نشستم یک چایی خوردم و چایی دوم را هم خوردم و چایی بیستم را هم خوردم و به وزارت ارشاد و معاونت مطبوعاتی و هیأت نظارت بر مطبوعات و دادگاه رسانه و مدیرمسئول و سردبیر و همه‌وهمه حرف‌های فلسفی بستم. بعد آرام شدم. نوشیدن ٢٠چایی، حتما شما را آرام می‌کند، اگر هم آرام نکرد، باعث تکرر چیز می‌شود و شما نمی‌رسید بروید دعوا کنید. خلاصه دیگر پاسی از شب گذشته بود که من چایی‌زده برگشتم خانه.

برگشتم خانه و لپ‌تاپ را روشن کردم و رفتم توی اینباکس صندوق پست و دیدم‌ ای دل غافل، خودم متن را نصفه‌نیمه فرستاده بودم. بعد رفتم توی ورد و دیدم ‌ای‌بابا، من که متن را کامل نوشتم، پس چطوری نصفه ایمیل شده؟

بالاپایین کردم و کاملا قضاقورتکی تنظیمات ام‌اس‌آفیس ورد من به‌هم ریخته و جای کنترل + اس باید شیفت + f١٢ را بزنی. جای کنترل + زد باید آلْت + بک‌اسپیس را بزنی. در نتیجه من هرچی کنترل + اس می‌‌زدم، چیزی سیو و حفظ نمی‌شده است.

درواقع نه کسی تقصیر داشت، نه من مشکلی داشتم. مسئله اینجا بود که وقتی ستینگ ما تغییر کرده باشد، خروجی ما هم تغییر می‌کند. اگر ما متوجه نشویم فکر می‌کنیم دیگران با ما پدرکشتگی دارند.

وصیت

ما نمی‌توانیم به یکی بگوییم از فلان کار استعفا بدهد چون به ‌نظر ما سرمایه‌گذار آن کار ریگی به کفش دارد. درواقع ما اصلا نمی‌توانیم حکم کلی درباره دیگران بدهیم. ما خیلی هنر کنیم باید خودمان مواظب باشیم جایی نخوابیم که آب زیرمان برود. به قول کنفوسیوس یا دکتر شریعتی یا پروفسور حسابی که گفت: ما در تاریکی قدم برمی‌داریم و چراغ را گرفته‌ایم پشت‌سرمان تا دیگران را هدایت کنیم.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    از سوفیا چه خبر

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج