طنز؛ منو تنها نذار بان کی مون!
فریور خراباتی در روزنامه ایران نوشت:
دبیر کل محترم سابق سازمان ملل، جناب آقای بان کی مون، اینجانب آنتونیو مانوئل د اولیویرا گوتررس(!)، اخیراً نامهای دریافت کردم از یکی از رؤسای جمهوری اسبق یکی از کشورهای دنیا که در متن نامه بنده را«عالیجناب» خطاب کرده، مگر ما فقط یک «عالیجناب میتی کومان» نداشتیم که باید به او احترام هم میگذاشتیم؟ اینطوری که دست زیاد میشود و خدای ناکرده باعث دلخوری جنابان تسوکه و برادر ارجمند و زحمتکش و دستمال کش کایکو میشود و کلاً اهل مذاکره هم نیستند، یک دفعه از پشت یک درختی ظاهر شده و کتک مبسوطی به اینجانب میزنند.
دبیر کل محترم سابق سازمان ملل، جناب آقای بان کی مون، اینجانب آنتونیو مانوئل د اولیویرا گوتررس(!)، اخیراً نامهای دریافت کردم از یکی از رؤسای جمهوری اسبق یکی از کشورهای دنیا که در متن نامه بنده را«عالیجناب» خطاب کرده، مگر ما فقط یک «عالیجناب میتی کومان» نداشتیم که باید به او احترام هم میگذاشتیم؟ اینطوری که دست زیاد میشود و خدای ناکرده باعث دلخوری جنابان تسوکه و برادر ارجمند و زحمتکش و دستمال کش کایکو میشود و کلاً اهل مذاکره هم نیستند، یک دفعه از پشت یک درختی ظاهر شده و کتک مبسوطی به اینجانب میزنند.
گو اینکه خطاب اینجانب با پیشوند«عالیجناب» ممکن است منجر به ناراحتی«عالیجناب تسو» هم شود و نامبرده که از دست جومونگ کفری است تلافیاش را سر بنده در بیاورد.آخر دعوای دو شخصیت افسانهای در دو کشور دیگر که نباید بر سر بنده خالی شود! هرچند فرد نویسنده نامه یک لطفی کرده و اسم بنده را«گوتررس» نوشته تا شاید بدین سان از تیغ شمشیر تسوکه یا تسو نجات پیدا کنم.اما مشکل دیگر اینجاست که الان بنده در خیابان که راه میروم مردم«گوتررس» صدایم میکنند و میخندند. یعنی با یک نامه همین اول کار بنده حتی نمیتوانم یک«تأکید» یا «ابراز نگرانی» کنم. چون فامیلی بنده«گوترِش» است و توی خانه «گوتی» صدایم میکنند و بنده به هر زبانی که اسم خودم را تلفظ کردم به «گوتررس» نرسیدم. به هر حال فعلاً که هوا پس است، شما هم بنده را «گوتررس» صدا بزنید. در عین حال نوشتن«دِ» پیش از«الیویرا» نشان میدهد که گزارشگران فوتبال از این به بعد باید «دی ماریا» فوتبالیست آرژانتینی را «دِ ماریا» صدا بزنند. فقط که نباید ملت به بنده بخندند خب!
آقای بان کی مون! ممکن است از خود سؤال کنید چرا بنده برای شما نامه نوشته ام(این را باید اول نامه مینوشتم اما هول شدم، ببخشید!) شمایی که در دوران دبیر کلی خود حتی «دبیر جزئی» هم نبودید و سر جمع هفتصد و بیست و هفت بار ابراز نگرانی کردید.دلیل این است که شما به بنده گفتید که نویسنده نامه مدتهاست سمتی در کشور خود ندارد و تنهاش به تنه دبیرکل سازمان ملل برخورد نخواهد کرد و خیال اینجانب را راحت کردید که با ارسال این نامه حیله و نیرنگ شما برای بنده برملا شد. بان کی مون جان وجداناً این دبیر کلی سازمان ملل برای خودت... من فکر نمیکردم مسخره بازی باشد، بنده با دریافت این نامه بعید است دیگر بتوانم کمر راست کنم، بیا و برگرد بان کی مون... بیا و ما را از دست استکبار و میراث خواران استعمارگران برهان! ببخشید جوگیر شدم، اصلا نمیدانم پس از خواندن این نامه چرا یک جور دیگر حرف میزنم و نامه مینویسم.
در پایان لازم است که از تو بخواهم «هیچ جای این جنگل شب پنهان نشوی» چون حقیر تجربه مواجهه با چنین بحرانهایی را ندارم پس جسارتاً«منو تنها نذار...» با تشکر آنتونیو گوترِش(گوتی!)
پ
ارسال نظر