طنز؛ فشار نامحسوس دولت
پوریا عالمی در روزنامه شرق نوشت:
دولت خیلی ظریف آمد و با گفتوگو مسئله هستهای را رفعورجوع کرد. اما مسئله هوای تهران نهتنها با گفتار ظریف که با رفتار زمخت هم حل نمیشود. یعنی نهتنها سازمان محیطزیست و سازمان استاندارد، که پلیس هم بارها با تهدید و تشویق گفتند خودروهای غیراستاندارد و آلاینده فلان کارخانجات داخلی را تأیید یا نمره نمیکنند. اما در این سالها دیدیم که سنبه بیزور است. خودرو پشت خودرو و اگزوز پشت اگزوز به تهران و ایران اضافه میشود و از تعداد نفرات کم میشود. خودروسازها هم دارند روزبهروز بزرگتر میشوند و عین خیالشان هم نیست. کارخانجات و بنزین فاسد و هواکثیفکنهای دیگر هم که جای خود دارند. ما در همین دوهفته گذشته نصف خاندانمان افقی شدند. همین الان وسط بیمارستان مشغول نوشتن هستیم و دقیقا خانوم پرستار هم دارد سوزن را... آخ... ببخشید دستم خط خورد. به نظر ما حالا که دولت هوای هوا را درست نمیتواند نگه دارد، مرام بگذارد و به بیمارستانها اعلام کند تلفات و نفراتی را که به دلیل آلودگی هوا افقی میشوند مجانی بستری کنند. اینطوری دولت ما را سرپا نگه دارد. ما تا الان پولی که بابت هوا خرج درمان و بستری خانواده کردیم، میتوانستیم تا آخر زمستان در جزایر قناری کار پژوهشی کنیم و نفسمان هم باز شود. گفتم خرج بیمارستان و دیدم با توجه به فشار وارده، جا دارد از وزیر قشنگ ارشاد و وزیر قشنگتر کار تشکر کنم که دست به دست هم دادند به مهر تا بیمه انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران را بدهند بر باد. بله. درواقع گروه فشار زمان آقای احمدینژاد بهصورت مستقیم به آدم فشار میآورد و آدم میدانست دارد از کجا میخورد. الان منتها فشار کاملا غیرمحسوس است و آدم یکهو زمینگیر میشود. مثل همین باطلکردن بیمه روزنامهنگاران مستقل. البته همکاران روزنامهنگاران خیلی خودشان را نگران وضعیت انجمن صنفی و اعضای آن نکنند، خوشبختانه در این دوره بولتن در دولت به اندازه کافی منتشر میشود و دست همه بند است.
در انتها اگر بخواهیم با خودمان صادق باشیم باید بگوییم بهجای ستون آچارکشی این و آن، وقتش است دیگر با توجه به وضعیت هوا، بهصورت روزانه وصیتنامه منتشر کنیم. در هر صورت تا ستون بعدی، در روز شنبه، اگر زنده مانده باشیم، یک فاتحه بخوانید.
دولت خیلی ظریف آمد و با گفتوگو مسئله هستهای را رفعورجوع کرد. اما مسئله هوای تهران نهتنها با گفتار ظریف که با رفتار زمخت هم حل نمیشود. یعنی نهتنها سازمان محیطزیست و سازمان استاندارد، که پلیس هم بارها با تهدید و تشویق گفتند خودروهای غیراستاندارد و آلاینده فلان کارخانجات داخلی را تأیید یا نمره نمیکنند. اما در این سالها دیدیم که سنبه بیزور است. خودرو پشت خودرو و اگزوز پشت اگزوز به تهران و ایران اضافه میشود و از تعداد نفرات کم میشود. خودروسازها هم دارند روزبهروز بزرگتر میشوند و عین خیالشان هم نیست. کارخانجات و بنزین فاسد و هواکثیفکنهای دیگر هم که جای خود دارند. ما در همین دوهفته گذشته نصف خاندانمان افقی شدند. همین الان وسط بیمارستان مشغول نوشتن هستیم و دقیقا خانوم پرستار هم دارد سوزن را... آخ... ببخشید دستم خط خورد. به نظر ما حالا که دولت هوای هوا را درست نمیتواند نگه دارد، مرام بگذارد و به بیمارستانها اعلام کند تلفات و نفراتی را که به دلیل آلودگی هوا افقی میشوند مجانی بستری کنند. اینطوری دولت ما را سرپا نگه دارد. ما تا الان پولی که بابت هوا خرج درمان و بستری خانواده کردیم، میتوانستیم تا آخر زمستان در جزایر قناری کار پژوهشی کنیم و نفسمان هم باز شود. گفتم خرج بیمارستان و دیدم با توجه به فشار وارده، جا دارد از وزیر قشنگ ارشاد و وزیر قشنگتر کار تشکر کنم که دست به دست هم دادند به مهر تا بیمه انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران را بدهند بر باد. بله. درواقع گروه فشار زمان آقای احمدینژاد بهصورت مستقیم به آدم فشار میآورد و آدم میدانست دارد از کجا میخورد. الان منتها فشار کاملا غیرمحسوس است و آدم یکهو زمینگیر میشود. مثل همین باطلکردن بیمه روزنامهنگاران مستقل. البته همکاران روزنامهنگاران خیلی خودشان را نگران وضعیت انجمن صنفی و اعضای آن نکنند، خوشبختانه در این دوره بولتن در دولت به اندازه کافی منتشر میشود و دست همه بند است.
در انتها اگر بخواهیم با خودمان صادق باشیم باید بگوییم بهجای ستون آچارکشی این و آن، وقتش است دیگر با توجه به وضعیت هوا، بهصورت روزانه وصیتنامه منتشر کنیم. در هر صورت تا ستون بعدی، در روز شنبه، اگر زنده مانده باشیم، یک فاتحه بخوانید.
پ
نظر کاربران
فعلا دولت ما دنبال سود خودروسازان هست مردم کيلويي چندن.