۱۹۶۶۷۸
۱ نظر
۵۰۴۴
۱ نظر
۵۰۴۴
پ

پاراگراف کتاب (۳۲)

ما در اینجا سعی کرده ایم با انتخاب گزیده هایی متفاوت و زیبا از کتاب های مختلف آثار نویسندگان بزرگ، شما را با این کتاب ها آشنا کرده باشیم، شاید گام کوچکی در جهت آشتی با یار مهربان کودکی مان برداشته باشیم.

پاراگراف کتاب (32)




برترین ها: وقتي خواستم به دنبال معنی کلمه کتاب باشم فکر کردم که کار ساده ­اي را به عهده گرفته ام! اما وقتي دو روز تمام در گوگل کلمه کتاب و کتاب خواني را جستجو کردم آنهم به اميد يافتن چند تعريف مناسب نه تنها هيچ نيافتم، تازه فهمیدم که چقدر مطلب در مورد کتاب و کتابداری کم است. البته من عقيده ندارم که جستجوگر گوگل بدون نقص عمل مي کند، اما به هر حال يک جستجو­گر قوي و مهم است و مي بايست مرا در يافتن 2 يا 3 تعريف در مورد كتاب کمک مي کرد؛ اما اين که بعد از مدتي جستجو راه به جايي نبردم، به اين معني است که تا چه اندازه کتاب مهجور و تنها مانده است.

راستي چرا؟ چرا در لابه لاي حوادث ، رخدادها و مناسبت هاي ايام مختلف سال، «کتاب و کتاب خواني» به اندازه يک ستون از کل روزنامه هاي يک سال ارزش ندارد؟ شايد يکي از دلايلي که آمار کتاب خواني مردم ما در مقايسه با ميانگين جهاني بسيار پايين است، کوتاهي و کم کاري رسانه­ هاي ماست. رسانه هايي که در امر آموزش همگاني نقش مهم و مسئوليت بزرگي را بر عهده دارند. کتاب، همان که از کودکي برايمان هديه اي دوست داشتني بود و يادمان داده اند که بهترين دوست است! اما اين کلام تنها در حد يک شعار در ذهن هايمان باقي مانده تا اگر روزي کسي از ما درباره کتاب پرسيد جمله اي هرچند کوتاه براي گفتن داشته باشيم. و واقعيت اين است که همه ما در حق اين «دوست» کوتاهي کرده ايم، و هرچه مي گذرد به جاي آنکه کوتاهي هاي گذشته ي خود را جبران کنيم، بيشتر و بيشتر او را مي رنجانيم.

ما در اینجا سعی کرده ایم با انتخاب گزیده هایی متفاوت و زیبا از کتاب های مختلف آثار نویسندگان بزرگ، شما را با این کتاب ها آشنا کرده باشیم، شاید گام کوچکی در جهت آشتی با یار مهربان کودکی مان برداشته باشیم. مثل همیشه ما را با نظراتتان یاری کنید.

*****

...بايد چيزي را که در خيالمان هستيم، فراموش کنيم تا بتوانيم کسي باشيم که واقعا هستيم...!
... گفت گذشته ام همواره همراهم مي ماند، اما هر چه خودم را از وقايع آزادتر کنم و بيش تر بر احساسات متمرکز بشوم، بيش تر مي فهمم که هميشه، در لحظه اکنون فضاي عظيمي هست، نه عظمت استپ، که مي توان با عشق بيش تر، شوق زندگي بيش تر، پُرش کرد...!

زهير/ پائولو کوئليو / مترجم: آرش حجازي

پاراگراف کتاب (32)

بسترم
صدف خالي يک تنهايي ست
و تو چون مرواريد
گردن آويز ِ کسان ِ دگري...!

آينه در آينه/ برگزيده شعر هـ. ا. سايه (هوشنگ ابتهاج) / به انتخاب دكتر محمدرضا شفيعي كدكني

پاراگراف کتاب (32)

...ميشه به كسي گفت دوستت دارم در حالي كه داري به جوش دماغش نگاه مي كني يا ميشه گفت ازت متنفرم در حال اينكه تو فكر ايني كه وقتشه كفشت را عوض كني...!

فردريك(تاتر بولوار) / اريك امانوئل اشميت / مترجم: شهلا حائري

پاراگراف کتاب (32)

پسرک دوچرخه سوار به سرعت از کنار دخترک دانش آموز رد مي شد و مي پرسيد: عروس مادر من مي شي؟
دخترک هرگز به اين سوال پاسخ نمي داد. سکوت علامت رضا بود، اين را هر دو مي دانستند.
پسرک در هفده سالگي به جبهه رفت و در چهل و دو سالگي دخترک بازگشت و در قبرستان شهر کوچک آرام گرفت. فرداي روز تشييع استخوان هاي پسرک، زن سر مزار او رفت. همان پسرک شوخ و شنگ هفده ساله در قاب عکس به او لبخند مي زد.
دخترکي شش ساله ظرف خرما را جلوش گرفت و گفت: چقدر پسرتون خوشگل بوده...!

پسري که مرا دوست داشت/ بلقيس سليماني / انتشارات ققنوس

پاراگراف کتاب (32)

روزي سگي داشت در چمن علف مي خورد. سگ ديگري از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد!

ايستاد و با تعجب گفت: اوي ! تو کي هستي؟ چرا علف مي خوري؟!

سگي که علف مي خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت:
من؟ من سگ قاسم خان هستم!

سگ رهگذر پوزخندي زد و گفت:
سگ حسابي! تو که علف مي خوري؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخواني جلوت انداخته بود باز يک چيزي؛ حالا که علف مي خوري ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش..!!

زمستان بي بهار/ ابراهيم يونسي

پاراگراف کتاب (32)

... اولين تلنگر را مادر شوهرش زد، وقتي که اسم کوچکش را فراموش کرد و صدا زد: «عروس، بيا پايين.» روزهاي بعد با معناي عروس بيشتر خو گرفت. هر چه بود عروس بود و يک روز فهميد که عروس يک نفر نيست. صدها و هزارها عروس ديگر است. رفته رفته دانست که عروس يک عالم معنا دارد که بيشترش به او مربوط نمي شود. به صدها عروس پيش از او مربوط مي شود. فهميد که هر کاري مي کند، سايه اي از خاطره و رفتار و منش عروس هاي قبل را هم با خودش دارد. طول کشيد تا بفهمد که بيرون آمدن از آن قالب حاضر و آماده سخت است، نشان دادن و ثابت کردن اين که متفاوت است. مثل تمام عروس ها نيست. آدمي است که از اين به بعد بايد تعريف بشود، نه اين که تعريف قبل از خودش را يدک بکشد. همه ي رفتارهايش به عروس بودنش منسوب مي شد، با عروس بودنش داوري مي شد، نه خود خودش...!

در راه ويلا/ فريبا وفي

پاراگراف کتاب (32)

انتخابات تنها موقعيتي است که در آن فرصت رد و بدل کردن لبخند با يکي از افراد سرشناس به دست مي آيد...!

دختر کشيش/ جورج اورول / مترجم: غلامحسين سالمي

پاراگراف کتاب (32)

... واقعا چرا عادت كرده ايم كه دست تصادف را دست كم بگيريم و باور نمي كنيم گاهي وقت ها چيزي كه در به در به دنبالش مي گرديم و خيال نمي كنيم كه به اين زودي ها به چنگش بياوريم، بدون اين كه هيچ زحمتي بكشيم، درست جلوي چشممان سبز مي شود...!

من تا صبح بيدارم/ جعفر مدرس صادقي

پاراگراف کتاب (32)

... بعضي مايلند فکر کنند که درکِ عميقِ هنري از ما آدم‌هايي نيکو، عادل، اخلاقي، حساس و درّاک خواهد ساخت. شايد چنين چيزي در برخي مواردِ نادر و استثنايي واقعيت داشته باشد، اما يادمان نرود که هيتلر نيز زندگي‌اش را با هنر و کارِ هنري آغاز کرد. زمامدارانِ جبار و ديکتاتورها و همچنين، آدمکش‌ها در زندان رمان مي‌خوانند. چه کسي مي‌گويد اين‌ها هم مثلِ بقيه از خواندنِ رمان لذت نمي‌برند...؟

از متن يکي از سخنراني هاي پل استر | صداي سوم گزيده‌ داستان‌هاي نويسندگان نسل سوم امريکا | مترجم: احمد اخوت

پاراگراف کتاب (32)

ديروز خيال کردم همچون ذره اي لرزان و سر گردان در چرخ گردون زندگاني مي چرخم و موج مي زنم.
و امروز به خوبي مي دانم که من همان چرخ گردونم و تمام زندگي به صورت ذراتي با نظم در من مي جنبد.

