طنز؛ مساله عجیب دانشگاه آزاد
پوریا عالمی در وبسایت چیزنا نوشت:
ایرانیها خیلی علاقهمند هستند که بزرگترین چیزها را داشته باشند. مثلا شهرداری به بزرگترین تونلش افتخار میکند و بزرگترین برج میلاد جهان هم در ایران است. از آنطرف ما چندروز پیش داشتیم در بزرگترین اتوبان جهان - مثلا رسالت - میرفتیم که بزرگترین بیلبرد جهان را روی بلندترین میله جهان دیدیم. روی بیلبرد نوشته بود بزرگترین دانشگاه جهان یعنی واقعنی دانشگاه آزاد، بزرگترین تعداد دانشجو را در جهان دارد و بزرگترین تعداد شعبه را در جهان دارد. که دستشان درد نکند.
واقعا هم همینطوری است. دانشگاه آزاد در دوران باشکوه «تولید انبوه» و «انبوهسازی» در ایران بهوجود آمد. کلا یکدورهای بود که همهچیز را انبوه تولید میکردند. خود ما مثلا چهارتا بچه هستیم که احتمالا متاثر از همین جریانیم. با همین فرمول هاشمی رفسنجانی بود که احمدینژاد تصمیم گرفت تعداد دکتراهای مملکت را انبوهسازی کند. ما دیروز رفته بودیم بیمارستان در اتاق انتظار یکمشت دکتر نشسته بودند که همه مریض بودند و الان تشخیصش سخت شده که کدام دکتری مریض است و کدام مریض دکترا دارد.
خلاصه بعد از انبوهسازی دانشگاه با این شعار هر ساختمان یک دانشگاه آزاد و هر خانواده شش دانشجو، تعداد دانشگاه آزاد در کشور از تعداد واحدهای مسکونی بیشتر شد. یعنی خود ما یکبار چهارسال توی یک خانه ته یک دهاتکوره نشسته بودیم، آخر چهارسال صاحبخانه آمد و مدرک کارشناسی داد دستمان. گفتیم ما اصلا واحد پاس نکردیم و اصلا مگر اینجا دانشگاه بود؟ گفت همینکه چهارسال رفتی آمدی یعنی کارشناسی و من هم اینجا را به دانشگاه آزاد اجاره داده بودم و خودم هم استاد تمام هستم.
یکبار هم ما توی خیابان ایستاده بودیم یکهو حس عجیبی بهمان دست داد. برگشتیم اعتراض کنیم که دیدیم چندتا از مسوولین میخواهند پشت ما کلنگ بزنند. گفتیم جریان چیست؟ گفتند جا کم آوردیم اگر موافق باشید یک شعبه دانشگاه آزاد اینجا تاسیس کنیم.
اما سوای اینحرفها از قدیم گفتند هر کسی کو دور ماند از اصل خویش بهزودی یک شعبه مرتبط با خودش در آن محل افتتاح خواهد شد. چرا به این نتیجه رسیدیم؟ چون در خیابان ایرانشهر تهران که دست بر قضا آنجا هم دانشگاه آزاد شعبه دارد، دیدیدم یکنفر قیمت خوب پیشنهاد داده و دانشگاه که قبلا کبابی بوده را قرار است تبدیل به احسن کنند و دوباره کبابیاش کنند. یا هر چی. عکس زیر هم حاصل کار یکی از دانشجویان دانشگاه آزاد است که با مدرک دکترای هنر و عکاسی، گلچینی درست میکند و در مترو میفروشد.
ایرانیها خیلی علاقهمند هستند که بزرگترین چیزها را داشته باشند. مثلا شهرداری به بزرگترین تونلش افتخار میکند و بزرگترین برج میلاد جهان هم در ایران است. از آنطرف ما چندروز پیش داشتیم در بزرگترین اتوبان جهان - مثلا رسالت - میرفتیم که بزرگترین بیلبرد جهان را روی بلندترین میله جهان دیدیم. روی بیلبرد نوشته بود بزرگترین دانشگاه جهان یعنی واقعنی دانشگاه آزاد، بزرگترین تعداد دانشجو را در جهان دارد و بزرگترین تعداد شعبه را در جهان دارد. که دستشان درد نکند.
واقعا هم همینطوری است. دانشگاه آزاد در دوران باشکوه «تولید انبوه» و «انبوهسازی» در ایران بهوجود آمد. کلا یکدورهای بود که همهچیز را انبوه تولید میکردند. خود ما مثلا چهارتا بچه هستیم که احتمالا متاثر از همین جریانیم. با همین فرمول هاشمی رفسنجانی بود که احمدینژاد تصمیم گرفت تعداد دکتراهای مملکت را انبوهسازی کند. ما دیروز رفته بودیم بیمارستان در اتاق انتظار یکمشت دکتر نشسته بودند که همه مریض بودند و الان تشخیصش سخت شده که کدام دکتری مریض است و کدام مریض دکترا دارد.
خلاصه بعد از انبوهسازی دانشگاه با این شعار هر ساختمان یک دانشگاه آزاد و هر خانواده شش دانشجو، تعداد دانشگاه آزاد در کشور از تعداد واحدهای مسکونی بیشتر شد. یعنی خود ما یکبار چهارسال توی یک خانه ته یک دهاتکوره نشسته بودیم، آخر چهارسال صاحبخانه آمد و مدرک کارشناسی داد دستمان. گفتیم ما اصلا واحد پاس نکردیم و اصلا مگر اینجا دانشگاه بود؟ گفت همینکه چهارسال رفتی آمدی یعنی کارشناسی و من هم اینجا را به دانشگاه آزاد اجاره داده بودم و خودم هم استاد تمام هستم.
یکبار هم ما توی خیابان ایستاده بودیم یکهو حس عجیبی بهمان دست داد. برگشتیم اعتراض کنیم که دیدیم چندتا از مسوولین میخواهند پشت ما کلنگ بزنند. گفتیم جریان چیست؟ گفتند جا کم آوردیم اگر موافق باشید یک شعبه دانشگاه آزاد اینجا تاسیس کنیم.
اما سوای اینحرفها از قدیم گفتند هر کسی کو دور ماند از اصل خویش بهزودی یک شعبه مرتبط با خودش در آن محل افتتاح خواهد شد. چرا به این نتیجه رسیدیم؟ چون در خیابان ایرانشهر تهران که دست بر قضا آنجا هم دانشگاه آزاد شعبه دارد، دیدیدم یکنفر قیمت خوب پیشنهاد داده و دانشگاه که قبلا کبابی بوده را قرار است تبدیل به احسن کنند و دوباره کبابیاش کنند. یا هر چی. عکس زیر هم حاصل کار یکی از دانشجویان دانشگاه آزاد است که با مدرک دکترای هنر و عکاسی، گلچینی درست میکند و در مترو میفروشد.
پ
نظر کاربران
در دانشگاه آزاد همه اساتید عقده ای تلاش دارند شما را بیندازند تا با ثبت نام مجدد در درس ها شهریه بیشتری به ولی نعمت خود برسانند،کسی نمره مفت به ما نداد،حالا این دانشگاه آزادی که شما می گید الکی مدرک و نمره داده من نمی دونم کجاست.من برای تک تک درسهام تلاش کردم و دونه دونه امتحان دادم،هیچ ارفاقی که در کار نبود هیچ،بسیاری موارد بود که گیر همین عقده ای ها هم شدیم.