طنز: فیش های حقوقی یا حقیقی؟!
کمیل روحانی در روزنامه ایران نوشت:
دیگر به درجهای از خواب نمایی رسیدهام که میتوانم موضوع خوابم را پیش از خواب مشخص کنم. چند شب پیش تصمیم گرفتم در خصوص فیش های حقوقی خوابی ببینم. بدون فوت وقت رفتم در خبرگزاریهای اونوری، چون میدونستم در صفحه اول هر کدومشون خالصانه حدود ده خبر و مصاحبه و گزارش و فیلم و... در خصوص فیش های حقوقی واریز شده . گفتم تا موضوع فعلاً کش دار شده فرصت رو از دست ندم خوابش رو ببینم تا طرحهای بعدی شروع نشده سعادت نوشتن درخصوص فیشهای حقوقی ما رو هم فرا بگیره.
اولش گفتم حتماً مثل دوستان و عزیزانمان باید نیتم صاف فقط و فقط برای مردم باشه (اینقدر صاف که خبر درگذشت سربازای میهن و تسلیت هاش خبر نه چندان مهم سایتهاشون باشه). چند دقیقه تمرکز کردم و حالت یوگا گرفتم و چند سانتی هم اومدم بالا و معلق شدم در فضا، اما چون نیتم خیلی هم صاف نبود تالاپی افتادم زمین و خوابم برد. دوش دیدم که به قول حافظ پردهها بر افتاده و همه فیش های حقوقی هویدا شده. البته نه فیش حقوقی ظاهری. فیش حقوقی حقیقی (که استفاده از قدرت و رانت و... را هم شامل میشد). هر کسی که در خیابان راه میرفت فیش حقوقیش بالای سرش به صورت دیجیتال به ریال مشخص بود. به بالای سر خودم نگاه کردم هر کاری کردم نتونستم ببینم. یه کله پزی جلوم بود. رفتم جلو تو شیشه ویترین کله پزی دیدم فیش حقوقی من هم بالای سرم هویدا بود. کلههای تو ویترین در حالی که دهنشون باز بود زیر چشمی به فیش حقوقی من نگاهکی میانداختن. یکی از کلهها خندش گرفت اما با تشر و لب گاز گرفتن کله بغلی سریع خودش رو جمع و جور کرد و خلاصه مراعات حال و روز مرا کردند.
رسیدم خونه و رفتم سراغ اخبار. برخی که در خصوص فیشهای حقوقی افاضات میفرمودند صفرهای فیشهای حقوقی حقیقیشون قابل شمارش نبود و از صفحه تلویزیون به دیوار خونه ما درز پیدا کرده بود و حتی صفرهای برخی از این عزیزان دل، عرض دیوار را هم طی کرد و از پنجره خانه ما خارج و در فضا معلق شد. صحنه باشکوهی بود. مثل شفق قطبی. رفتم بیرون دیدم آدمیان گردآمده و این صحنه زیبا رو تماشا میکنن. بلند داد زدم باور بفرمایید فیش حقوقی بنده نیست، مال خارجی هاست. لطفاً بپراکنید و آنها هم پراکندیدند . کانال رو عوض کردم دیدم جل الخالق!دونالد ترامپ داره صحبت میکنه. رئیس جمهوری ینگه دنیا شده بود. همون لحظه فیش حقوقی دونالد جان هم (شاید هم حساب بانکیش بود) فرتی بر بالای سرش نقش بست و صفرهاش مانند جت از پنجره خونه ما بیرون زد و با سرعت نور به کوه خورد و کمانه کرد به آسمان و مثل آتش بازی در هوا پخش شد و از خواب پریدم.
دیگر به درجهای از خواب نمایی رسیدهام که میتوانم موضوع خوابم را پیش از خواب مشخص کنم. چند شب پیش تصمیم گرفتم در خصوص فیش های حقوقی خوابی ببینم. بدون فوت وقت رفتم در خبرگزاریهای اونوری، چون میدونستم در صفحه اول هر کدومشون خالصانه حدود ده خبر و مصاحبه و گزارش و فیلم و... در خصوص فیش های حقوقی واریز شده . گفتم تا موضوع فعلاً کش دار شده فرصت رو از دست ندم خوابش رو ببینم تا طرحهای بعدی شروع نشده سعادت نوشتن درخصوص فیشهای حقوقی ما رو هم فرا بگیره.
اولش گفتم حتماً مثل دوستان و عزیزانمان باید نیتم صاف فقط و فقط برای مردم باشه (اینقدر صاف که خبر درگذشت سربازای میهن و تسلیت هاش خبر نه چندان مهم سایتهاشون باشه). چند دقیقه تمرکز کردم و حالت یوگا گرفتم و چند سانتی هم اومدم بالا و معلق شدم در فضا، اما چون نیتم خیلی هم صاف نبود تالاپی افتادم زمین و خوابم برد. دوش دیدم که به قول حافظ پردهها بر افتاده و همه فیش های حقوقی هویدا شده. البته نه فیش حقوقی ظاهری. فیش حقوقی حقیقی (که استفاده از قدرت و رانت و... را هم شامل میشد). هر کسی که در خیابان راه میرفت فیش حقوقیش بالای سرش به صورت دیجیتال به ریال مشخص بود. به بالای سر خودم نگاه کردم هر کاری کردم نتونستم ببینم. یه کله پزی جلوم بود. رفتم جلو تو شیشه ویترین کله پزی دیدم فیش حقوقی من هم بالای سرم هویدا بود. کلههای تو ویترین در حالی که دهنشون باز بود زیر چشمی به فیش حقوقی من نگاهکی میانداختن. یکی از کلهها خندش گرفت اما با تشر و لب گاز گرفتن کله بغلی سریع خودش رو جمع و جور کرد و خلاصه مراعات حال و روز مرا کردند.
رسیدم خونه و رفتم سراغ اخبار. برخی که در خصوص فیشهای حقوقی افاضات میفرمودند صفرهای فیشهای حقوقی حقیقیشون قابل شمارش نبود و از صفحه تلویزیون به دیوار خونه ما درز پیدا کرده بود و حتی صفرهای برخی از این عزیزان دل، عرض دیوار را هم طی کرد و از پنجره خانه ما خارج و در فضا معلق شد. صحنه باشکوهی بود. مثل شفق قطبی. رفتم بیرون دیدم آدمیان گردآمده و این صحنه زیبا رو تماشا میکنن. بلند داد زدم باور بفرمایید فیش حقوقی بنده نیست، مال خارجی هاست. لطفاً بپراکنید و آنها هم پراکندیدند . کانال رو عوض کردم دیدم جل الخالق!دونالد ترامپ داره صحبت میکنه. رئیس جمهوری ینگه دنیا شده بود. همون لحظه فیش حقوقی دونالد جان هم (شاید هم حساب بانکیش بود) فرتی بر بالای سرش نقش بست و صفرهاش مانند جت از پنجره خونه ما بیرون زد و با سرعت نور به کوه خورد و کمانه کرد به آسمان و مثل آتش بازی در هوا پخش شد و از خواب پریدم.
پ
نظر کاربران
.... كه به جاي پيگيري سريع تبديل به طنزش مي كنيد
:))) عالی
طنز بد نیستاا...اما امیدوارم با کشوندن این مقوله به حوزه طنز سعی بر ماستمالی کردن اصل قضیه نداشته باشین!!
پاسخ ها
طنز اتفاقا زبانی برای پرداختن به مشکلاته تا ماستمالی نشه دوست گرامی . پرداختن به مسایلی که خیلی مسائلی که جدی نمیشه یا خیلی سخت میشه پرداخت ... مطلب رو یکبار بخونید لطفا متوجه میشید