طنز؛ اصلاحطلبهای ناشکر
پوریا عالمی در روزنامه شرق نوشت:
دیروز همه شوکه شدند و گفتند چطوری است که باز هم شورای شهر شد مثل روز اولش؟ راستیها گفتند اینکه هم چمران باز شد رئیس، هم قالیباف شهردار ماند، مشت محکمی بوده به دهان اصلاحطلبها. به نظر ما راستیها شکستهنفسی کردند. چون اینطور که ما دیدیم، این مشت محکم توی دهان اصلاحطلبها نخورده، عدل خورده درست وسط شکم آنها. اصلاحطلبها دارند هنوز به خودشان میپیچند.
البته این چیز تازهای نیست. طرفداران اصلاحطلبی عادت دارند به یکی رأی بدهند که قرار است بعدا یک کار دیگر بکند. یک همچین تفریحی الان بین مردم باب شده. مثلا میگویند: «رأی بدهیم به این آقاهه که شعار اصلاحطلبی میده، بره مجلس یا بره شورا، فردا یک کار دیگه کنه ما اینقدر حرص بخوریم بخندیم». یک همچین رفتاری اگر آدم معمولی داشته باشد و یک کاری بکند که اذیت شود تا لذت ببرد، دکتر بهش دوتا قرص میدهد و دو هفته بستریاش میکند تا خوب شود.
بابای سوفیا از همه بدتر. از دیروز که نتیجه انتخابات توشورایی مشخص شده و هیشکی هیچ تغییری نکرده، بابای سوفیا ایستاده جلو دیوار و از دیروز ساعت ٢، تا الان، مرتب دارد سرش را میزند به دیوار که آخه چرا؟ آخه چرا؟ آخه چرا؟
به نظر شما بابای سوفیا غیرمنطقی به نظر میآید، اما بعضی اتفاقات توی زندگی هست که اگر بیفتد، آدم منطقی از ساعت ٢ دیروز میایستد جلو دیوار و مرتب سرش را میکوبد به دیوار که آخه چرا؟ آخه چرا؟ آخه چرا؟
ما ولی معتقدیم خوب شد. یکی خوب شد مسجدجامعی رئیس شورا نشد، چون اگر رئیس میشد وقت نمیکرد توی تهران بچرخد و عکس یادگاری بگیرد... البته همانوقت هم كه رئیس بود همین کار را میکرد؟ پس نتیجه گرفتیم عملا فرقی نمیکرد رئیس، مسجدجامعی بشود یا چمران. ما که به آقای مسجدجامعی رأی میدهیم تا باهاش توی افتتاحیهها و اختتامیهها و ناهارها شرکت کنیم. از بس باهاش خوش میگذرد.
بعد هم یک حرفهایی درباره یک املاکی توی یک شهری به اسم تهران زده شده که گویا به یک افرادی که یک سمتهایی، یک جاهایی داشتهاند یا یک نسبتهایی با یک کسانی داشتهاند با تخفیف خیلیخیلیخیلی ویژه واگذار شده است. خب که چی؟ اینکه چیزی نیست. ما دکل نفتی دیدیم غیب شده. محمودرضا خاوری، رئیس کل بانک دیدیم غیب شده. حالا خدا را شکر این املاک سر جاش هست و پولش از مملکت خارج نشده. واقعا اصلاحطلبها ناشکر شدهاند.
پ
ارسال نظر