ماجرای دوست داشتنی ترین «دزد دریایی»!

برترین ها: در پایان ماه دسامبر 2013 هوا به مانند روز "بلندی‌های بادگیر (رمانی نوشته امیلی برونته است)" سرد و بد بود. مادر من گربه ای خاکستری رنگ را در راه خانه می بیند. گربه ای کوچک که تقریبا سه ماهه به نظر می رسید. اما این موجود کوچک نسبت به سن سه ماهه خود بسیار لاغر و کثیف بود و با چشم مجروح و با نگاه هراسان به اطراف می نگریست. این گربه از مادرم نترسیده و پیش او امده و از او طلب نوازش کرد. ما حیوانات را بسیار دوست داریم و مادر من نتوانست این گربه را بدون کمک رها کند، لذا این گربه را پیش دام پزشک برد.

دکتر گربه ولگرد را معاینه کرد. شرایط او بسیار وخیم بود، اما دکتر تصمیم گرفت تلاشش را برای نجات گربه انجام دهد و او را درمان کند. بزرگترین مشکل چشم گربه بود، که بسیار آسیب دیده بود. بنابراین دکتر مجبور شد با عمل جراحی چشم او را تخلیه کند. متاسفانه، انجام عمل جراحی در ان زمان ریسک بسیار زیادی داشت، چون گربه بسیار ضعیف بود و از خوردن غذا خودداری می کرد. ابتدا ما بایستی او را قوی تر می کردیم. لذا ما او را در بیمارستان گذاشتیم، تا به بهترین شکل از او مراقبت به عمل آید. ما هر روز به ملاقت او می آمدیم. ما در چند روز بعد فهمیدیم که، گربه بیشتر از آن چیزی که ما فکرش را می کردیم سن داشت. او دو سال سن داشت و خاکستری نبود، بلکه رنگش سفید با راه راه های پلنگی بود. زمانی که وزن او زیاد شد، چشم مجروحش تخلیه شد و در نهایت، پس از عمل جراحی ما توانستیم او را خانه ببریم. او در امان بود و با عشق و محبت ما حمایت می شد. ما او را پیرات( Pirat - pirate (دزد دریایی) ) نامیدیم.

او شگفت انگیزترین گربه در تمام جهان است. او عاشق صحبت کردن، خرخر کردن، لیسیدن و بازی کردن با توپش است. او روی بالش من می خوابد. ما می دانیم که او به خاطر نجات جانش بسیار متشکر است، اما..... ما بخاطر داشتن او بیشتر متشکریم.

در یک روز سرد و بد در ماه دسامبر ، مادر من گربه ای خاکستری رنگ را در راه خانه می بیند.


این موجود کوچک بسیار لاغر و کثیف بود و با چشم مجروح و با نگاه هراسان به اطراف می نگریست.


ما حیوانات را بسیار دوست داریم، بنابراین مادر من نتوانست این گربه را بدون کمک رها کند.


شرایط او بسیار بد بود، اما دکتر گربه را نجات داد و درمانش کرد.


دکتر چشم مجروحش را تحت عمل جراحی تخلیه کرد و ما توانستیم دزد دریای را به خانه ببریم.


او در امان بود و با عشق و محبت ما حمایت می شد.


او شگفت انگیزترین گربه در تمام جهان است.


ما می دانیم که او به خاطر نجات جانش بسیار متشکر است، اما..... ما بخاطر داشتن او بیشتر متشکریم.