زنی که در حالت کُما بچه‌دار شد! +عکس
معجزه زن در کما که به شیرین ترین شوک از خواب بیدارشد ... او بچه دار شد! این مادر دخترش را برای اولین بار، ۷ هفته پس از تولدش ملاقات کرد.
برترین ها: معجزه زن در کما که به شیرین ترین شوک از خواب بیدارشد ... او بچه دار شد! این مادر دخترش را برای اولین بار، 7 هفته پس از تولدش ملاقات کرد.
زایمان تجربه ای برای یک مادر است، که آن را برای همیشه به یاد می اورد. اما این مطلب در مورد کلوینا جولین صدق نمی کند. این خانم که از خونریزی شدید مغزی رنج می برد، به کما رفت. این خانم 28 ساله زمانی که به هوش امد فهمید که بچه ای دارد که فقط چند هفته از تولد ان می گذرد. در طول سه ماه خاموشی این زن فقط 10% شانس زنده ماندن برایش وجود داشت، در حالی که بچه نارس او مایا، دوبار احیا شد. شب گذشته کلوینا به The Mail on Sunday گفت: " این یک معجزه بود، که هر دو ما جان سالم به در بردیم."
او در مورد یاداوری لحظه ای که او در ماه فوریه بیدار شد و فهمید که یک دختر کوچک ۶ هفته ای دارد، گفت: "زمانی که من به هوش امدم. به طور غریزی فهمیدم که زایمان کرده ام و بچه ام صحیح و سالم است." او همچنین گفت که: "بغل کردن او برای اولین بار برایم فوق العاده بود. احساس می کردم او به من بسیار نزدیک است. من محسور شده بودم."
اخرین زمانی که این مادر در سلامتی کامل بود، به نوامبر سال گذشته بر می گشت. که از بارداری او ۲۳ هفته می گذشت. او درحالی که کارهای خانه را انجام می داد احساس سردرد شدید می کند. او همسرش مت را صدا می کن و سپس از حال می رود.
آمبولانس او را به سرعت به بیمارستان ملکه الکساندرا در پورتموس می رساند. در انجا دکتر ها تشخیص می دهند که او به متخصص جراحی مغز نیاز دارد، که در بیمارستان Southampton General در فاصله ۲۲ مایلی آنجا بود. به خانواده او گفته شده بود که شانس زنده ماندن او ۱ به ۱۰ است و بدون جراحی هم او خواهد مرد.
مشاور مراقبت های ویژه در Southampton، دکتر اندی اینون گفت: "در عرض ۱۰ دقیقه جمجمه او شکافته شد و لخته های خون فراوان از آن ناحیه پاک شد."
او توضیح داد که، خونریزی فشار عظیمی را ایجاد کرده بود. این فشار به ناحیه ای از مغز و ساقه مغز که به کنترل حیاتی تنفس، عملکرد قلب و فشار خون می پرداخت. وارد می شد.
او گفت: "ما می ترسیدیم که فشار ممکن است به جریان خون داخل رحم آسیب بزند. بنابراین ما در حالی که داشتیم جان کلوینا را نجات می دادیم، از تحت خطر قرار نگرفتن بارداری او اطمینان حاصل می کردیم."
شوهر او مت، یک مشاور املاک است و در این باره گفت: "زمانی که جراح مغز و اعصاب از اتاق عمل بیرون امد در چشمان من نگاه کرد و گفت : (( ما کلوینا را به سرعت عمل کردیم، اما تا به حال کسی را ندیدم که زنده از این عمل بیرون بیاید. اما او جوان است. )) این بدترین لحظه زندگی من بود و فکر کردن به اینکه هر دوی آنها را یکجا از دست می دهم."
عمل موفقیت آمیز بود و شرایط کلوینا تثبیت شده بود، اگرچه او همچنان در کما بود. پزشکان نمی دانستند که او می تواند بچه متولد نشده خود را نگه دارد یا نه.
در طول هفته های طی شده مادر ۵۶ ساله کلوینا ، سو والدر متوجه می شود، که دخترش به طور مرتب دستش را تکان می دهد تا شکم متورمش را بمالد. او گفت: "به نظر می رسید، او احساس می کرد که باردار است." در هفته ۲۹ ام کولینا به درد زایمان دچار شد و و دختر او مایا بوسیله سزارین متولد شد. دکتر اینون گفت که این یک اتفاق باور نکردنی نادر بود، که یک زن بچه اش را در حالی که در کما است به دنیا بیاورد. او گفت: " در این ۱۳ سالی که من به عنوان دکتر مراقبت های ویژه در این بیمارستان کار می کنم، تنها ۳ مورد از این نوع اتفاق ها رخ داده است. "
مایا که تنها ۳ پوند وزن داشت، دوبار احیا شد و سپس در اولین روز حساس خود و به دور از مادر بیهوش خود، برای مراقبت و پرستاری در داخل انکباتور قرار داده شد. مت گفت: " مایا بسیار کوچک بود. به طوری که می توانست در کف دست من جا شود. "
۷ هفته بعد کلوینا شروع به نشان دادن سیگنال های هوشیاری کرد. یک روز در واکنش به سلام مادرش خودش را تکان داد. با هوشیاری بیشتر، - او مچ دستش را تکان داد و بازو های خود را لرزاند. - به کارکنان سیگنال داد که او می داند زایمان کرده است و می خواهد بچه اش را ببیند.
او گفت: "می دانم که این احمقانه به نظر می رسد، اما من هیچگاه احساس نکردم که او را ندارم. بمانند این بود که او همیشه انجا بود و حتی زمانی که من در کما بودم و او متولد شد."
مایا اکنون یک سال دارد و در کنار پدرو مادرش در هورندین در حالی که یک سرهم صورتی به تن دارد خور و پف می کند! کلوینا دوباره راه رفتن را یاد گرفت، اگر چه ضعف عضلانی مداوم او در یک طرف باعث شده تا تکلم او هنوز کاملا بهبود نیابد.
مشاور توانبخشی آلیسون هتفیلد - او یک پرستار مراقبت های ویژه در زمان خونریزی بود - به کلوینا گفت که او تا کنون به نحو احسنت عمل کرده است.
او گفت: " زمانی که یک بیمار در تلاش است، ما می توانیم به او بگوییم که کلوینا بخاطر اینکه می خواست خودش از مایا مراقبت کند بیدار شد. ان بچه کوچک به زندگی او هدف بخشید."
زایمان تجربه ای برای یک مادر است، که آن را برای همیشه به یاد می اورد. اما این مطلب در مورد کلوینا جولین صدق نمی کند. این خانم که از خونریزی شدید مغزی رنج می برد، به کما رفت. این خانم 28 ساله زمانی که به هوش امد فهمید که بچه ای دارد که فقط چند هفته از تولد ان می گذرد. در طول سه ماه خاموشی این زن فقط 10% شانس زنده ماندن برایش وجود داشت، در حالی که بچه نارس او مایا، دوبار احیا شد. شب گذشته کلوینا به The Mail on Sunday گفت: " این یک معجزه بود، که هر دو ما جان سالم به در بردیم."
او در مورد یاداوری لحظه ای که او در ماه فوریه بیدار شد و فهمید که یک دختر کوچک ۶ هفته ای دارد، گفت: "زمانی که من به هوش امدم. به طور غریزی فهمیدم که زایمان کرده ام و بچه ام صحیح و سالم است." او همچنین گفت که: "بغل کردن او برای اولین بار برایم فوق العاده بود. احساس می کردم او به من بسیار نزدیک است. من محسور شده بودم."
اخرین زمانی که این مادر در سلامتی کامل بود، به نوامبر سال گذشته بر می گشت. که از بارداری او ۲۳ هفته می گذشت. او درحالی که کارهای خانه را انجام می داد احساس سردرد شدید می کند. او همسرش مت را صدا می کن و سپس از حال می رود.
آمبولانس او را به سرعت به بیمارستان ملکه الکساندرا در پورتموس می رساند. در انجا دکتر ها تشخیص می دهند که او به متخصص جراحی مغز نیاز دارد، که در بیمارستان Southampton General در فاصله ۲۲ مایلی آنجا بود. به خانواده او گفته شده بود که شانس زنده ماندن او ۱ به ۱۰ است و بدون جراحی هم او خواهد مرد.
مشاور مراقبت های ویژه در Southampton، دکتر اندی اینون گفت: "در عرض ۱۰ دقیقه جمجمه او شکافته شد و لخته های خون فراوان از آن ناحیه پاک شد."
او توضیح داد که، خونریزی فشار عظیمی را ایجاد کرده بود. این فشار به ناحیه ای از مغز و ساقه مغز که به کنترل حیاتی تنفس، عملکرد قلب و فشار خون می پرداخت. وارد می شد.
او گفت: "ما می ترسیدیم که فشار ممکن است به جریان خون داخل رحم آسیب بزند. بنابراین ما در حالی که داشتیم جان کلوینا را نجات می دادیم، از تحت خطر قرار نگرفتن بارداری او اطمینان حاصل می کردیم."
شوهر او مت، یک مشاور املاک است و در این باره گفت: "زمانی که جراح مغز و اعصاب از اتاق عمل بیرون امد در چشمان من نگاه کرد و گفت : (( ما کلوینا را به سرعت عمل کردیم، اما تا به حال کسی را ندیدم که زنده از این عمل بیرون بیاید. اما او جوان است. )) این بدترین لحظه زندگی من بود و فکر کردن به اینکه هر دوی آنها را یکجا از دست می دهم."
عمل موفقیت آمیز بود و شرایط کلوینا تثبیت شده بود، اگرچه او همچنان در کما بود. پزشکان نمی دانستند که او می تواند بچه متولد نشده خود را نگه دارد یا نه.
در طول هفته های طی شده مادر ۵۶ ساله کلوینا ، سو والدر متوجه می شود، که دخترش به طور مرتب دستش را تکان می دهد تا شکم متورمش را بمالد. او گفت: "به نظر می رسید، او احساس می کرد که باردار است." در هفته ۲۹ ام کولینا به درد زایمان دچار شد و و دختر او مایا بوسیله سزارین متولد شد. دکتر اینون گفت که این یک اتفاق باور نکردنی نادر بود، که یک زن بچه اش را در حالی که در کما است به دنیا بیاورد. او گفت: " در این ۱۳ سالی که من به عنوان دکتر مراقبت های ویژه در این بیمارستان کار می کنم، تنها ۳ مورد از این نوع اتفاق ها رخ داده است. "
مایا که تنها ۳ پوند وزن داشت، دوبار احیا شد و سپس در اولین روز حساس خود و به دور از مادر بیهوش خود، برای مراقبت و پرستاری در داخل انکباتور قرار داده شد. مت گفت: " مایا بسیار کوچک بود. به طوری که می توانست در کف دست من جا شود. "
۷ هفته بعد کلوینا شروع به نشان دادن سیگنال های هوشیاری کرد. یک روز در واکنش به سلام مادرش خودش را تکان داد. با هوشیاری بیشتر، - او مچ دستش را تکان داد و بازو های خود را لرزاند. - به کارکنان سیگنال داد که او می داند زایمان کرده است و می خواهد بچه اش را ببیند.
او گفت: "می دانم که این احمقانه به نظر می رسد، اما من هیچگاه احساس نکردم که او را ندارم. بمانند این بود که او همیشه انجا بود و حتی زمانی که من در کما بودم و او متولد شد."
مایا اکنون یک سال دارد و در کنار پدرو مادرش در هورندین در حالی که یک سرهم صورتی به تن دارد خور و پف می کند! کلوینا دوباره راه رفتن را یاد گرفت، اگر چه ضعف عضلانی مداوم او در یک طرف باعث شده تا تکلم او هنوز کاملا بهبود نیابد.
مشاور توانبخشی آلیسون هتفیلد - او یک پرستار مراقبت های ویژه در زمان خونریزی بود - به کلوینا گفت که او تا کنون به نحو احسنت عمل کرده است.
او گفت: " زمانی که یک بیمار در تلاش است، ما می توانیم به او بگوییم که کلوینا بخاطر اینکه می خواست خودش از مایا مراقبت کند بیدار شد. ان بچه کوچک به زندگی او هدف بخشید."
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
گر نگهدار من انست که من میدانم
شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد
اخی