طنز؛ فقط باید منتظر حماسهآفرینی بود!
فرزین پورمحبی در خبرگزاری ایسنا نوشت:
این روزها بچه های ما در المپیک بهشدت مشغول مقدمه چینی برای پیروزی هستند، چون «شکست مقدمه پیروزی است». خداوکیلی شما کدوم برندهای رو می شناسید که قبلش فرت و فرت نباخته باشه و برای پیروزی پل نساخته باشه؟ بالاخره برای طی کردن راه موفقیت باید از یه جایی شروع کرد. تنها فرق ما با سایر کشورها اینه که ما از المپیک شروع می کنیم و اونها از یه جای دیگه. آخه چرا بعضی ها فقط بلدند سیاه نمایی کنند، چرا هنوز به اون درجه از عرفان نرسیدیم که بتونیم نیمه پر یک لیوان کاملا خالی رو ببینیم و کلی هم باهاش حال کنیم؟! اگه هم از ارزشهای قهرمانانی که در المپیک می برند کم بشه ، شک نکنید، چیزی از ارزش های پهلوانان شکست خورده ما کم نمی شه. مهم اینه که در حد انتظار باشند و البته مهم تر اینه که انتظارمان از یه حدی بیشتر نباشد. اصلا از همه اینها مهم تر اینه که: کم نگذاشته باشند. یعنی اگه ما در حالت خوردن چیپس و ماست تشخیص بدیم دارند تلاششون رو می کنند و برای اعتلای کشور، زورشون رو می زنند، راضی هستیم و همین هم از سرمون زیادیه. چون غیرت از مدال خیلی مهمتره و اگه کسی در این مورد اعتراضی داره باید بهش گفت: واکسن (د...ث .ژ) ! و...
البته زبونم لال، اینهایی که خوندید حرف من نیست ها، اینها صحبت های مسئولین دلسوز کشورمونه که معمولا در شرایط حساس کنونی دو راه در پیش رو دارند:
۱- برای المپیک چهار سال آینده برنامه ریزی کنند و زحمت بکشند و کارهای اصولی و زیر بنایی انجام بدند. مثلا: استعداد یابی کنند ،سالن و زمین ورزشی بسازند، امکانات و مربی با سواد جور کنند و ... تا اینطوری پرچم بره بالا و بالا هم بمونه. اما مشکل این راه اینه که عمر مدیریتی در کشور عزیز ما معمولا زیر چهارساله و این باعث می شه مسئول اولی فقط بکاره و مسئول دومی موقع برداشت محصول از راه برسه و فقط بخوره . خب حق بدید ؛ خیلی زور داره که زمینش مال ما باشه و آبش واسه مردم! پس این راه حل، خیلی منطقی به نظر نمیاد و از رده خارجه.
۲- اما راه دوم اینه که به جای زحمت کشیدن، مدیریت بکنند و حقوق نجومی بگیرند. خب؛ انصافا کج بشینید و راست بگید کدوم راه معقولانه تر به نظر میاد؟ اونی که دردسرش بیشتره و یا اونی که حقوقش نجومی تره؟ اما هر گلی خاری داره...مصیبت این راه هم اینه که جواب مردم رو چی باید داد؟ نگران نباشید؛ همیشه برای هر چیزی یک راه حل منطقی وجود داره و راه حلش هم تحویل جملات زیر است به مردم :
«هیچ می دونید خارجی ها چقدر امکانات دارن و ما نداشتیم و نداریم؟ اصلا می دونید بچه های تیراندازی ما تیر نداشتند و مجبور بودند برای تمرینات، بروند سر پل تجریش و دربند و با تفنگ های بادی مش کریم بزنند تو چشم و چال صدام یزید کافر؟ شما فکر می کنید، فقط پیست حرکات موزونه که نداریم؟ نه عزیزم اصولا ما از بیخ و بن هیچ پیستی نداریم. حالا چه ورزشی چه از اوناش. البته ناگفته نماند که در رشته دوچرخه سواری امکانات کمی بیشتره. یعنی بچه های ما همیشه با یک چرخ اضافه تمرین می کنند که ما بهش می گیم: سه چرخه! آیا می دونید با این بودجه ای که می دن، نه تیغمون می بره و نه تیغ شمشیرهامون؟ اصلا چرا راه دور می رید؟ ندیدید تحریم چه بلایی سر لباس هامون آورد که مجبور شدیم لباس کاروانمون رو از روی دیوار مهربونی برداریم؟ می دونید چقدر زحمت کشیدیم تا در بعضی از رشته ها به بچه ها یاد بدیم که چطوری می تونند خودشون رو مربی گری بکنند؟
شما فکر می کنید آدم دردشو باید به کی بگه؟ تازه خیلی حرف های ناگفته دیگری هم هست که فعلا نمی شه گفت. اما در وقتش، سکوت رو می شکنیم و همه را افشا خواهیم کرد تا مردم هم در جریان قرار بگیرند. مردم عزیز به جای انتقاد بیایید خدا رو شکر کنید که با این امکانات کم، بچه ها حماسه آفرینی کردند و ما الان به این چیزهایی که دستمونه رسیدیم وگرنه فردا همین هم گیرمون نمیاد ها ! و....... »
............
حالا شما بگید: آیا حرف حساب جواب داره؟ مخصوصا حرف حسابی که از یه حدی هم بیشتره!!
این روزها بچه های ما در المپیک بهشدت مشغول مقدمه چینی برای پیروزی هستند، چون «شکست مقدمه پیروزی است». خداوکیلی شما کدوم برندهای رو می شناسید که قبلش فرت و فرت نباخته باشه و برای پیروزی پل نساخته باشه؟ بالاخره برای طی کردن راه موفقیت باید از یه جایی شروع کرد. تنها فرق ما با سایر کشورها اینه که ما از المپیک شروع می کنیم و اونها از یه جای دیگه. آخه چرا بعضی ها فقط بلدند سیاه نمایی کنند، چرا هنوز به اون درجه از عرفان نرسیدیم که بتونیم نیمه پر یک لیوان کاملا خالی رو ببینیم و کلی هم باهاش حال کنیم؟! اگه هم از ارزشهای قهرمانانی که در المپیک می برند کم بشه ، شک نکنید، چیزی از ارزش های پهلوانان شکست خورده ما کم نمی شه. مهم اینه که در حد انتظار باشند و البته مهم تر اینه که انتظارمان از یه حدی بیشتر نباشد. اصلا از همه اینها مهم تر اینه که: کم نگذاشته باشند. یعنی اگه ما در حالت خوردن چیپس و ماست تشخیص بدیم دارند تلاششون رو می کنند و برای اعتلای کشور، زورشون رو می زنند، راضی هستیم و همین هم از سرمون زیادیه. چون غیرت از مدال خیلی مهمتره و اگه کسی در این مورد اعتراضی داره باید بهش گفت: واکسن (د...ث .ژ) ! و...
البته زبونم لال، اینهایی که خوندید حرف من نیست ها، اینها صحبت های مسئولین دلسوز کشورمونه که معمولا در شرایط حساس کنونی دو راه در پیش رو دارند:
۱- برای المپیک چهار سال آینده برنامه ریزی کنند و زحمت بکشند و کارهای اصولی و زیر بنایی انجام بدند. مثلا: استعداد یابی کنند ،سالن و زمین ورزشی بسازند، امکانات و مربی با سواد جور کنند و ... تا اینطوری پرچم بره بالا و بالا هم بمونه. اما مشکل این راه اینه که عمر مدیریتی در کشور عزیز ما معمولا زیر چهارساله و این باعث می شه مسئول اولی فقط بکاره و مسئول دومی موقع برداشت محصول از راه برسه و فقط بخوره . خب حق بدید ؛ خیلی زور داره که زمینش مال ما باشه و آبش واسه مردم! پس این راه حل، خیلی منطقی به نظر نمیاد و از رده خارجه.
۲- اما راه دوم اینه که به جای زحمت کشیدن، مدیریت بکنند و حقوق نجومی بگیرند. خب؛ انصافا کج بشینید و راست بگید کدوم راه معقولانه تر به نظر میاد؟ اونی که دردسرش بیشتره و یا اونی که حقوقش نجومی تره؟ اما هر گلی خاری داره...مصیبت این راه هم اینه که جواب مردم رو چی باید داد؟ نگران نباشید؛ همیشه برای هر چیزی یک راه حل منطقی وجود داره و راه حلش هم تحویل جملات زیر است به مردم :
«هیچ می دونید خارجی ها چقدر امکانات دارن و ما نداشتیم و نداریم؟ اصلا می دونید بچه های تیراندازی ما تیر نداشتند و مجبور بودند برای تمرینات، بروند سر پل تجریش و دربند و با تفنگ های بادی مش کریم بزنند تو چشم و چال صدام یزید کافر؟ شما فکر می کنید، فقط پیست حرکات موزونه که نداریم؟ نه عزیزم اصولا ما از بیخ و بن هیچ پیستی نداریم. حالا چه ورزشی چه از اوناش. البته ناگفته نماند که در رشته دوچرخه سواری امکانات کمی بیشتره. یعنی بچه های ما همیشه با یک چرخ اضافه تمرین می کنند که ما بهش می گیم: سه چرخه! آیا می دونید با این بودجه ای که می دن، نه تیغمون می بره و نه تیغ شمشیرهامون؟ اصلا چرا راه دور می رید؟ ندیدید تحریم چه بلایی سر لباس هامون آورد که مجبور شدیم لباس کاروانمون رو از روی دیوار مهربونی برداریم؟ می دونید چقدر زحمت کشیدیم تا در بعضی از رشته ها به بچه ها یاد بدیم که چطوری می تونند خودشون رو مربی گری بکنند؟
شما فکر می کنید آدم دردشو باید به کی بگه؟ تازه خیلی حرف های ناگفته دیگری هم هست که فعلا نمی شه گفت. اما در وقتش، سکوت رو می شکنیم و همه را افشا خواهیم کرد تا مردم هم در جریان قرار بگیرند. مردم عزیز به جای انتقاد بیایید خدا رو شکر کنید که با این امکانات کم، بچه ها حماسه آفرینی کردند و ما الان به این چیزهایی که دستمونه رسیدیم وگرنه فردا همین هم گیرمون نمیاد ها ! و....... »
............
حالا شما بگید: آیا حرف حساب جواب داره؟ مخصوصا حرف حسابی که از یه حدی هم بیشتره!!
پ
نظر کاربران
عالی