فیلم: حس خود شیفتگی!
خیلی پیش از اولین عکس سلفی جهان، یونانیان باستان و رومیان درباره کسی که کمی بیش از اندازه شیفته چهره خودش می شد، افسانه ای داشتند. این افسانه ایدئولوژی اصلی مربوط به نارسیسیسم را توضیح می دهد که به معنای خود بزرگ بینی و گاهی هم درگیری های مضر است. اما این تنها نوع شخصیت فرد نیست که از نظر روان شناسی بررسی می شود، بلکه روان شناسان یکسری رفتارهای طبقه بندی شده را نیز مورد پژوهش و مطالعه قرار می دهند.
این افسانه ایدئولوژی اصلی مربوط به نارسیسیسم را توضیح می دهد که به معنای خود بزرگ بینی و گاهی هم درگیری های مضر است. اما این تنها نوع شخصیت فرد نیست که از نظر روان شناسی بررسی می شود، بلکه روان شناسان یکسری رفتارهای طبقه بندی شده را نیز مورد پژوهش و مطالعه قرار می دهند.
از نظر روان شناسی تعریف نارسیسیسم، نوعی خودبزرگ بینی توام با اغراق است که فرد نسبت به خود دارد. از انواع نارسیسیسم یا خودشیفتگی می تواند این باشد که فرد از آنچه هست خود را زیباتر و باهوش تر می بیند، فکر می کند که از بقیه مهم تر و لایق برخورد بهتری از طرف دیگران است.
روان شناسان ۲ نوع خودشیفتگی را به عنوان خصوصیت فردی تشخیص داده اند: نوع اول خودشیفتگی از لحاظ آسیب پذیری و والایی مقام و نوع دوم که شامل اختلال شخصیتی می شود، نوع شدیدی از خودشیفتگی است که کمی بعد به آن خواهیم پرداخت.
آشناترین نوع خودشیفتگی برای افراد همان خودبزرگ بینی است که با برون گرایی، تحکم کردن و جلب توجه همراه است. افراد دچار این نوع خود شیفتگی به دنبال جلب توجه و قدرت هستند؛ گاهی به عنوان یک سیاستمدار، فردی مشهور یا حتی رهبران فرهنگی.
البته تمام افرادی که جزو این دسته هستند، لزوما دچار خودشیفتگی نیستند. بسیاری از افراد برای دلایل مثبتی دارای چنین موقعیت های اجتماعی هستند؛ مثلا برای رسیدن به حد کمال یا کمک به دیگران برای داشتن زندگی بهتر. اما افراد خودشیفته تنها برای داشتن موقعیت بهتر و توجهی که از طرف دیگران به دنبال دارد، در پی قدرت هستند. آنها توانایی زیادی در به دست آوردن موقعیت ها دارند، اما با این وجود بسیار آسیب پذیرند و حس تحقیر و تهدید به راحتی در آن ها ایجاد می شود.
در هر دو صورت، اثر منفی خودشیفتگی پس از گذشت زمان بروز می کند. افراد خودشیفته دوست دارند که خودخواهانه عمل کنند؛ بنابراین ممکن است رهبران خودشیفته تصمیمات غیراخلاقی و خطرناکی بگیرند و دوستان خودشیفته هم روراست نباشند یا خیانت کنند. به این ترتیب وقتی که شخصیت زیبا و جذاب آن ها به چالش کشیده می شود، رنجورتر و خشن تر می شوند. این رفتار مثل یک بیماری است که در عین حال فرد مبتلا به آن احساس بسیار خوبی دارد، ولی اطرافیانش از آن رنج می برند.
این رفتار که از نظر روان شناسی جزو انواع اختلالات شخصیتی دسته بندی می شود، با توجه به شدت خودشیفتگی اختلال شخصیتی نام دارد.
این مسئله ۱ تا ۲ درصد جمعیت را تحت الشعاع قرار می دهد که معمولا مرد هستند و به طور کلی مخصوص بزرگسالان است. افراد جوان و همچنین کودکان می توانند به شدت خود محور باشند؛ چراکه این رفتار تنها یک واکنش طبیعی و عادی از رشد آنها است.
در پنجمین نسخه چاپی انجمن روان پزشکی تشخیصی - آماری سالانه آمریکا برخی صفات مرتبط با اختلال شخصیتی خودشیفتگی این گونه توصیف شده است که این صفات عبارت اند از: خودبزرگ بینی، مشکلات مربوط به تلقین، حق به جانب بودن، حس نیاز به توجه و مورد تعریف و تمجید واقع شدن. مسئله ای که باعث تبدیل این صفات به اختلال شخصیتی واقعی می شود، این است که این خصوصیات بر زندگی فردی شخص غلبه می کند و باعث پدیدار شدن مشکلات بزرگ تری می شود. تصور کنید به جای این که شما از همسر و فرزندانتان حمایت کرده و آن ها را مورد توجه قرار دهید، آنها را تبدیل به منبعی برای توجه و ستایش خود کنید. یا مثلا به جای آن که عملکرد گذشته خود را بررسی کنید تا پاسخی که گرفته اید را بسنجید، به بقیه بگویید که آنها اشتباه می کنند.
حال باید گفت که چه مواردی باعث بروز خودشیفتگی می شود؟ در این رابطه شرایط محیطی نیز موثر است؛ والدینی که فرزند محور هستند، باعث بروز خودشیفتگی در فرزندشان شده و همچنین والدینی که دائما فرزندشان را کنترل می کنند، باعث آسیب پذیر شدن او می شوند.
خودشیفتگی در افراد باعث می شود که آنها در فرهنگ و برخورد اجتماعی بالاتر از بقیه به نظر برسند که این خود ستایش و توجه دیگران را برای آنها به همراه دارد. به طور مثال، از سال ۱۹۷۰ میلادی تاکنون در ایالت متحده آمریکا خودشیفتگی به عنوان یک صفت فردی افزایش یافته است. این مسئله از دهه ۶۰ که تمرکز بر اقدامات فردی برای پیشرفت و کسب اعتبار افزایش یافت، آغاز شد و به رشد مادی گرایی در افراد انجامید. در حال حاضر رسانه های اجتماعی شرایط را برای مورد توجه قرار گرفتن افراد افزایش داده اند؛ با این حال دلیل منطقی که نشان دهد رسانه های اجتماعی باعث بروز خودشیفتگی در افراد شده اند وجود ندارد. اما این رسانه ها شرایط را برای این گونه افراد فراهم کرده اند تا در اجتماع به دنبال توجه و ستایش دیگران باشند.
خب، چنین فردی در شرایط اینچنینی می تواند پیشرفت کند؟ بله! هر چیزی که باعث انعکاس یک تصویر واقعی از رفتار فرد شده و باعث شود به دیگران اهمیت دهد (مثل روان شناسی یا تمرین همدردی با دیگران) می تواند به این مسئله کمک کند. سختی این شرایط تنها می تواند درگیر شدن افراد عادی با اختلالات شخصیتی این گونه افراد باشد که خود سعی دارند رفتارشان را تغییر دهند. البته این مورد را در نظر داشته باشیم که برای خودشیفته ها سخت است تصویر واقعی خود را از دیدگاه واقع گرایانه ببینند.
ارسال نظر