حیواناتی که جان انسان را نجات دادند
باور این موضوع که انسانی به دست یک حیوان نجات پیدا کرده باشد کمی سخت است مخصوصا وقتی که این حیوان حتی خانگی و اهلی هم نباشد اما در دنیا افرادی وجود دارند که زندگی خود را مدیون حیوانات حیات وحشی هستند که جان آنها را نجات داده اند.
«دوری» اولین حیوانی است که به خاطر نجات یک انسان از مرگ از سازمان حمایت از حیوانات نشان افتخار دریافت کرد. «سیمون سنگال» ۴۲ ساله که سال ها بود از دیابت رنج می برد، پس از یک روز کاری خسته کننده به خانه برگشته و مشغول تماشای تلویزیون بود که ناگهان دچار حمله قلبی شده و قلبش به طور کامل از حرکت ایستاد.
همسر او که گمان می کرد سیمون به خواب رفته او را به همان حالت رها کرد. در همین زمان «دوری» - خرگوش سیمون - که جانوری سنگین وزن و بزرگ بود برای بازی به سراغ سیمون آمد اما هر چه بالا و پایین پرید، هیچ عکس العملی از سیمون ندید.
بالا و پایین پریدن دوری روی سینه سیمون باعث شد تا قلب او دوباره به تپش بیفتد. از آن طرف همسر سیمون که رفتارهای غیرعادی دوری را دید متوجه شد که اتفاقی رخ داده و سیمون را دید که از حال رفته است. به همین خاطر با اورژانس تماس گرفت. سیمون با کمک دوری از مرگ حتمی نجات پیدا کرد.
«کوین هینز» که به «زنده خوش شانس» نیز شهرت دارد، شهروندی کالیفرنیایی است که مدت ها بود از بیماری روانی رنج می برد. در سپتامبر ۲۰۰۰، زمانی که او فقط ۱۹ سال داشت، به پل گلدن گیت سانفرانسیسکو رفته و در مقابل چشمان حیرت زده مردمی که برای تفریح به آنجاآمده بودند، خود را به پ۱ایین پرتاب کرد. کوین می گوید: «در همان ابتدا با خودم گفتم عجب اشتباهی کردم، من نمی خواهم بمیرم و در نهایت تعجب لحظاتی بعد به خودم آمدم و دیدم که هنوز زنده ام.
تمام کسانی که در کنار پل حضو رداشتند شاهد این صحنه بودند. شیر دریایی به کوین کمک کرد تا خود را به خشکی برساند. پس از آن، مردم با نیروهای امداد تماس گرفتند و کوین به بیمارستان منتقل شد.
در اوایل ژوئن ۲۰۰۵ دختر ۱۲ ساله اهل اتیوپی، زمانی که از مدرسه باز می گشت در مسیر خانه توسط چهار مرد ربوده شد. خانواده او وقتی دیدند که دخترشان در زمان مقرر هر روزه به خانه نرسیده مشکوک شده و موضوع را به پلذیس اطلاع دادند. جستجوهای پلیس آغاز شد اما یک هفته از ماجرای کودک ربایی گذشت و هیچ خبری از این دختر نشد. حتی هیچ کس با خانواده او تماس نگرفت تا درخواستی داشته باشد. پس از یک هفته آدم رباها قصد داشتند دختربچه را به آدیس آبابا منتقل کنند که در راه پلیس به آنها مشکوک شده و تعقیب و گریز آغاز شد.
کودک ربایان موفق شدند خودروهای پلیس را جا بگذارند و به خیال خودشان از دست پلیس فرار کردند اما ناگهان سه شیر در جاده سر راه آنها ظاهر شدند. به گزارش ماموران پلیس، شیرها به اتومبیل حمله کرده و کودک را آزاد کردند. با این که ربایندگان کودک موفق شدند از چنگال شیرها بگریزند اما کمی جلوتر توسط پلیس دستگیر شدند.
اما دنباله ماجرا بسیار شگفت آورتر از آن است که بتوان آن را باور کرد. شیرها بدون این که کوچک ترین آسیبی به دختربچه وارد کنند، در کنار او ماندند تا اتومبیل پلیس برسد. این موضوع برای همه عجیب بود که چطور این شیرها به ربایندگان حمله کردند اما به دختر کاری نداشتند و اصلا چطور ممکن است که شیری به انسان حمله نکند.
بعد از مدت ها بررسی درباره این حادثه یک کارشناس محیط زیست که تحقیقات گسترده ای را در این رابطه انجام داده بود در توضیح این پدیده گفت به احتمال زیاد چون صدای گریه این دختر شبیه به صدای توله شیرها بوده به او کاری نداشته و حتی او را از دست دزدان نجات داده اند.
