گمشدهها
طنز؛ به علت باران جشنواره کن لغو شد
شهرام شهيدي در روزنامه شهروند نوشت:
یکشنبهشب درجشنواره کن سینمای ایران بدرخشید و ماه مجلس شد. یعنی همه جور حضوری در این جشنواره داشتیم. از حضوری که داشتیم و اما اجازه نوشتنش را نداریم تا حضوری که داشتیم و امکان نوشتنش را نداریم و نیز بالاخره حضوری که داشتیم و توان نوشتنش را نداریم. همه اینها هم با هم فرق دارد و اصلا فکر نکنید ما برای پرکردن صفحه مزخرف به هم میبافیم. البته از شما چه پنهان بنده خودم هم میدانم که مزخرف به هم میبافم اما قصدم پرکردن صفحه نیست.
برگردیم سر موضوع اصلی. درجشنواره کن امسال یک هنرپیشه داشتیم که در یک فیلم خارجی بازی کرده بود و چون فیلم و کارگردان خارجی بودند و برخی دوستان از این حضور دل خوشی ندارند، بنابراین اجازه ندارم در موردش بنویسم. اصغر فرهادی (خدا را شکر اسم او را میشود نوشت) بهعنوان یک فیلمساز مستقل جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره کن را برد اما نمیدانیم چرا نه صداوسیما به آن پرداخت نه بقیه رسانهها. درحالیکه چشم دوخته بودیم به رسانه ملی اخبار سراسری به جای پرداختن به برندهشدن فرهادی در کن، به این اخبار پرداخت: مرغی در قسطنطنیه روزی ٨ تخم میگذارد. نقض حقوق زندانبانان و زندانیان در زندانهای به ظاهر مدرن غرب. وضع بد اقتصادی بانکداران در غرب وحشی و... خلاصه بنده دیدم گویا اوضاع پس است و بهتر است من هم بدون هیچ اشارهای از اسم اصغر فرهادی بگذرم. حالا میفهمم این پروژههای عبور از فلانی کارکردش چه بوده! بعدش پیش خودم گفتم در مورد شهاب حسینی که میشود نوشت؟ ایشان قبلا مجری صداوسیما بوده و احتمالا صداوسیما دیگر با این بنده خدا کار ندارد، اما یادم نبود که شهاب حسینی همان قباد داماد بزرگ آقاست و حالا درست است که همچین هم برادرزاده ایشان محسوب نمیشود و خون دیوانسالار در رگهایش جریان ندارد اما به هرحال وابستگی به دیوانسالارها دارد. بنابراین خبر برندهشدن او بهعنوان بهترین بازیگر مرد جشنواره کن را هم نمیشود زیاد در بوق و کرنا کرد. لذا اگر به یک نوجوان دانشآموز در مدرسه بگویند در باب جشنواره کن انشا بنویس، حتما میتواند چند صفحه بنویسد چون همه را مو به مو و نکته به نکته از ماهواره و کانالهای تلگرامی دیده و رصد کرده، اما خب وقتی انشایش را بخواند، حتما معلمشان خواهد گفت عزیزم انشای خوبی بود اما اگر یکبار دیگر این چیزها را بنویسی، تحویل مدیر مدرسه میدهمت و خلاص. نیمساعت وقت داری انشایت را اصلاح کنی. آن وقت اگر دانشآموز زبر و زرنگی باشد، ظرف چند دقیقه مینویسد: امروز جشنواره فیلم کن به علت بارش باران برگزار نشد و مسابقه به زمان دیگری موکول شد. بعد اگر معلم از او بپرسد، با توجه به آموزههای صداو سیما شهاب حسینی کیست و چه نقشی در سینما دارد، باید جواب بدهد. ایشان اصلا کی هستند؟ ترانه علیدوستی که دیگر بماند و هیچ. خیالتان راحت. معلم چیزی در مورد اصغر فرهادی نمیپرسد که دانشآموز مجبور باشد جواب حسابشدهای بدهد. خود معلم خوب میداند اصغر فرهادی حالا خط قرمز بعضیهاست.
