شعر طنز؛ عندالمطالبه!
می تکاند از تن من، کرک و پر مهریه ات، هم جگر می خواهد و هم مغز خر مهریه ات.
هم جگر می خواهد و هم مغز خر مهریه ات
کار هر کس نیست، می خواهد حدودا قدرتِ
یک عدد مرد کهن با گاو نر مهریه ات
با تورم می رود بالا شبیه نرخ ها
می پرد انگار از روی فنر مهریه ات
غیر قلب و دست و پا و گوش و حلق و بینی ام
هست لوزالمعده و اثنی عشر مهریه ات
صورت بالابلندت می رسد تا کهکشان
آخرش هم می کند شق القمر مهریه ات
عشق، شوری در نهاد من نهاد اما گلم!
عاشقت را می کند بالکل پکر مهریه ات
زنده ماندم گرچه زیر بار داغ عشق تو
در عوض اما شکست از من کمر مهریه ات
من شکر خوردم که گفتم حرف، حرف تو عزیز!
چون که دارد می دهد طعم شکر مهریه ات
فرض کن کالا به کالا باشد عقد ما دو تا
بی تعارف آن قَدَر دارد ضرر مهریه ات
باز جای شکر دارد عمره را بخشیده ای!
کاش می شد بیش از این ها مختصر مهریه ات
از من است ایراد یا مهریه ات مهریه نیست؟
چون مرا کرده است کلا در به در مهریه ات
هم پدرجان را جلوی چشم من آورده است
هم درآورده است از بنده پدر
از لحاظ مادی نه، از لحاظ معنوی
من عزیزم بیشتر یا بیشتر مهریه ات؟
من نمی گویم که فارغ از دمار من شود
بلکه می گویم کمی آرام تر مهریه ات...!
ارسال نظر