کودک ربایان پس از بازجویی اعتراف کردند که رییس آنها قصد ازدواج با این دختر را داشته و به همین خاطر هیچ درخواست مالی از خانواده اش نداشته اند. آنها در ادامه بازجویی ها اعتراف کردند که چون دختربچه به سن قانونی نرسیده بود، قصد داشته اند او را از شهر خارج کرده و به صورت غیرقانونی مراسم ازدواج را برگزار کنند و بعد به خانواده اش اطلاع بدهند.
در جریان سونامی سال ۲۰۰۴ تایلند، دختری هشت ساله به نام آمبر ماسون در آب افتاد و با امواج به این سو و آن سو می رفت. در حالی که همه وحشتزده تماشاگر این صحنه بودند، یک فیل چهار ساله به نام «تینگ تونگ» به کمک او آمده و آمبر را بر پشت خود سوار کرد تا به محلی بالاتر از سطح آب ببرد. این فیل تا زمانی که نیروهای امداد آمبر را نجات دادند، از او محافظت کرد. مادر آمبر بعد از این حادثه گفت: «اگر این فیل نبود من حتما دختر خود را از دست می دادم. تینگ تونگ ناجی آمبر بود.»
در اواخر سال ۲۰۰۴ نجات غریقی به نام راب هاوز به همراه خانواده اش برای تفریح به کنار ساحلی در نزدیک وانگاری نیوزلند رفته بودند. آنها در حال شنا بودند که ناگهان توسط یک گروه هفت تایی از دلفین ها محاصره شدند. گویا این دلفین ها از آنها می خواستند تا همان طور کنار هم بمانند و اجازه دور شدن به آنها نمی دادند.
راب می گوید: «رفتار این دلفین ها بسیار عجیب و غیرعادی بود. دور ما حلقه زده بودند و اجازه خروج از آن حلقه زده بودند و اجازه خروج از آن حلقه را نمی دادند. به غیر از آن دائم با دم خود به آب ضربه زده و موج و صدا تولید می کردند.
دکتر راشل کنستانتین از دانشگاه آکلند می گوید: «دلفین ها موجودات مهربان و کمک رسانی هستند. آنها با این حرکت می خواستند تا این عده را از آسیب کوسه در امان نگهدارند.»
«اریل گویندون» پسر جوانی اهل اونتاریوی کانادا بود که به همراه خانواده اش برای پیک نیک و ماهیگیری به خارج شهر رفتند. پدر و مادر آریل سوار بر قایق خود به میان دریاچه رفتند، در حالی که او سوار بر قایق نشده و از دور تماشای شان می کرد. ناگهان قایل آنها با جسمی برخورد کرده و دچار حادثه شد.
قایق در آب فرو می رفت و پدر و مادرش هم کمی بعد در آب افتادند، آریل به سرعت به سمت دهکده نزدیک دریاچه حرکت کرد تا کمک بیاورد اما دیگر هوا تاریک شده بود و او به سختی می توانست راه را پیدا کند. هوا خیلی سرد بود و آریل در جنگل گم شد. او در زیر درختی نشسته و کم کم به خواب رفت. در حالت خواب و بیداری احساس کرد موجوداتی پشمالو او را احاطه کرده اند اما حتی توان باز کردن چشمانش را هم نداشت.
وقتی صبح روز بعد آریل از خواب بیدار شد دید که سه سگ آبی او را پوشانده اند تا از سرما در امان بماند و جانش را از دست ندهد. آریل به دهکده رفته و عده ای را برای کمک آورد. خوشبختانه پدر و مادرش هم توانسته بودند نجات پیدا کرده و به خشکی برسند.
در فوریه 2012 زنی به نام «سراا اندرو» در حال گذر از خیابانی در اوهایو بود که ناگهان یک کیف قاپ، بندی را دور گردن او انداخته و قصد داشت تا پس از خفه کردنش، کیف و وسایل قیمتی او او را بدزدد. همان طور که بند دور گردن سارا انداخته شده بود، او عقب عقب به کوچه ای خلوت و پشت یک ساختمان کشیده شد. در همین زمان یک آهو از سوراخی که در پرچین بین خانه ها و جنگل ساخته شده بود، بیرون پریده و باعث شد تا دزد به شدت بترسد و سارا را رها کند.
جالب اینجاست که پس از فرار، آهون نیز او را تعقیب کرده و قصد داشت تا دزد را بگیرد اما موفق نشد. افسر پلیس «جان وارلی» می گوید: «در 17 سالی که در اداره پلیس این منطقه مشغول کار هستم تا به حال با چنین موردی برخورد نکرده ام؛ آهوی وحشی که جان یک انسان را از مرگ نجات داد.»
سارا به خاطر جراحتی که به گردنش وارد شده بود به بیمارستان منتقل شد. او با حضور به موقع آهو توانست هم جان سالم به در ببرد و هم وسایلش توسط کیف قاپ ربوده نشود.
نظر کاربران
آخی چه جالب...
وای حرکت خرگوسه خیلی جالب بوده ،
واقعا حیوانات دوست داشتنی اند ، اگه آدما بذارن..
خیلی خوب بود این مطلب