طنز؛ طنزی که اگر بنویسم شر میشود
رضا ساکی در خبرگزاری ایسنا نوشت:
دو خبر مهم دارم که دوست دارم دربارهشان بنویسم اما هر دو بیتربیتی است و من نمیتوانم به این قضایا ورود کنم چون هر طوری که بنویسم یک طور شر میشود. مثلا اگر بخواهم درباره آن خانم بیتربیت که آمد دماغش را در ایران عمل کرد و رفت بنویسم، باید اسمش را ببرم و اگر اسمش را ببرم، شما میروید اسمش را توی گوگل میزنید و شر درست میشود. به هر حال جا دارد مسئولان در آینده از ورود چنین بیتریبتهایی به کشور جلوگیری کنند. یعنی اگر جنیفر لوپز میآمد، بهتر بود؛ چون دو روز است مادرم گیر داده است که: عکس این هنرمندی که آمده ایران دماغش را عمل کرده نشانم بده. واقعا من الان چه چیزی باید نشان مادرم بدهم و بگویم هنر آن خانم دقیقا چه بوده است؟!
نکته بعدی درباره آن روزنامه و آن لقبی است که به هنرمندان داده است. دو روز است مادرم گیر داده است که: تو آن عکس هنرمند خارجی که آمد ایران دماغش را عمل کرد نشانم ندادی، لااقل بگو آن روزنامه به هنرمندان داخلی چه گفته است؟ واقعا من باید به مادرم چه بگویم؟ به پدرم گفتم، سیلی خوردم. گفتم: پدر شما خودت پرسیدی چرا میزنی؟ آنها گفتهاند نه من. یک سیلی دیگر هم زد و گفت: من هر چه هم اصرار کنم تو نباید آن لفظ را بگویی پسره احمق. آخر آدم چنین چیزی را بر زبان میآورد؟ بعد گفت: حالا عکس آن هنرمند خارجی را که آمد ایران دماغش را عمل کرد نشانم بده. گفتم نمیشود پدر. یکی دیگر خواباند در گوشم و گفت: وقتی پدرت چیزی میگوید، بگو چشم! عکس را نشان دادم، یکی با لگد خواباند آنجایم. گفت: عجب خری هستی پسر! آخر آدم چنین عکسی را سیو میکند؟! گفتم اگر سیو نمیکردم چطور نشانتان میدادم؟! گفت: بدبخت! داشتم امتحانت میکردم ببینم سیو داری یا نه؟ بعد گوشی خودش را آورد و گفت: عکسش در ایران را ببر نشان مادرت بده. اینکه عیب ندارد، روسری سر کرده است. نشان بده و خیال خودت را راحت کن. عکس را بردم و نشان مادرم دادم، عکس را که دید، جیغ زد و شیرش را حرامم کرد و گفت: مردهشوربرده! به جای این کارها، برو زن بگیر. این عفریته کیه با این لبهای ورقلمبیده؟ بعد هم یکی خواباند زیر گوشم.
خلاصه که امروز هر طور بنویسم، کتک میخورم.
نکته بعدی درباره آن روزنامه و آن لقبی است که به هنرمندان داده است. دو روز است مادرم گیر داده است که: تو آن عکس هنرمند خارجی که آمد ایران دماغش را عمل کرد نشانم ندادی، لااقل بگو آن روزنامه به هنرمندان داخلی چه گفته است؟ واقعا من باید به مادرم چه بگویم؟ به پدرم گفتم، سیلی خوردم. گفتم: پدر شما خودت پرسیدی چرا میزنی؟ آنها گفتهاند نه من. یک سیلی دیگر هم زد و گفت: من هر چه هم اصرار کنم تو نباید آن لفظ را بگویی پسره احمق. آخر آدم چنین چیزی را بر زبان میآورد؟ بعد گفت: حالا عکس آن هنرمند خارجی را که آمد ایران دماغش را عمل کرد نشانم بده. گفتم نمیشود پدر. یکی دیگر خواباند در گوشم و گفت: وقتی پدرت چیزی میگوید، بگو چشم! عکس را نشان دادم، یکی با لگد خواباند آنجایم. گفت: عجب خری هستی پسر! آخر آدم چنین عکسی را سیو میکند؟! گفتم اگر سیو نمیکردم چطور نشانتان میدادم؟! گفت: بدبخت! داشتم امتحانت میکردم ببینم سیو داری یا نه؟ بعد گوشی خودش را آورد و گفت: عکسش در ایران را ببر نشان مادرت بده. اینکه عیب ندارد، روسری سر کرده است. نشان بده و خیال خودت را راحت کن. عکس را بردم و نشان مادرم دادم، عکس را که دید، جیغ زد و شیرش را حرامم کرد و گفت: مردهشوربرده! به جای این کارها، برو زن بگیر. این عفریته کیه با این لبهای ورقلمبیده؟ بعد هم یکی خواباند زیر گوشم.
خلاصه که امروز هر طور بنویسم، کتک میخورم.
پ
نظر کاربران
خیلی خوب بود خیلی
واقعا دمتون گرم خیلی باحال بود
خيلي خوب بود
:))))
عالی
عالی بود خیلی قشنگ نوشته شده بود دست مریزاد حسابی خندیدیم
ولی گفت برای عمل بینی نیامده بود که
اقا رضا ساكي يا سالكي درهرصورت دمت گرم خيلي خوب بود منهم گاهي چيزهائي مينويسم البته اكثرا مناسبتي مينويسم به هر سايتي ميفرستم منتشر نميكنند قبلنا ايميل ميزدند غيرقابل پخش الان ديگر انهم نميزنند به يكيشان گفتم شما هر واژه ايراكه فكر ميكنيد دردسر ساز يا بقول شما شر است حذف كنيد تا لاخره يكي ازسايتها ايميل زدكه اظهار نظر شما امروز منتشر مشود با ذوق وشوق رفتم سراغش با كمال تعجب ديدم كه ازان سه چهارسطر فرضا همين كه خدمت شما مينوسم فقط {اقا رضا ازاول وايام بكام ازاخر }چاپ ومنتشر شده گويا بقيه شر بوده حذف شده ميبخشيد سرتان را درد اوردم عزت زياد ايام بكام علي علي اوغلو