طنز؛ رابطه فضای امنیتی و دَرِ خیارشور
پوریا عالمی در روزنامه شرق نوشت:
علی مطهری، نایبرئیس مجلس- با اشاره به پرونده پروژه شاندیز و تجمع مالباختگان- از ما، وزیر کشور، بابای سوفیا و دیگر اندیشمندان پرسید: «چرا تا موضوعی در کشور امنیتی نشود، مورد بررسی قرار نمیگیرد؟» به همین مناسبت ما مجبوریم سؤال این بزرگوار را پاسخ دهیم چراکه از قدیم گفتند ندانستن عیب نیست، نپرسیدن عیب است.
روش شخصی: بابای ما هم گوشش بدهکار انتقادهای ما نیست؛ مثلا وقتی ما توی آشپزخانه بابامان را صدا میزدیم که بابا... بابا... بیا این در خیارشور رو باز کن، بابای ما میگفت الان میام. این الانآمدنش ممکن بود یک هفته طول بکشد و نیاید. ما هم برای اینکه بتوانیم بابامان را بهعنوان مسئول پاسخگوی منزل به صحن علنی آشپزخانه بکشانیم تا در خیارشور را برای ما باز کند، مجبور بودیم فضا را امنیتی کنیم و داد بزنیم: بابا... بابا... بوی گاز میاد... الان امنیتمان به خطر میافتد و خانه منفجر میشود. (نتیجه: بابا میآمد مسئله امنیتی را بررسی کند، میدید خبری نیست در خیارشور را باز میکرد).
روش ناموسی: حمام خانه ما یا آبش سرد بود یا یکهو داغ میشد و همه مواضع سراسری ما را از بالا تا پایین میسوزاند. بابای ما بهعنوان مسئول پاسخگو حال نداشت یکی را بیاورد تا موتورخانه را بررسی کند. اعتراضات ما را هم دایورت کرده بود روی تلفن همراهش. بههمینمنظور خواهر ما هروقت میرفت حمام و آب داغ نمیشد، بابای مسئول ما را صدا میکرد که طبیعتا بابا از جاش جنب نمیخورد. بعد خواهر ما یکهو فضا را امنیتی میکرد و جیغ میزد: سوسکک... سووووسک... (بابای ما هم که میدید فضا امنیتی است و الان آبروش در ساختمان میرود، میدوید سمت حمام که سوسک را بکشد، منتها میدید سوسک نیست، میرفت با شیر موتورخانه ور میرفت تا آب گرم شود).
وصیت: سوفیا...ای عشق من... علی مطهری حق دارد. بابای تو مدتهاست خواستگاری من از تو را بررسی نمیکند. باید بیایم جلو درتان و دادوهوار راه بیندازم تا فضا امنیتی شود و بابات من را بررسی کند؟ هان؟ آره؟ به زبان آدمیزاد متوجه نمیشود؟
پ
ارسال نظر