طنز
حکایت آن دباغ که در فضای سالم رنجور شد
آيدين سيارسريع در روزنامه قانون نوشت:
حتما حکایت بیهوش شدن آن دباغ را در مثنوی معنوی خواندهاید. البته من برای آن یک درصدی هم که به دلیل غور و تفکر جهت کشف لایههای زیرین شعر «اینا خیلی پلنگن» فرصت پرداختن به اشعار سطحی مولانا را نداشتهاند عرض میکنم داستان از این قرار است که روزی دباغی به بازار عطارها میرود و بیهوش میشود. دباغ نصف روز در بازار افتاده بود و مردم مثل صحنههای تصادف این دوره و زمانه که همه در آن کارشناس و جرمی کلارکسون میشوند میرفتند و بنا بر تجربیات خودشان چیزی تجویز میکردند تا دباغ را به هوش بیاورند.
یکی آب میپاشید، یکی سیلی میزد، یکی تنفس مصنوعی میداد، یکی دیگر هم میگفت وایسین افسر بیاد مقصر معلوم شه که قانونمداری این آخری واقعا جای تقدیر داشت. علیایحال هیچ کدام از این روشهای درمانی کارگر نیفتاد تا این که برادر دباغ آمد و یک مشت سرگین (که نمیدانم همراه داشت یا از همان وسط بازار پیدا کرد) زیر بینی دباغ گذاشت و دباغ کمی آن را بو کرد و با ذکر یک آخیشششش از جا بلند شد و به زندگی عادی برگشت. دباغ بیچاره به بوی ناخوشایند محل کارش عادت کرده بود و تحمل عطر خوشی که از بازار عطاران میآمد را نداشت.
الان که اخبار را میخوانم یاد آن دباغ میافتم. معاون دریایی سازمان محیط زیست میگوید: سواحل شمالی کشور بیشترین آلودگی را در بخش میکروبی دارند و نباید برای شنا و بهره برداری مورد استفاده قرار بگیرند. رئیس کمیسیون بازرگانی داخلی اتاق بازرگانی میگوید: در سالهای گذشته بعضی از کارخانههای لبنی از شیرهایی که درجه میکروبیشان بالا بوده یا شیرهای خشک نامعتبر استفاده میکنند. سازمان غذا و دارو میگوید: برند معتبر آب معدنی دارای آلودگی میکروبی است. رئیس سازمان تعزیرات میگوید: ۱۷ کارخانه آبلیموسازی مورد بررسی قرار گرفت که حتی یک قطره آبلیموی طبیعی یافت نشد و امحای آن حتی به محیط زیست آسیب رساند! یک مقام دیگر هم از سازمان تعزیرات قبلا گفته بود بعضی آبلیموها ترکیب آب و گوگرد و اسیدسولفوریک است.
وزارت بهداشت در حال حاضر کارهایی را دارد در زمینه مقابله با این آلودگیها انجام میدهد که من خواهش میکنم، نکند! ما خو کردهایم به این آلودگیها، از کجا معلوم که فردا از آب بدون میکروب و روغن بدون پارافین و آبلیموی بدون اسید و آب و هوا و دریای سالم استفاده کنیم سیستم تنفسی و گوارشیمان ارور ندهد که اینا چی ان دیگه؟ من نمیشناسم اینها ره!؟
(سیستم گوارشی ما لهجه داره، ببخشید) بله ما خو کردهایم و بدنمان دیگر خودش را تطبیق داده با این شرایط، آیندگان هم به همین شکل هستند. توی همین تهران خودمان طرف بچه را توی آلودگی هوا و آب و پارازیت و هزار تا آلودگی دیگر به دنیا آورده، بچه آمده شروع کرده به شیر خوردن، بعد از یکی، دو قلپ دست کشیده و توی بغل مادر به سخن درآمده که به تو هم میگن مادر؟ این شیره میدی به ما؟ پالمش کو؟ وایتکسش کو؟ فردا اگر بچهتان با این سلیقه غذایی به دنیا آمد تعجب نکنید. ما ادامهدهندگان راه دباغ بزرگواریم. راهش پررهرو باد.
حتما حکایت بیهوش شدن آن دباغ را در مثنوی معنوی خواندهاید. البته من برای آن یک درصدی هم که به دلیل غور و تفکر جهت کشف لایههای زیرین شعر «اینا خیلی پلنگن» فرصت پرداختن به اشعار سطحی مولانا را نداشتهاند عرض میکنم داستان از این قرار است که روزی دباغی به بازار عطارها میرود و بیهوش میشود. دباغ نصف روز در بازار افتاده بود و مردم مثل صحنههای تصادف این دوره و زمانه که همه در آن کارشناس و جرمی کلارکسون میشوند میرفتند و بنا بر تجربیات خودشان چیزی تجویز میکردند تا دباغ را به هوش بیاورند.
یکی آب میپاشید، یکی سیلی میزد، یکی تنفس مصنوعی میداد، یکی دیگر هم میگفت وایسین افسر بیاد مقصر معلوم شه که قانونمداری این آخری واقعا جای تقدیر داشت. علیایحال هیچ کدام از این روشهای درمانی کارگر نیفتاد تا این که برادر دباغ آمد و یک مشت سرگین (که نمیدانم همراه داشت یا از همان وسط بازار پیدا کرد) زیر بینی دباغ گذاشت و دباغ کمی آن را بو کرد و با ذکر یک آخیشششش از جا بلند شد و به زندگی عادی برگشت. دباغ بیچاره به بوی ناخوشایند محل کارش عادت کرده بود و تحمل عطر خوشی که از بازار عطاران میآمد را نداشت.
الان که اخبار را میخوانم یاد آن دباغ میافتم. معاون دریایی سازمان محیط زیست میگوید: سواحل شمالی کشور بیشترین آلودگی را در بخش میکروبی دارند و نباید برای شنا و بهره برداری مورد استفاده قرار بگیرند. رئیس کمیسیون بازرگانی داخلی اتاق بازرگانی میگوید: در سالهای گذشته بعضی از کارخانههای لبنی از شیرهایی که درجه میکروبیشان بالا بوده یا شیرهای خشک نامعتبر استفاده میکنند. سازمان غذا و دارو میگوید: برند معتبر آب معدنی دارای آلودگی میکروبی است. رئیس سازمان تعزیرات میگوید: ۱۷ کارخانه آبلیموسازی مورد بررسی قرار گرفت که حتی یک قطره آبلیموی طبیعی یافت نشد و امحای آن حتی به محیط زیست آسیب رساند! یک مقام دیگر هم از سازمان تعزیرات قبلا گفته بود بعضی آبلیموها ترکیب آب و گوگرد و اسیدسولفوریک است.
وزارت بهداشت در حال حاضر کارهایی را دارد در زمینه مقابله با این آلودگیها انجام میدهد که من خواهش میکنم، نکند! ما خو کردهایم به این آلودگیها، از کجا معلوم که فردا از آب بدون میکروب و روغن بدون پارافین و آبلیموی بدون اسید و آب و هوا و دریای سالم استفاده کنیم سیستم تنفسی و گوارشیمان ارور ندهد که اینا چی ان دیگه؟ من نمیشناسم اینها ره!؟
(سیستم گوارشی ما لهجه داره، ببخشید) بله ما خو کردهایم و بدنمان دیگر خودش را تطبیق داده با این شرایط، آیندگان هم به همین شکل هستند. توی همین تهران خودمان طرف بچه را توی آلودگی هوا و آب و پارازیت و هزار تا آلودگی دیگر به دنیا آورده، بچه آمده شروع کرده به شیر خوردن، بعد از یکی، دو قلپ دست کشیده و توی بغل مادر به سخن درآمده که به تو هم میگن مادر؟ این شیره میدی به ما؟ پالمش کو؟ وایتکسش کو؟ فردا اگر بچهتان با این سلیقه غذایی به دنیا آمد تعجب نکنید. ما ادامهدهندگان راه دباغ بزرگواریم. راهش پررهرو باد.
پ
ارسال نظر