طنز؛ زهرخند مردم به جیبهایی که پر شد و رفت!
پیمان مقدم در روزنامه ایران نوشت:
عموجان دلواپس ما امروز شاد و خوشحال یقه مان را چسبیده که: تحویل بگیرید. جناب جهانگیری هم به ناکارآمدی دولت اعتدال اعتراف کرد! حضرتشان فرموده که «این موضوع بسیار تلخ است که ما هنوز نتوانستهایم سطح رفاه مردم را به سال ۹۰ برسانیم و این یعنی در سالهای گذشته افت تولید و کاهش درآمدهای مردم افزایش پیدا کرده است.» یعنی جناب معاون اول هم میداند که اینکاره نبوده و نیستند. فقط ماندهایم که چرا کل یوم دولت استعفا نمیدهد. خب عموجان ما فقط همان بخشی از صحبتهای جناب جهانگیری را چسبیده که به مذاق مبارکشان خوش میآید. بد نیست باقی سخنان ایشان را قیچی نمیکردند که «در سالهای گذشته با اقتصاد کشور کاری کردهاند که به سادگی قابل جبران نیست و خودشان نیز میگفتند ما کاری کردیم که کسی نمیتواند به آن دست بزند.»
عموجان دلواپس ما امروز شاد و خوشحال یقه مان را چسبیده که: تحویل بگیرید. جناب جهانگیری هم به ناکارآمدی دولت اعتدال اعتراف کرد! حضرتشان فرموده که «این موضوع بسیار تلخ است که ما هنوز نتوانستهایم سطح رفاه مردم را به سال ۹۰ برسانیم و این یعنی در سالهای گذشته افت تولید و کاهش درآمدهای مردم افزایش پیدا کرده است.» یعنی جناب معاون اول هم میداند که اینکاره نبوده و نیستند. فقط ماندهایم که چرا کل یوم دولت استعفا نمیدهد. خب عموجان ما فقط همان بخشی از صحبتهای جناب جهانگیری را چسبیده که به مذاق مبارکشان خوش میآید. بد نیست باقی سخنان ایشان را قیچی نمیکردند که «در سالهای گذشته با اقتصاد کشور کاری کردهاند که به سادگی قابل جبران نیست و خودشان نیز میگفتند ما کاری کردیم که کسی نمیتواند به آن دست بزند.»
عموجان یک پس گردنی تقدیم مان کردند و فرمودند خب که چه؟ اگر هنری داشتید رو میکردید و به طرفه العینی تورم را به صفر میرساندید و سفرههای مردم را از برکت و رفاه لبریز میساختید که خب هنری ندارید، اینکاره نیستید. اعداد و ارقام تان هم به درد عموجان تان میخورد. جیب مردم که هیچ، مغزران شتر مرغ و راسته بز کوهی هم به آمارهای شما لبخند میزند!
خب راست میگویند. عموجان ما فقط به افزایش ناگهانی، نجومی و یک شبه قیمتها عادت دارند و اساساً تورم تک رقمی و رشد اقتصادی به مزاجشان سازگار نیست. از بس که قیمت ارزاق عمومی در دوره دولت هاله نور روز به روز بر برج عاج مینشست و بالا و پایین میشد دیگر جیب و سفره عموجان و دوستانشان در روزنامه توپخانه بیحس شده و ثبات و آرامش را درک نمیکند. اگر صبح قیمت مرغ ناگهان از 4 هزار برسد به 9 هزار و بعد فردایش بشود 6 هزار این یعنی عملکرد قابل دفاع و کاهش نرخ تورم. این را میگویند عرضه و جربزه اقدام ضربتی. عموجان پس گردنی دوم را پر ملاتتر نواخته و فرمودند: همین است که هست. آن زمان قیمتها در محدوده نارمک و بقالیها و قصابیهای محله رئیس جمهوری سابق خیلی هم خوب و منصفانه بود. چشم تان کور میرفتید از آنجا خرید میکردید تا برای ما بلبل نشوید. حالا که خودتان بر مسند کارید. خب چه مرگ تان است؟!
چشم عموجان. آن زمانی که دوستان در این جا میفرمودند آنقدر قطعنامه دهید تا فلان جای تان منهدم شود و رفقایشان در آن جا بیانیه و خطابه مطول پشت میز مذاکره قرائت میفرمودند و تحریم تندتر و برندهتر میشد و گرههای کور از پی هم بر اقتصاد کشور قفل میشد باید فکر روزگار گشودن این گرهها هم میبودند. آن زمان که زنجانی جان و خاوری جان و باقی جانها حسابهایشان را از اموال بیت المال انباشته میکردند حواس تان فقط به بگم بگم بود و چهار تا خس و خاشاک و زنده باد بهار! همان جیبها پر شد که امروز سفرهها به مخاطره افتادهاند. زهرخند مردم به جیبهای کاسبان تحریم را چطور ندیدید؟
پ
نظر کاربران
خوشم میاد روزگار مردما در آوردید وبازهم بعد از سه سال هنوز گیر دادید به احمدی باباجون طناز تو الان شب زورکی راهت می دهند خونه این روی همچون سنگپا را جمع کن
یکی از طنز های تلخ تاریخ آمار و ارقام پیشرفت های کشور در دولت پاکدست بود که چیزی جز بی پولی و حقارت نصیب ایران نکرد