روز گذشته عکسی در رسانهها منتشر شد از حضور یک مامور سرشماری در مقابل خانه رئیس دولت سابق.خب این خیلی خوب است که ماموران سرشماری انقدر خوب و شایسته عمل میکنند و زنگ همه خانهها را میزنند و پرس و جو میکنند.ما در گذشته زنگ خانهها را میزدیم و فرار میکردیم، بالاخره این نوعی پیشرفت به حساب میآید.در همین رابطه احتمالا مامور سرشماری از ایشان پرسیده: « چند نفرین؟» و رئیس دولت سابق هم پاسخ داده: «بنده از شما میپرسم، چند نفرین؟»
مامور سرشماری اطراف را نگاه میکند و میگوید: «شما هم مامور سرشماری هستید؟» که دکتر پاسخ میدهد: «هرجا که سخن از دفاع از محرومان باشد، نام ما میدرخشد!».مامور سرشماری کمی اطراف را نگاه میکند، سر خود را میخاراند و میپرسد: «الان ما داریم سرشماری میکنیم، از حق مظلومان دفاع نمیکنیم!» دکتر هم که کلا تخصص دارد این بحثها را ادامه دهد، درحالی که لبخندی به مامور سرشماری میزند و سه دقیقه توی چشم او زل میزند، میپرسد: «آیا مشکل امروز جوانان ما این است؟»
مامور سرشماری متوجه اشتباه خود میشود و میخواهد که به سمت خانههای دیگر برود که دکتر جلوی او را میگیرد و میگوید: «عمرا بذارم دست خالی بری!» سپس چند کیسه پلاستیکی گوجه فرنگی به او میدهد، چند تا شلیل هم توی جیب مامور سرشماری گذاشته و یک سیب هم داخل دهان او میگذارد و میگوید: «اینجا میوه ارزونه، خصوصا گوجه فرنگی! هر وقت خرید داشتی بیا اینجا خریدت رو انجام بده، نسیه هم قبول میکنن».مامور سرشماری پا به فرار میگذارد، دکتر با صدای بلند میگوید: «راستی نگفتی که شما چند نفرین؟!» و بدین صورت فرآیند سرشماری به پایان میرسد.از سرنوشت مامور سرشماری خبری در دست نیست!
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر