طنز؛ خبرنگار یا کارگر خبر
هیچ گاه بر سر رده بندی سخت ترین کار دنیا اتفاق نظر نبوده است. گرچه گفته می شود رتبه اول از آنِ کار در معدن است، ولی در رده های بعدی اختلاف نظر است و هر کسی شغل خودش را از بقیه کارها سخت تر می داند.
ماهنامه خط خطی - علیرضا کاردار: هیچ گاه بر سر رده بندی سخت ترین کار دنیا اتفاق نظر نبوده است. گرچه گفته می شود رتبه اول از آنِ کار در معدن است، ولی در رده های بعدی اختلاف نظر است و هر کسی شغل خودش را از بقیه کارها سخت تر می داند. ضمن احترام به کارگران سخت کوش معدن، در اینجا می خواهیم مستند و مستدل ثابت کنیم که خبرنگاری از کار در معدن هم سخت تر است!
شجاعت: خبرنگار، علاوه بر داشتن شجاعت کارگر معدن برای کار در زیر زمین، باید آن قدر شجاع باشد که بتواند به سراغ مسئولان برود و ازشان سوال هم بکند و سالم به خانه برگردد!
ریزبینی: کارگر معدن با یک چراغ قوه می تواند محل دقیق الماس و فیروزه را پیدا و استخراج کند، ولی یک خبرنگار باید به این در و آن در بزند تا بتواند سوژه یا مسئول مصاحبه شونده را پیدا کند و خودش را به آب و آتش بزند تا بتواند یک خبر را کار کند و دلش هزار راه برود تا ببیند فردا حاصل ریزبینی اش چاپ می شود یا نه!
کنجکاوی: یک کارگر معدن احتیاجی به کنجکاوی ندارد، همه چیز طبق اصول و بر اساس برنامه و نقشه است، ولی یک خبرنگار باید آن قدر کنجکاوی کند تا سرانجام به نتیجه برسد و بفهمد مثلا فیش حقوقی فلان مسئول چقدر است یا صاحب بهمان موسسه و اسکله چه کسی است!
پیگیری: خبرنگار باید تا حدی پیگیری کند که دل و روده سوژه را بیرون بکشد. سپس، باید آن ها را کالبدشکافی کند و تازه، بعد از همه این کارها، نوبت پردازش دل و روده ها می شود. در حالی که تنها پیگیری یک کارگر معدن پیگیری دریافت حقوق معوقه اش بدون تنبیه و شلاق خوردن است!
استرس: کارگر معدن فقط استرس این را دارد که مبادا، خدای نکرده، سقف معدن فرو بریزد. ولی یک خبرنگار تمام عمرش باید با استرس هایی دست و پنجه نرم کند که حتی نمی داند چیست و از کجا و چگونه بر سرش آوار می شود!
حقوق و امنیت شغلی: یک خبرنگار، هر روز صبح که از خواب بیدار می شود تا شب که می خوابد، همیشه باید پیگیر حقوق و حق التحریرش باشد و دلهره داشته باشد که آیا فردا هم سر کار است یا «سر کار» است. ولی یک کارگر معدن... البته در این یکی با هم فرقی ندارند و مشترک اند!
در آخر، سخت ترین و به نوعی بدترین گزینه ای که شغل خبرنگاری را از کار در معدن سخت تر می کند، «سمت شغلی» آن است. یک کارگر معدن در فرم هایی که پر می کند در قسمت «شغل» با افتخار می نویسد کارگر معدن، ولی یک خبرنگار حتی در پاسخ به پدر و مادر و همسر و پدر و مادر همسرش وقتی می پرسند: «به سلامتی شغلتون چیه؟» وقتی می گوید خبرنگار، باید دوباره به این پرسش پاسخ دهد که: «نه جدی، شغل اصلی تون چیه؟»!
شجاعت: خبرنگار، علاوه بر داشتن شجاعت کارگر معدن برای کار در زیر زمین، باید آن قدر شجاع باشد که بتواند به سراغ مسئولان برود و ازشان سوال هم بکند و سالم به خانه برگردد!
ریزبینی: کارگر معدن با یک چراغ قوه می تواند محل دقیق الماس و فیروزه را پیدا و استخراج کند، ولی یک خبرنگار باید به این در و آن در بزند تا بتواند سوژه یا مسئول مصاحبه شونده را پیدا کند و خودش را به آب و آتش بزند تا بتواند یک خبر را کار کند و دلش هزار راه برود تا ببیند فردا حاصل ریزبینی اش چاپ می شود یا نه!
کنجکاوی: یک کارگر معدن احتیاجی به کنجکاوی ندارد، همه چیز طبق اصول و بر اساس برنامه و نقشه است، ولی یک خبرنگار باید آن قدر کنجکاوی کند تا سرانجام به نتیجه برسد و بفهمد مثلا فیش حقوقی فلان مسئول چقدر است یا صاحب بهمان موسسه و اسکله چه کسی است!
پیگیری: خبرنگار باید تا حدی پیگیری کند که دل و روده سوژه را بیرون بکشد. سپس، باید آن ها را کالبدشکافی کند و تازه، بعد از همه این کارها، نوبت پردازش دل و روده ها می شود. در حالی که تنها پیگیری یک کارگر معدن پیگیری دریافت حقوق معوقه اش بدون تنبیه و شلاق خوردن است!
استرس: کارگر معدن فقط استرس این را دارد که مبادا، خدای نکرده، سقف معدن فرو بریزد. ولی یک خبرنگار تمام عمرش باید با استرس هایی دست و پنجه نرم کند که حتی نمی داند چیست و از کجا و چگونه بر سرش آوار می شود!
حقوق و امنیت شغلی: یک خبرنگار، هر روز صبح که از خواب بیدار می شود تا شب که می خوابد، همیشه باید پیگیر حقوق و حق التحریرش باشد و دلهره داشته باشد که آیا فردا هم سر کار است یا «سر کار» است. ولی یک کارگر معدن... البته در این یکی با هم فرقی ندارند و مشترک اند!
در آخر، سخت ترین و به نوعی بدترین گزینه ای که شغل خبرنگاری را از کار در معدن سخت تر می کند، «سمت شغلی» آن است. یک کارگر معدن در فرم هایی که پر می کند در قسمت «شغل» با افتخار می نویسد کارگر معدن، ولی یک خبرنگار حتی در پاسخ به پدر و مادر و همسر و پدر و مادر همسرش وقتی می پرسند: «به سلامتی شغلتون چیه؟» وقتی می گوید خبرنگار، باید دوباره به این پرسش پاسخ دهد که: «نه جدی، شغل اصلی تون چیه؟»!
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر