فیلم: سوء تفاهم چگونه اتفاق میافتد؟
تا به حال برایتان اتفاق افتاده که در مورد مساله یا مشکلی با یکی از دوستانتان صحبت کنید. اما پی ببرید که او دلیل اهمیت داشتن موضوع برای شما را درک نمی کند؟ تا به حال برایتان اتفاق افتاده که ایدهای را در مقابل یک گروه مطرح کنید و با سردرگمی افراد حاضر مواجه شوید؟ یا درگیر یک مشاجره و بحث باشید و ناگهان طرف مقابل شمارا به این متهم کند که اصلا به صحبتهایش گوش نمیدهید؟
چه اتفاقی افتاده است؟ پاسخ آن سو تفاهم است و ما هم در شرایطی مشابه یا حتی به شکل دیگری آن را تجربه کرده ایم. این شرایط می تواند به سردرگمی، دشمنی، برداشت اشتباه، یا حتی سقوط یک سفینه میلیون دلاری بر سطح مریخ بینجامد.
واقعیت این است که حتی در موقعیتی که افراد مقابل هم در فضایی که برایشان یکسان است با هم صحبت می کنند باز هم ارتباط برقرار کردن به گونه ای پیچیده است. اما خبر خوب این است که درک اولیه از آنچه هنگام برقراری ارتباط بین ما اتفاق می افتد می تواند در جلوگیری از ایجاد سو تفاهم مفید باشد.
برای چندین دهه محققان به دنبال این بودند که پی ببرند هنگام برقراری ارتباط میان افراد چه اتفاقی می افتد؟ یکی از تفسیرها و نظریه های ارائه شده الگو یا نظریه ی انتقال است که از این دیدگاه ارتباط به معنای انتقال پیام از فردی به فرد دیگر تعریف شده است. مثل کسی که توپی را پرتاب می کند و می رود (یعنی منتظر عکس العمل یا پاسخ نمی ماند). ولی در واقعیت این نظریه ی ساده توضیح خوبی برای پیچیدگی روابط ارائه نمی دهد.
وارد الگوهای معادلاتی شوید که چالش های بسیاری را در مورد برقراری ارتباط اضافه می کند. این دیدگاه دقیق تری است که به روابط میان افراد مثل یک بازی بده بستان نگاه می کند (رابطه ای که در آن عمل و عکس العمل به عنوان پاسخ اتفاق می افتد).
همانطور که در حین ارتباط پیام خود را میفرستیم از طرف مقابل هم پاسخی دریافت می کنیم. حین انتقال پیام معنا شکل می گیرد. اما طی همین مبادله پیام پیچیدگی های رابطه رخ می دهد. این روابط مثل روابط میان شخصیت های دنیای جنگ ستارگان نیست که بعضی از افراد بتوانند ذهن را تسخیر کنند و تمام افکار و احساسات را از طریق نوعی رابطه خاص ذهنی با هم تقسیم کنند.
به عنوان یک انسان ما نمی توانیم کمکی بکنیم. اما میتوانیم به کمک دیدگاه های روانشناسی مان به طرف مقابل پیغام بفرستیم و پیام او را هم دریافت کنیم. طی برقراری رابطه شخص چیزی را که از پیام دریافت شده متوجه شده است بیان می کند و فرد شنونده با درکی که خودش از آن پیغام داشته است به او گوش می دهد. فیلتر های دریافتی ما به طور مداوم در حال تغییر پیام ها طبق درک و دیدگاه خودمان است.
آن بازی بده بستان یادتان هست؟ به جای آن توپ یک مشت خاک نرم یا گل را تصور کنید. هر بار که یکی از طرف های رابطه آن را میگیرد طبق نظریات و درک خاصی که از پیغام دریافت شده دارد آن را شکل می دهد و این تغییراتی که ایجاد می کنند تحت تاثیر سن و سال، میزان دانش، تجربیات گذشته فرد، جنسیت، نژاد، قومیت، مذهب یا تاریخچه خانوادگی فرد است.
هر کسی بر اساس نوع رابطش با فرد مقابل و درک خود از معنا و مفهوم کلمات پیغام را دریافت می کند. افراد ممکن است تحت تاثیر عوامل دیگری مثل ترافیک یا قارو قور کردن شکم حواسشان پرت شود. حتی ممکن است احساسات حین رابطه بر درک منطقی فرد غلبه کند و تعداد کسانی که وارد بحث می شوند در حالی که هر کدام دارای عقیده و نظر خاص خود هستند بیشتر شود و پیچیدگی روابط به طرز وحشتناکی زیاد شود.
پس طی زمانی که این یک مشت خاک یا گل بین دو طرف بازی جابه جا می شود تغییر شکل پیدا میکند دوباره شکل می گیرد و مدام در حال تغییر است. خیلی بعید نیست که گاهی پیام ما حین رابطه به یک گلوله سو تفاهم تبدیل شود. اما خوشبختانه چند تمرین ساده وجود دارد که می تواند در عکس العمل های منفی که روزانه از ما سر می زند به ما کمک کند.
یک: در نظر داشته باشید که منفعلانه شنیدن و فعالانه گوش دادن با هم فرق دارند. پس فعالانه با پاسخهای کلامی و غیرکلامی طرف مقابل درگیر شوید و بر اساس آنها پیغام خود را طوری تعدیل کنید که بتواند بهتر درک شود و پیغام خود را تعدیل کنید تا درک آن آسانتر شود.
دو: به همان خوبی که با چشم ها و گوش هایتان گوش می کنید با دلتان گوش دهید. به یاد داشته باشید که برقراری ارتباط بیش از یک سری کلمات است.
سه: همان قدر که برای انتقال پیام خودتان وقت صرف می کنید برای درک پیام طرف مقابل هم وقت بگذارید. اگر در بیان عقیده خودمان تندی نشان دهیم و عجله کنیم دوجانبه بودن رابطه به راحتی فراموش می شود. برای آنچه که طرف مقابل ممکن است بیان کند گشاده رو و پذیرا باشد.
و نکته ی چهارم : از فیلتر های دریافت کننده های خودتون آگاه باشید و به آنها مسلط بشوید.
اساس و عوامل اصلی تجربه های شما شامل فرهنگ، جامعه و خانواده بر دید شما نسبت به دنیای اطرافتان تاثیر مستقیم دارد. برای مثال بگویید: "من این مشکل را اینطوری می بینم نظر شما چیست؟"
فکر نکنید که برداشت شما از یک مساله حقیقت محض است. همه ی این ها به شما کمک می کند روی گفت و گوهایی که با سایرین خواهید داشت کار کنید تا باهم به یک درک معمول از موضوع مورد بحث خود برسید.
ارسال نظر