آنان در بيداري مي گويند:
تو و جهاني که در آن بسر مي بري چيزي جز دانه اي ماسه بر ساحل لايتناهي در درياي بي کران هستي نخواهي بود.

در رويايم به آنان گفتم:
من درياي لايتناهي ام
و تمام جهان چيزي جز دانه هايي از شن بر ساحل من نيست...!


ماسه و کف| جبران خليل جبران | مترجم: حيدر شجاعي

پاراگراف کتاب (32)

... اگر از من بخواهند نيکو کاري، مهرباني و عدالت را به ترتيب تقدم رديف کنم، اول مهرباني، دوم عدالت و سوم نيکوکاري را نام مي برم. زيرا مهرباني به خودي خود عدالت و نيکوکاري را به کار مي گيرد، و يک سيستم عدالت بي عيب در بطن خود به اندازه ي کافي نيکو کاري دارد. نيکوکاري چيزي است که وقتي نه مهرباني هست و نه عدالت، باقي مي ماند...!

... در زمانهاي مختلفي از خود پرسيده ام جريان چپ به کجا مي رود و امروز جوابش را دارم: همان جاها در جايي هست، و هنوز مشغول شمارش آراي خفتبار و تحقير آميز نامزدهايش و در پي پاسخي براي تعداد کم اين آرا...!


نوت بوک/ ژوزه ساراماگو / مترجم: مينو مشيري

پاراگراف کتاب (32)

وقتي نمي تواني قواعد بازي را تغيير دهي، پس خفه شو و بازي کن...!

من گنجشک نيستم| مصطفي مستور

پاراگراف کتاب (32)

گفت: اين روزها کمي افسرده به نظر مي رسي.
گفتم: واقعا؟
گفت: حتما نيمه شبها زيادي فکر مي کني. من فکر کردن هاي نيمه شب را کنار گذاشته ام.
گفتم: چطور تونستي اين کار را بکني؟

او گفت: هر وقت افسردگي به سراغم مياد، شروع به تميز کردن خانه مي کنم. حتي اگر دو يا سه صبح باشد. ظرف ها را مي شويم، اجاق را گردگيري مي کنم، زمين را جارو مي کشم، دستمال ظرف ها را در سفيدکننده مي اندازم، کشوهاي ميزم را منظم مي کنم و هر لباسي را که جلوي چشم باشد اتو مي کشم. آن قدر اين کار را مي کنم تا خسته شوم، بعد چيزي مي نوشم و مي خوابم. صبح بيدار مي شوم و وقتي جوراب هايم را مي پوشم، حتي يادم نمي ايد شب قبل به چه فکر مي کردم.

بار ديگر به اطراف نگاهي انداختم. اتاق مثل هميشه تميز و مرتب بود.

گفت: آدم ها در ساعت سه صبح به هر جور چيزي فکر مي کنند. همه ما اينطور هستيم. براي همين هر کدام مان بايد شيوه ي مبارزه خود را با آن پيدا کنيم...!

کجا ممکن است پيدايش کنم؟| هاروکي موراکامي | مترجم: بزرگمهر شرف الدين

پاراگراف کتاب (32)

با موج‌ها پيش مي‌روم،
در جنگل‌ها نهان مي‌شوم،
در ميناي آسمان پديدار مي‌شوم،
جدائي از تو را تاب مي‌آورم،
ديدارت را اما به سختي...!

تابستان ۱۹۶۳

خاطره اي در درونم است| آنا آخماتوا | مترجم: احمد پوري

پاراگراف کتاب (32)

گفت: دارم مي روم و ميخواهم بداني که برميگردم
و تو را دوست دارم، چون...
...به ميان حرفش پريد: چيزي نگو. دوست داري چون دوست داري. براي عشق ورزيدن هيچ دليلي وجود ندارد...!

کيمياگر| پائولو کوئليو | مترجم: آرش حجازي

پاراگراف کتاب (32)
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    مچکرم

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج