طنز؛ به باب مارلی رحم کنید!
فریور خراباتی در روزنامه آرمان امروز نوشت:
واقعا بیانصافی است که پای پروفسور سمیعی را به ماجراهای شهرداری باز کنیم.پروفسور سمیعی نازنین یک گوشهای نشسته جمله قصاری میگوید، گاهی عملی انجام میدهد، چه کار به کار این ماجراها دارد؟ بنده نگران این هستم که از این به بعد پای حسین پناهی، باب مارلی، کوروش و ابوالقاسم فردوسی را هم به پروندههای اینچنینی باز کنند.اصلا سر جمع مگر ما چند تا چهره معروف داریم که هیچ کاری در زندگی شان به جز بیان جملات قصار نداشته و ندارند؟! اگر همین افراد را هم وارد این مسائل کنیم، که پس فردا باید مرحوم بیک ایمانوردی جمله قصار در شبکههای مجازی برای یکدیگر ارسال کنیم.نکنید این کارها را... اصلا آدم دیگر نمیتواند به کسی اعتماد کند!
یک نفر میآید و کمپین«ضبط کردن صدای پزشک» را پیشنهاد میدهد. آنوقت مردم که در حال حاضر دو شغله هستند (یعنی سرکار هستند و با حفظ سمت، کارشناس در امور همه چیز هم هستند) رسما سه شغله شده و پلیس مخفی هم میشوند.آنوقت این چیزها اگر باب شود، افراد میروند و وعدههای کاندیداهای انتخاباتی را هم ضبط میکنند.بعد هشت سال بعد صدا را برای آنها پخش میکنند که گفتهاند «نفت را سر سفره ما میآورند». بعد کاندیداهای گرامی مجبور میشوند که اول بگویند که روزنامه نگاران به کمک اصلاح طلبان صدای آنها را «فتوشاپ» کردهاند و بعد هم قبول زحمت کرده، منت روی سر بنده گذاشته و موضوع را از بیخ تکذیب کنند.بعد اصلا قرار است صدای کیه چی یا چیه کی را ضبط کنید؟ فردی که روی میز خود نشسته و اجازه نمیدهد شما بگویید کجایتان درد میکند و با یک لبخند شما را نگاه کرده و نسخه را دست تان میدهد و فقط میگوید«بعدی!» قرار است چه چیزی از او ضبط شود؟در نظر بگیرید یک فایل صوتی منتشر شود بدین صورت: «صدای باز شدن در، صدای بسته شدن در... پانزده ثانیه سکوت، آخ، نیم دقیقه سکوت، آخ آخ، صدای جدا شدن برگه دفترچه بیمه، آخ، بعدی، صدای باز شدن در، صدای بسته شدن
در!» حالا بروید و صدا ضبط کنید!
پ
ارسال نظر