طنز؛ من یک خر هستم؛ شما چهطور؟!
فاضل ترکمن در وبسایت چیزنا نوشت:
من یک خر هستم. هرچند دیگران بهخاطر اینکه دوپا دارم، گمان میکنند که من هم برای خودم آدمم. من آدم نیستم. این را وقتی فهمیدم که دیدم همهی آدمها از دوست گرفته تا دشمن، بهراحتی سوار من میشوند. من بهراحتی تمام سنگینی بار آنها را به دوش میکشم و خم به ابرو نمیآورم. بعد هم آنها یک لگد میزنند به درب نشیمنگاهم و خداحافظ! تازه چون خرم پیش خودم فکر میکنم چه آدم مهربانی هستم که به آدمها سواری میدهم. خریت حدومرز ندارد. برای همین مهربانی من هم هیچوقت حدومرز نداشته است.
قبلترها وقتی پدرم با عصبانیت میپرسید: «آخه تو چرا اینقدر مهربونی؟!»، تنها مثل گاو به او خیره میشدم و سکوت میکردم. حالا اما در پاسخ به او خیلی خلاصهومفید میگویم: «چون خرم». درواقع این اصلیترین نظریهی اثبات وجود خریتِ یک خر است: «من مهربان هستم، پس خرم». مشکل آدمهای خر از خرهای واقعی خیلی حادتر است. شاید خرها روزی بتوانند آدم شوند، اما آدمهای خر، هیچوقت از خریت خود دست نمیکشند. آنها آدم شدهاند که خر باشند و خر بشوند.
بههمینخاطر وقتی آقای معلم در دوران مدرسه، آنها را کرهخر صدا میکند، ناراحت نمیشوند و تازه هرچه به سن بالاتری میرسند، معلم خود را بابت درک بالایی که داشته، تحسین میکنند. شما هم همین حالا دست بجنبانید. بعید نیست خر باشید و خودتان را به خریت زدید که آدم هستید. اولین نشانهی خریت مهربانی است. مهربانی بدون دستمزد و توقع و چشمداشت. آیا شما یک الکیمهربان هستید؟! اگر پاسخ شما منفی باشد که کاری به کارتان نداریم، چون آدمحسابی هستید! اگر اما پاسخ شما مثبت است، دست از خریت بردارید و خر درون خود را با سرعت نور به بیرون پرتاب کنید. طوری که دستهی خریت شما به جایی گیر نکند!
من یک خر هستم. هرچند دیگران بهخاطر اینکه دوپا دارم، گمان میکنند که من هم برای خودم آدمم. من آدم نیستم. این را وقتی فهمیدم که دیدم همهی آدمها از دوست گرفته تا دشمن، بهراحتی سوار من میشوند. من بهراحتی تمام سنگینی بار آنها را به دوش میکشم و خم به ابرو نمیآورم. بعد هم آنها یک لگد میزنند به درب نشیمنگاهم و خداحافظ! تازه چون خرم پیش خودم فکر میکنم چه آدم مهربانی هستم که به آدمها سواری میدهم. خریت حدومرز ندارد. برای همین مهربانی من هم هیچوقت حدومرز نداشته است.
قبلترها وقتی پدرم با عصبانیت میپرسید: «آخه تو چرا اینقدر مهربونی؟!»، تنها مثل گاو به او خیره میشدم و سکوت میکردم. حالا اما در پاسخ به او خیلی خلاصهومفید میگویم: «چون خرم». درواقع این اصلیترین نظریهی اثبات وجود خریتِ یک خر است: «من مهربان هستم، پس خرم». مشکل آدمهای خر از خرهای واقعی خیلی حادتر است. شاید خرها روزی بتوانند آدم شوند، اما آدمهای خر، هیچوقت از خریت خود دست نمیکشند. آنها آدم شدهاند که خر باشند و خر بشوند.
بههمینخاطر وقتی آقای معلم در دوران مدرسه، آنها را کرهخر صدا میکند، ناراحت نمیشوند و تازه هرچه به سن بالاتری میرسند، معلم خود را بابت درک بالایی که داشته، تحسین میکنند. شما هم همین حالا دست بجنبانید. بعید نیست خر باشید و خودتان را به خریت زدید که آدم هستید. اولین نشانهی خریت مهربانی است. مهربانی بدون دستمزد و توقع و چشمداشت. آیا شما یک الکیمهربان هستید؟! اگر پاسخ شما منفی باشد که کاری به کارتان نداریم، چون آدمحسابی هستید! اگر اما پاسخ شما مثبت است، دست از خریت بردارید و خر درون خود را با سرعت نور به بیرون پرتاب کنید. طوری که دستهی خریت شما به جایی گیر نکند!
پ
نظر کاربران
دوست عزیز بیایید پیدا کنیم مرز خریت را
واقعا شرایط جامعه به گونه ایه که هر کسی به این نتیجه میرسه که کلا بیهوده و در بن بست زندگی میکنه
واقعا راسته این زمانه ب هرکس خوبی کنی سوارت میشن واگه از خریت بیای بیرون دشمن جانت میشن که چرا ب خریتت ادامه ندادی