راهنمایی برای فهم عدد ۲۵۰۰ در تاریخ ما
کورش از کی «کبیر» شد؟
در سال ۵۲۹ قبل از میلاد، کورش دوم پادشاه «انشان»- به گفته خودش در منشور معروفش- شهر معروف بابل در بین النهرین، پایتخت امپراتوری نوبابلی «کلدانی» را فتح کرد و با خلع پادشاه محلی آن «نبونید»، به بیش از هزار سال حکومت مستقل بابل پایان داد.
مجله روشن - خداداد رضاخانی: در سال 529 قبل از میلاد، کورش دوم پادشاه «انشان»- به گفته خودش در منشور معروفش- شهر معروف بابل در بین النهرین، پایتخت امپراتوری نوبابلی «کلدانی» را فتح کرد و با خلع پادشاه محلی آن «نبونید»، به بیش از هزار سال حکومت مستقل بابل پایان داد. از این اتفاق تاریخی بیش از 50 سال است که به عنوان «آغاز تاریخ ایران» یاد می شود، و شاید بعضی ها به یاد بیاورند که این فتح دقیقا 2500 سال قبل از شروع سلطنت محمدرضا پهلوی در 1320 اتفاق افتاد.
از این دوره به بعد، «تاریخ 2500 ساله ایران» به عنوان مایه افتخار، ورد زبان و ملکه ذهن بسیاری از ایرانیان شده، چه به طیف «میهن پرست» و «تاریخ دوست» تعلق داشته باشند، چه کسانی که زیاد هم برای شان تارخی مهم نیست. در پس ذهن تان داشته باشید که در زمانی که کورش بابل را فتح می کرد، قدمت شهر انشان، محل حکومت اصلی کورش، به بیش از هزار سال می رسید و شوش، بزرگ ترین شهر عیلامی دشت خوزستان، خودش 2500 سال عمر داشت.
حتما شما هم به این عدد «رُند» و راحت «2500» فکر کرده اید و این که چرا این واقعا دقیقا 2500 سال قبل از 1320 اتفاق افتاده؟ حقیقت این است که اگر شروع سلطنت پهلوی دوم از سال 1313 بود هم آن وقت می توانستیم به «تاریخ 2500 ساله» ای که از فتح شهر «سارد» در لیدیه توسط کورش انجام شده بود، افتخار کنیم. سخت نیست تصور کنیم که سیاست مداران دوره پهلوی به دنبال عدد نابی بودند برای شروع سلطنت پادشاه و 2500 سال قبل از 1320، تاریخ (تقریبی) فتح بابل بود. تبلیغی هوش مندانه برای سلطنتی که در میانه جنگ جهانی دوم شروع شده بود. البته تبلیغی که بعدها از فرط موفقیت، به دردسرهایی نظیر «تقویم شاهنشاهی» هم منجر شد.
اما بحث این جا، همین تاریخ ۲۵۰۰ساله است. همان طور که این ۲۵۰۰ سال می شد از ۲۴۷ قبل از میلاد، تاریخ فتح «سارد» یا حتی ۲۵۵ قبل از میلاد (تاریخ تقریبی به سلطنت رسیدن خود کورش) شروع شود، امکان این را داشت که در هر تاریخ قبل تر یا بعدتری هم ریشه داشته باشد. سوال ساده این است که چرا ۲۵۰۰ سال؟ حتی مدرن ترین ما که توجهی به تاریخ «پوسیده» قدیم نداریم هم این عدد ۲۵۰۰ را در پس ذهن داریم و «آغاز» تاریخ ایران را از آن جا می دانیم. در این روایت معمول، کورش اولین پادشاه ایران است و سلسله ای که او آن را ۲۵۰۰ سال قبل «پایه گذاری» کرد (سلسله هخامنشی)، اولین سلسله تاریخی ایران محسوب می شود.
اما چه شاخصه هایی هخامنشان را اولین سلسله تاریخ ایران قرار می دهد و کورش را پایه گذار این سلسله؟ حقیقت این است که کورش در سلسله خودش هم نفر اول نبوده و قبل از او پدرش کمبوجیه اول و پدربزرگش کورش اول و شاید جدش چیش پش هم شاه بوده اند. غیر از «کورش بزرگ»، کورش درواقع در سلسله خودش هم «کورش دوم» است. داریوش بزرگ هم در کتبیه بیستون ذکر می کند که قبل از او، هشت نفر دیگر پادشاه بوده اند و او پادشاه نهم است. پس چرا کورش؟
دلیل معمول این است که کورش برای اولین بار به فتوحات بزرگی دست زد و غیر از منطقه خوزستان و فارس، مناطق ماد، پارت، سارد، و بین النهرین (آشور و بابل و سومر) را هم به زیر سلطه خود درآورد. «امپراتوری» کورش در این دیدگاه، پیش قدم و سلف «کشور» ایران است. بدین ترتیب، کورش بزرگ درواقع پایه گذار «کشور ایران» هم شناخته می شود.
