طنز: از دور بهشون تف کنید!
فريور خراباتي در روزنامه قانون نوشت:
در سال ۱۸۸۳ مردم یک دهکده کوچک در جنوب کشور اسپانیا به نام«لیجار» پس از این که شنیدند به پادشاه اسپانیا كه در آن زمان «آلفونسوی دوازدهم» بود، در سفر به فرانسه و در شهر پاریس توسط عدهای توهین شده و حتی مورد حمله قرار گرفته است؛ شدیدا خشمگین شده و به صورت یک جانبه به کشور فرانسه اعلان جنگ دادند. پس از این اعلان جنگ آلفونسوی دوازدهم خطاب به کدخدای لیجار گفت:«ما هویجیم این وسط که تو واسه خودت اعلان جنگ میکنی مرتیکه؟» اما ماجرا وقتی جذاب میشود که بدانید پیشرفتهترین سلاح جنگی در لیجار«والت نینجا» بود که برای حمله به کشوری به وسعت و قدرت فرانسه گزینه مناسبی محسوب نمیشود. با این حال در این جنگ حتی یک گلوله نیز شلیک نشده و کسی نیز کشته نشد و نهایتا ارتش لیجار به نزدیکی مرز فرانسه میرفتند و به سمت دشمن تف (آب دهان) پرتاب کرده و به پایگاه خود برمیگشتند. تاریخ شناسان اعلام کردهاند: «دون میگوئل گارسیا» کدخدای این روستا به عنوان مظهر وحشت شناخته ميشد اما خود دون میگوئل تا زمانی که زنده بود دلیل این مظهر وحشت بودن را نفهمید، هرچقدر جلوی آینه عربده میکشید و ژانگولر بازی در میآورد ترسناک محسوب نمیشد. به گفته مورخان همین الان هم اگر بچهای شیطنت کند پدر و مادرش به او میگویند: «اگه شیطونی کنی میگیم عمو دون میگوئل گارسیا بیاد بخوردتا!». به هرحال دون میگوئل گارسیا که بیشتر از اینکه «مظهر وحشت» باشد، «مظهر پاچه خواری» بود دارفانی را وداع گفت اما اعلان جنگ لیجار با فرانسه همچنان پا برجا ماند. ۹۳ سال بعد در ۱۹۷۶ میلادی«خوان کارلوس» پادشاه اسپانیا به فرانسه سفر کرده و با استقبال گرمی از سوی پاریسیها مواجه شد. در تمام این ۹۳ سال فرانسویها نمیدانستند لیجار به آنها اعلان جنگ داده و زمانی که خوان کارلوس به فرانسه رفت، پادشاه وقت فرانسه به او گفت: «ببین این خل و چلا کین میان لب مرز ما تف میکنن و میرن؟» که خوان کارلوس پاسخ داده: «ولش کن، خودت دیگه چطوری؟» به هرحال پس از این اتفاق شورای شهر لیجار که از روستا به شهر تبدیل شده بود اعلام کرد که به علت رفتار مناسب شهروندان پاریسی پس از ۹۳ سال حالت جنگی، با کشور فرانسه اعلام آتش بس کردند. این اولین جنگ تاریخ بود که اولا میان یک روستا و یک کشور صورت گرفت، دوما هیچ تیراندازی در آن انجام نشد، سوما خون از دماغ کسی نیامد و چهارما مهمتر از همه یک طرف جنگ اصلا در جریان این اعلان جنگ نبود. پس از آتش بس شهردار لیجار خطاب به فرانسویها گفت: «ادب شدید؟ آخرین بارتون باشه که شاخ بازی در میاریدها»
در سال ۱۸۸۳ مردم یک دهکده کوچک در جنوب کشور اسپانیا به نام«لیجار» پس از این که شنیدند به پادشاه اسپانیا كه در آن زمان «آلفونسوی دوازدهم» بود، در سفر به فرانسه و در شهر پاریس توسط عدهای توهین شده و حتی مورد حمله قرار گرفته است؛ شدیدا خشمگین شده و به صورت یک جانبه به کشور فرانسه اعلان جنگ دادند. پس از این اعلان جنگ آلفونسوی دوازدهم خطاب به کدخدای لیجار گفت:«ما هویجیم این وسط که تو واسه خودت اعلان جنگ میکنی مرتیکه؟» اما ماجرا وقتی جذاب میشود که بدانید پیشرفتهترین سلاح جنگی در لیجار«والت نینجا» بود که برای حمله به کشوری به وسعت و قدرت فرانسه گزینه مناسبی محسوب نمیشود. با این حال در این جنگ حتی یک گلوله نیز شلیک نشده و کسی نیز کشته نشد و نهایتا ارتش لیجار به نزدیکی مرز فرانسه میرفتند و به سمت دشمن تف (آب دهان) پرتاب کرده و به پایگاه خود برمیگشتند. تاریخ شناسان اعلام کردهاند: «دون میگوئل گارسیا» کدخدای این روستا به عنوان مظهر وحشت شناخته ميشد اما خود دون میگوئل تا زمانی که زنده بود دلیل این مظهر وحشت بودن را نفهمید، هرچقدر جلوی آینه عربده میکشید و ژانگولر بازی در میآورد ترسناک محسوب نمیشد. به گفته مورخان همین الان هم اگر بچهای شیطنت کند پدر و مادرش به او میگویند: «اگه شیطونی کنی میگیم عمو دون میگوئل گارسیا بیاد بخوردتا!». به هرحال دون میگوئل گارسیا که بیشتر از اینکه «مظهر وحشت» باشد، «مظهر پاچه خواری» بود دارفانی را وداع گفت اما اعلان جنگ لیجار با فرانسه همچنان پا برجا ماند. ۹۳ سال بعد در ۱۹۷۶ میلادی«خوان کارلوس» پادشاه اسپانیا به فرانسه سفر کرده و با استقبال گرمی از سوی پاریسیها مواجه شد. در تمام این ۹۳ سال فرانسویها نمیدانستند لیجار به آنها اعلان جنگ داده و زمانی که خوان کارلوس به فرانسه رفت، پادشاه وقت فرانسه به او گفت: «ببین این خل و چلا کین میان لب مرز ما تف میکنن و میرن؟» که خوان کارلوس پاسخ داده: «ولش کن، خودت دیگه چطوری؟» به هرحال پس از این اتفاق شورای شهر لیجار که از روستا به شهر تبدیل شده بود اعلام کرد که به علت رفتار مناسب شهروندان پاریسی پس از ۹۳ سال حالت جنگی، با کشور فرانسه اعلام آتش بس کردند. این اولین جنگ تاریخ بود که اولا میان یک روستا و یک کشور صورت گرفت، دوما هیچ تیراندازی در آن انجام نشد، سوما خون از دماغ کسی نیامد و چهارما مهمتر از همه یک طرف جنگ اصلا در جریان این اعلان جنگ نبود. پس از آتش بس شهردار لیجار خطاب به فرانسویها گفت: «ادب شدید؟ آخرین بارتون باشه که شاخ بازی در میاریدها»
پ
ارسال نظر