طنز؛ فتح دیوارهای مهربانی
در گزارشی خواندم که دیوار مهربانی در بعضی نقاط تبدیل شده به محل کسب درآمد «تاناکورا فروش ها»! به این صورت که فروشندگان لباس های دست دوم و به اصطلاح تاناکورا، کمین می کنند تا وقتی کسی لباسی گذاشت، بلافاصله بردارند و ببرند بفروشند.
اول از همه این طفلکی هایی که نام «ریوزو تاناکورا»ی فقید، همسر مرحوم «اوشین» را یدک می کشند، (یا به قول مشهدی ها «لته فروش ها») باید چندین ساعت در سرما و گرما، پشت دیوار مهربانی کمین کنند و هزار تهمت و نگاه سرزنش آمیز را تحمل کنند تا یکی پیدا شود و یک شلوار پاره یا یک کفش کهنه آنجا آویزان کند. بعد این دوستان بروند و خیلی طبیعی که جلب توجه نکند آن ها را برداشته و برانداز کنند، کثیفی و شاید بوی بدش را هم تحمل کنند و ببرند بفروشند.
بعد از آن نوبت بعضی شاگردان تعمیرگاه ها و تراشکاری ها می رسد که از بین باقیمانده لباس های به جا مانده، چند تکه با جنس لطیف و قدرت پاک کنندگی بالایش را انتخاب کنند تا به عنوان دستمال برای تمیز کردن دست و وسایل شان به کارگاه ببرند.
سپس نوبت بچه های محل می رسد که بیایند و باقیمانده آن ها را بردارند و ببرند آتش بزنند یا لت و پار کنند. بعد نوبت قشر روزکار و شب زنده دار ضایعاتی و نمکی می رسد که هرچه مانده را به همراه جالباسی و چوب لباسی و پایه و سایه بان و بنر و تابلویش را از جا بکنند و با خودشان ببرند.
سپس نوبت شهروند- خبرنگار- عکاسان نکته سنج می شود که بیایند و از این صحنه جنگ زده عکس بگیرند و در اینستاگرام و تلگرام پخش کنند و زیرش متن های ناله و نفرین و افسوس برای تمدن چندهزار ساله و کجاست آن آریایی اصیل، بنویسند.
دست آخر هم وقت آمدن جماعت روزنامه نگار به میدان است که کل قضیه را نقد کند و درباره اش گزارش بنویسد و نظریه صادر کند و یک جور دیگر افسوس بخورد و حق التحریرش را بگیرد. اصلا دیوار از این مهربان تر و پرکاربردتر و کار راه اندازتر تا حالا دیده اید؟!
نظر کاربران
لطفاً این کاریکاتور را حذف کنید.
اگر در عکس دقت می کردید آن را در سایت قرار نمی دادید.