اما یک مساله جالب شاید شروعی باشد به نگاه کردن نقش دولت هخامنشی و شخص کورش در تاریخ ایران و نقش آن ها در شروع و شکل گیری «روایت تاریخ» ایران. این مساله این است که تا قبل از اوایل قرن فعلی خورشیدی، در ایران و در آگاهی عام- و حتی خاص- از تاریخ ایران، نه کورش و نه هخامنشیان جای نداشتند.
در تاریخی که «طبری» و «ابن اثیر» و «خواجه رشیدالدین فضل الله» نوشته بودند و فردوسی در شاهنامه به نظمش کشیده بود، کورش و هخامنشان کاملا غایب بودند. روایت این مورخان، روایتی که امروزه در «تاریخ نگاری سنتی ایران» شمرده می شود، از کیومرث و پیشدادیان شروع می شد و به کیانیان می رسید. بعد از ذکر کوتاهی از اشکانیان، این تاریخ به ساسانیان- یا به گفته مورخان اسلامی «اکاسره» یا جمع کسری- می رسید و با شروع تاریخ اسلام، به این تاریخ می پیوست و تنها از دوره سامانیان و آل بویه بود که باز شخصیتی مستقل به خود می گرفت.
امروزه، ما این روایت سنتی از تاریخ ایران را «افسانه» تلقی می کنیم و به آن در شکل گیری شخصیت «ملی»مان اهمیتی نمی دهیم. بخش اول شاهنامه را «بخش افسانه ای» می دانیم و قسمت ساسانی ها را «بخش تاریخی» می انگاریم. در آگاهی جمعی ما، جمشید و فریدون و کیکاووس «افسانه» و «داستان» هستند، و حتی به صورت افسانه ای با اژدها می جنگند و به آسمان پرواز می کنند، اما اردشیر و خسروانوشیروان «تاریخی» هستند- هرچند که اردشیر شاهنامه ای هم با اژدها می جنگد- و بخشی از «تاریخ واقعی» ما. اما به هر حال، در هیچ یک از این بخش ها صحبتی نه از کورش هست و نه از هخامنشیان.
نظر کاربران
ننگ و شرم بر وطن فروشان بی ریشه و بی فرهنگ. مطمئن باشید با این دغل بازی ها و سیاه نمایی ها راه به جایی نمی برید. ایران، فرهنگ اصیل ایرانی و تاریخ و تمدن پرشکوه ایران همیشه بوده و خواهد بود.زنده و پاینده باد ایران و ایرانی.
پاسخ ها
اون بی فرهنگ و بی ریشه ای که منفی داده بدونه تا دنیا باقیست ایران همچنان جاوید و پرشکوه باقی خواهد ماند و تجزیه ی ایران کابوسی برای امثال توی وطن فروش و وابسته به گروه های جدایی طلب خواهد بود.
خجالت بکشید وقتی خودمون به اسطوره هامون توهین میکنیم از اجنبی ها چه توقعی داریم
شوخی قشنگی بود :) (با لهجه جنابخان بخونین).دیدین وقتی در مبحث خداشناسی تا یکی میپرسه اصلا خدایی هست جواب میدن ندیدن دلیل بر نبودن نیست
! خب ما هم الان دقیقا همینو میگیم ندیدن تاریخ ما دلیل بر نبودنش نیست! :) بعدم اینهمه آثار باقیمانده از دوران هخامنشی هست حتی کتیبه هایی هست از زبان خود پادشاهان هخامنشی که گفتن کی هستن و چیکار کردن! اگه نخوان مارو از بیخ عرب کنن و نرن آثارشونو از بین ببرن :| تمدن هخامنشی ما تو دنیا هم مطرحه و آثارش تو موزه های برتر دنیا دیده میشه.در انتها اینکه واقعا از شکست ساسانی ها از اعراب همیشه ناراحت بودم و هستم کاش هرگز اتفاق نمیفتاد و ایرانی و ایرانی اصیل میموند
وقتی کتابهای تاریخ درسی رو مرور میکنی با کمال تعجب میبینی انگار تا همین سی و چند سال پیش توی این مملکت دایاناسور ها زندگی می کردند ، با این اوصاف دیگه توقعی از این به اصطلاح مقاله نویس عزیز نمی شه داشت. در جایی که ادیبان و مورخان درجه یک کشور خانه نشین هستند و آقایان ... تاریخ نویسان ما شده اند ، دیدن چنین تیترهایی دور از ذهن نیست .
به امید ایجاد نگاهی حرفه ای در تمامی زمینه ها ...
پیروز و سرفراز باشید
پسر ایرانی
روانی
متاسفم،،