تصاوبر سهمگین از نبرد بین شیر و تمساح

آخی گناه داره من شیرو بیشتر از تمساح دوست دارم شما چی؟؟؟؟

هلنا خیلی اسم قشنگی داری

کارش درسته .

یادم رفت اینو بگم : یکی مثل شیر . یکی مثل من رفت بودیم به دیدن مادر برزگم توی خونه نشسته بودیم که یهو یه مار افتاد توی خونه همه فرار کردن منم که اون موقع بچه بودم تنهام گزاشتنو رفتن . ولی خوب منم خودم سری دویدم بیرم . هنوزم یاد اون موقع می افتم دلم می شکنه . :((

اين بلژيكي پيش شير ها چكار مي كرده؟

کلا مامانا اینطورین دیگه. ایشا الله همه مادرها سلامت بشن.

ای جان صورت شیرواسه نجات بچه اش خونی شده.الهیییی

این ماده شیر شوهر نداره ؟؟؟ولی خیلی باهاش حال کردم یه جنگ توپ بین سلطان جنگل و سلطان رودخانه .

سهمگین نبودا!
فک کردین با بچه طرفین مگه!
هیجان انگیز ، جذاب ، تماشایی یا اینجور چیزا بود.

آخرش کی برد؟
ما که ندیدیم خونی بریزه

آفرین به مامان شیره! :)

وای که چقدر از تمساح بدم میاد

نام سلطان جنگل واقعا برازندشه

این که شبیه فیلمای کمدی بود

واقعاً عالي بود دست عكاس اين صحنه ها درد نكنه فكر كنم يكي از نادرترين صحنه هاي طبيعت رو شكار كرده. تو خشكي اكثر گربه سانان بزرگ مي تونن كروكوديل رو بخاطر پاهاي كوتاهش شكار كنن ولي جنگيدن تو آب با موجودي كه حتي به فيل هم حمله مي كنه كار خود سلطان جنگله

خدایی دلتون میاد .من عاشق تمساحم ..هی از شیر تعریف می کنین..

akhey azizam.man ke shira dust daram