یکشنبهشب درجشنواره کن سینمای ایران بدرخشید و ماه مجلس شد. یعنی همه جور حضوری در این جشنواره داشتیم. از حضوری که داشتیم و اما اجازه نوشتنش را نداریم تا حضوری که داشتیم و امکان نوشتنش را نداریم و نیز بالاخره حضوری که داشتیم و توان نوشتنش را نداریم. همه اینها هم با هم فرق دارد و اصلا فکر نکنید ما برای پرکردن صفحه مزخرف به هم میبافیم. البته از شما چه پنهان بنده خودم هم میدانم که مزخرف به هم میبافم اما قصدم پرکردن صفحه نیست.
برگردیم سر موضوع اصلی. درجشنواره کن امسال یک هنرپیشه داشتیم که در یک فیلم خارجی بازی کرده بود و چون فیلم و کارگردان خارجی بودند و برخی دوستان از این حضور دل خوشی ندارند، بنابراین اجازه ندارم در موردش بنویسم. اصغر فرهادی (خدا را شکر اسم او را میشود نوشت) بهعنوان یک فیلمساز مستقل جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره کن را برد اما نمیدانیم چرا نه صداوسیما به آن پرداخت نه بقیه رسانهها. درحالیکه چشم دوخته بودیم به رسانه ملی اخبار سراسری به جای پرداختن به برندهشدن فرهادی در کن، به این اخبار پرداخت: مرغی در قسطنطنیه روزی ٨ تخم میگذارد. نقض حقوق زندانبانان و زندانیان در زندانهای به ظاهر مدرن غرب. وضع بد اقتصادی بانکداران در غرب وحشی و... خلاصه بنده دیدم گویا اوضاع پس است و بهتر است من هم بدون هیچ اشارهای از اسم اصغر فرهادی بگذرم. حالا میفهمم این پروژههای عبور از فلانی کارکردش چه بوده! بعدش پیش خودم گفتم در مورد شهاب حسینی که میشود نوشت؟ ایشان قبلا مجری صداوسیما بوده و احتمالا صداوسیما دیگر با این بنده خدا کار ندارد، اما یادم نبود که شهاب حسینی همان قباد داماد بزرگ آقاست و حالا درست است که همچین هم برادرزاده ایشان محسوب نمیشود و خون دیوانسالار در رگهایش جریان ندارد اما به هرحال وابستگی به دیوانسالارها دارد. بنابراین خبر برندهشدن او بهعنوان بهترین بازیگر مرد جشنواره کن را هم نمیشود زیاد در بوق و کرنا کرد. لذا اگر به یک نوجوان دانشآموز در مدرسه بگویند در باب جشنواره کن انشا بنویس، حتما میتواند چند صفحه بنویسد چون همه را مو به مو و نکته به نکته از ماهواره و کانالهای تلگرامی دیده و رصد کرده، اما خب وقتی انشایش را بخواند، حتما معلمشان خواهد گفت عزیزم انشای خوبی بود اما اگر یکبار دیگر این چیزها را بنویسی، تحویل مدیر مدرسه میدهمت و خلاص. نیمساعت وقت داری انشایت را اصلاح کنی. آن وقت اگر دانشآموز زبر و زرنگی باشد، ظرف چند دقیقه مینویسد: امروز جشنواره فیلم کن به علت بارش باران برگزار نشد و مسابقه به زمان دیگری موکول شد. بعد اگر معلم از او بپرسد، با توجه به آموزههای صداو سیما شهاب حسینی کیست و چه نقشی در سینما دارد، باید جواب بدهد. ایشان اصلا کی هستند؟ ترانه علیدوستی که دیگر بماند و هیچ. خیالتان راحت. معلم چیزی در مورد اصغر فرهادی نمیپرسد که دانشآموز مجبور باشد جواب حسابشدهای بدهد. خود معلم خوب میداند اصغر فرهادی حالا خط قرمز بعضیهاست.
پ
نظر کاربران
باران هم خوب به کمک بعضی ها میاد ..خخخ... مثلا نمایشگاه کتاب تهران در باران وسیل برگزار شد!