گمشدهها
طنز: سوییس که نیست!
شهرام شهيدي در روزنامه شهروند نوشت:
شاخا، پرنسا و پلنگای شهرهای ایران کلی سروصدا به پا کردهاند. یعنی خوبیاش این است که در این کشور، قانون بقای همه چی وجود دارد و هرچیزی که منقرض شود، از بین نمیرود و از عالم واقع همین الان یهوییوار سر از شبکههای مجازی درمیآورد. شما ببین مثلا وطندوستی تا رو به اضمحلال میگذارد، یکهو در قالب سه چهار کانال تلگرامی سر از خاک درمیآورد و واویلا. چهها که نمیکند. روح کوروش بزرگ در یکی از ادمینها حلول میکند و قوانیناش در یکی دیگر. بعد هم با خودشان نمیگویند حداقل به آن بنده خدا نگویند کبیر. بزرگ بهتر نیست؟ کبیر آدم را یاد نوه جعلی بزرگ آقا میاندازد. بگذریم. داشتم در مورد نحوه انتقال اشیا و حیوانات منقرضشده به شبکههای مجازی برایتان میگفتم. از وقتی که پلنگ بینوا و پرنسسها و شاخ حیواناتی مثل گوزن زرد در ایران منقرض شدند، یکهو در اینستاگرام و تلگرام ظهور کردند. و واویلا چه پلنگا و چه شاخایی! یک شاخ میگویم یک شاخ میشنوید. از قدیم هم گفتهاند شنیدن کی بود مانند دیدن. بنده به علت نزدیکی خانه به مجتمع کوروش هفته گذشته به اجبار شاخ و پلنگ دیدم این هوا. از سایز اسمال بگیر تا دو ایکس لارج. همینطوری با هم قرار گذاشته بودند تو خیابان راه بروند. یعنی افزایش امکانات سرسامآور است. ما نهایتش در دوران مدرسه خیلی شاخ و پلنگ بازی درمیآوردیم، بعد از آخرین امتحانمان یک فالوده میخوردیم یا کتابها را میکردیم تیر دروازه و یک گل کوچک دبش وسط خیابان اصلی میزدیم. البته همانطور که درطول تاریخ پلنگا و شاخا مورد حمله قرار گرفتهاند، این روزها هم کاسه کوزه تمام مشکلات کشور از آلودگی هوا و ترافیک بگیر تا لزوم فیلترینگ هوشمند و فلان و بهمان سر همین شاخا- پلنگای امروزی شکسته میشود و با آنها اکیدا برخورد میشود. یکی از جدیترین برخوردها با شاخها محرومیت ٦ماهه سوشا مکانی به خاطر پوشیدن شلوار زرد باب اسفنجی بود. کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال هم واقعا چه احکام جالبی صادر میکند. اولا تشکر میکنم از مسئولان قضائی که در قضیه شلوار زرد سوشا ورود نکردند وگرنه ما همین جا باید طنزمان را درز میگرفتیم. یعنی هرچه احکام انضباطی توسط کمیته انضباطی فدراسیون صادر شود، دست ما طنزنویسان برای پرداختن به موضوع بازتر است. کاش برخی مقامات سابق کشور و یا برخی آدمهای سودجو و رانتخوار هم شلوار باب اسفنجی یا پیراهن پلنگ صورتی میپوشیدند تا آنها هم از حضور در میادین سیاسی و اقتصادی محروم میشدند. اصلا چطور است از شاخا و پلنگا استفاده کنیم و با راهاندازی هشتکهایی نظیر # شلوار باب اسفنجی یا # شلوار-زردم- از- تو کمپین ملی «بر تن مقامات سابق شلوار باب اسفنجی بپوشانیم» راه بیندازیم. اولا شلوار پایشان باشد خیلی بهتر است و این کمپین کاملا هدفمند لزوم پوشش شلوار برای مقامات سابق را یادآوری میکند. در این کمپین میشود به تن هر مقام سابقی که از محرومیت حضورش درعرصه سیاسی خوشحال میشویم، یک شلوار باب اسفنجی بپوشانیم و عکسش را هی به اشتراک بگذاریم. البته کسی که با در آغوش کشیدن مادر چاوز دچار محرومیت نشود، بعید است که با پوشیدن یک شلوار زرد ساده گرفتار شود. هرچند شاید اصلا حُسنش این باشد که ایشان بیاید و دوباره وعده یارانه بالا به ملت بدهد تا به همهمان اثبات شود خیلی جمله بجایی است که میگوییم: «بابا اینجا ایرانهها سوییس که نیست».
شاخا، پرنسا و پلنگای شهرهای ایران کلی سروصدا به پا کردهاند. یعنی خوبیاش این است که در این کشور، قانون بقای همه چی وجود دارد و هرچیزی که منقرض شود، از بین نمیرود و از عالم واقع همین الان یهوییوار سر از شبکههای مجازی درمیآورد. شما ببین مثلا وطندوستی تا رو به اضمحلال میگذارد، یکهو در قالب سه چهار کانال تلگرامی سر از خاک درمیآورد و واویلا. چهها که نمیکند. روح کوروش بزرگ در یکی از ادمینها حلول میکند و قوانیناش در یکی دیگر. بعد هم با خودشان نمیگویند حداقل به آن بنده خدا نگویند کبیر. بزرگ بهتر نیست؟ کبیر آدم را یاد نوه جعلی بزرگ آقا میاندازد. بگذریم. داشتم در مورد نحوه انتقال اشیا و حیوانات منقرضشده به شبکههای مجازی برایتان میگفتم. از وقتی که پلنگ بینوا و پرنسسها و شاخ حیواناتی مثل گوزن زرد در ایران منقرض شدند، یکهو در اینستاگرام و تلگرام ظهور کردند. و واویلا چه پلنگا و چه شاخایی! یک شاخ میگویم یک شاخ میشنوید. از قدیم هم گفتهاند شنیدن کی بود مانند دیدن. بنده به علت نزدیکی خانه به مجتمع کوروش هفته گذشته به اجبار شاخ و پلنگ دیدم این هوا. از سایز اسمال بگیر تا دو ایکس لارج. همینطوری با هم قرار گذاشته بودند تو خیابان راه بروند. یعنی افزایش امکانات سرسامآور است. ما نهایتش در دوران مدرسه خیلی شاخ و پلنگ بازی درمیآوردیم، بعد از آخرین امتحانمان یک فالوده میخوردیم یا کتابها را میکردیم تیر دروازه و یک گل کوچک دبش وسط خیابان اصلی میزدیم. البته همانطور که درطول تاریخ پلنگا و شاخا مورد حمله قرار گرفتهاند، این روزها هم کاسه کوزه تمام مشکلات کشور از آلودگی هوا و ترافیک بگیر تا لزوم فیلترینگ هوشمند و فلان و بهمان سر همین شاخا- پلنگای امروزی شکسته میشود و با آنها اکیدا برخورد میشود. یکی از جدیترین برخوردها با شاخها محرومیت ٦ماهه سوشا مکانی به خاطر پوشیدن شلوار زرد باب اسفنجی بود. کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال هم واقعا چه احکام جالبی صادر میکند. اولا تشکر میکنم از مسئولان قضائی که در قضیه شلوار زرد سوشا ورود نکردند وگرنه ما همین جا باید طنزمان را درز میگرفتیم. یعنی هرچه احکام انضباطی توسط کمیته انضباطی فدراسیون صادر شود، دست ما طنزنویسان برای پرداختن به موضوع بازتر است. کاش برخی مقامات سابق کشور و یا برخی آدمهای سودجو و رانتخوار هم شلوار باب اسفنجی یا پیراهن پلنگ صورتی میپوشیدند تا آنها هم از حضور در میادین سیاسی و اقتصادی محروم میشدند. اصلا چطور است از شاخا و پلنگا استفاده کنیم و با راهاندازی هشتکهایی نظیر # شلوار باب اسفنجی یا # شلوار-زردم- از- تو کمپین ملی «بر تن مقامات سابق شلوار باب اسفنجی بپوشانیم» راه بیندازیم. اولا شلوار پایشان باشد خیلی بهتر است و این کمپین کاملا هدفمند لزوم پوشش شلوار برای مقامات سابق را یادآوری میکند. در این کمپین میشود به تن هر مقام سابقی که از محرومیت حضورش درعرصه سیاسی خوشحال میشویم، یک شلوار باب اسفنجی بپوشانیم و عکسش را هی به اشتراک بگذاریم. البته کسی که با در آغوش کشیدن مادر چاوز دچار محرومیت نشود، بعید است که با پوشیدن یک شلوار زرد ساده گرفتار شود. هرچند شاید اصلا حُسنش این باشد که ایشان بیاید و دوباره وعده یارانه بالا به ملت بدهد تا به همهمان اثبات شود خیلی جمله بجایی است که میگوییم: «بابا اینجا ایرانهها سوییس که نیست».
پ
نظر کاربران
احیانا این نویسنده طنز! بابت این دری وری های بی مزه ای که تحریر می فرمایند پول هم می گیرند؟