۱۹۴۹۹۷
۱ نظر
۵۰۱۲
۱ نظر
۵۰۱۲
پ

روایتی تصویری از زندگی چوپانان هندوستان

هند یکی از متنوعترین کشورها از لحاظ نژادی، فرهنگی و زبانی است. این کشور در عین حال، یکی از رو به رشدترین اقتصادهای جهان هم هست، و این موضوع باعث شده تا برخی از این فرهنگها و سبکهای در آیندۀ نه چندان دور دیگر مجالی برای بروز نیابند.

فرادید: هند یکی از متنوعترین کشورها از لحاظ نژادی، فرهنگی و زبانی است. این کشور در عین حال، یکی از رو به رشدترین اقتصادهای جهان هم هست، و این موضوع باعث شده تا برخی از این فرهنگها و سبکهای در آیندۀ نه چندان دور دیگر مجالی برای بروز نیابند.

مانی شارما، عکاس آژانس خبری فرانسه در هند است. او در گزارش تصویری زیر به سراغ یک عشیرۀ سی نفری رفته و گوشه‌ای از زندگی ایشان را تصویر کرده است.

روایتی تصویری از زندگی چوپانان هندوستان
چوپانان هندی، فریدآباد، ۳۰ کیلومتری دهلی نو

به گزارش AFP، در یکسالی که از نقل مکانم به فریدآباد، یکی از شهرهای اقماری دهلی نو، گذشته، هر از گاهی قبایل کوچ نشینی را می‌دیدم که با گله‌هایشان در میان جاده در حال تردد بودند. همیشه به این فکر می‌کردم که آنها از کجا می‌آیند و به کجا می‌روند.

یک روز در ماه قبل، وقتی که سوار بر ماشین به سمت خانه می‌رفتم، گروهی از آنها را دیدم. این بار نمی‌خواستم بگذارم از دستم در بروند. یکشنبه بود و در نتیجه می‌توانستم توقف کنم و چندتایی عکس بگیرم. با آنها سلام و احوالپرسی کردم و آنها هم پاسخم را دادند. وقتی که عکسها را گرفتم، مشغول گپ زدن شدیم و به من گفتند که در حال رفتن به یک کمپ دیگر هستند. به همین خاطر چند ساعت بعد برگشتم و از آنها در حالی که مشغول جمع آوری اثاثیه بودند عکاسی کردم.

روایتی تصویری از زندگی چوپانان هندوستان
"دیا"

این قبیلۀ سرگردان، سی نفر خویشاوند آن را تشکیل می‌دهند، از صحراهای راجستان حرکت کرده بودند و در میانۀ راه سفر یکسالۀ خود قرار داشتند. آنها به دنبال چراگاهی برای 2500 گوسفند خود از جایی به جای دیگر کوچ می‌کنند.

به نظرم رسید که این ماجرا قابلیت مجموعۀ عکس شدن را دارد. عکسها را به سردبیر نشان دادم و اصرار کرد تا دوباره بروم و عکسهای بیشتری بگیرم.

البته یک مانع در این میان وجود داشت: عشایر کوچ نشین مدام در حال حرکت هستند. آنها هیچ وقت بغل جادۀ اصلی اردو نمی‌زنند، بلکه همیشه کمی دورتر در جایی که علف باشد اردو می‌زنند. قبل از هر جلسه عکاسی، اول باید ردشان را می‌زدم.

روایتی تصویری از زندگی چوپانان هندوستان

اما در وضعیتهای این چنینی همیشه کسی پیدا می‌شود که به آدم کمک کند. در این ماجرا، ناجی من یکی از اعضای گروه به نام "مالا" بود. مالا به نسبت خویشاوندانش بهتر هندی حرف می‌زد و مهمتر این که تلفن همراه داشت.

او در اول کار می‌خواست بداند که چرا عکس می‌گیرم. از آنجایی که آنها به هر زمین خالی‌ای که می‌رسند در آن اردو می‌زنند، همیشه قدری از به دردسر افتادن هراس دارند. اما وقتی که اطمینانش را جلب کردم، قبول کرد که جایشان را به من بگوید. و البته آدرسی هم در کار نبود و از روی نشانه‌های طبیعی باید مرا راهنمایی می‌کرد.

وقتی که چندتا از عکسهایشان را که چاپ کرده بودم به ایشان نشان دادم، حسابی رابطه‌مان گرم شد. آنها خوشحال شده بودند. و به من اجازه دادند تا به این گروه خانوادگی نزدیکتر شوم.

روایتی تصویری از زندگی چوپانان هندوستان
"مانسا" و برادرش "باورا"، در کنار خرشان، "ریکو"

باید اعتراف کنم که مطمئن نیستم، کدام بچه متعلق به چه کسی بود. هر خانواده چهار یا پنج بچه داشتم. اما تا وقتی که از آنها جدا شوم، تقریباً نام کوچک همۀشان را می‌دانستم. حتی نام الاغشان را!

من گروه را مسیر سه اردو همراهی کردم که بین 30 تا 70 کیلومتر با دهلی فاصله داشتند. چندباری در طول روز و چندباری شبها کنار آتش پیششان بودم. این موضوع فرصتی به من داد تا داستهایشان را گوش دهم.

روایتی تصویری از زندگی چوپانان هندوستان

این خانوادۀ عشایر درآمدشان را از طریق فروش پشم یا گوسفندان نر بدست می‌آورد. این درآمد هر شش ماه معادل ۲۵۰ هزار روپیه (۴ هزار دلار) می‌شود که آنها میان خود تقسیمش می‌کنند. مردان گوسفندان را به چرا می‌برند و شیرشان را می‌دوشند و زنان وظیفۀ آشپزی، آوردن آب و کره‌گیری را برعهده دارند. گروه در محیطهای باز اردو می‌زنند، و تنها زمانی که یک منبع مناسب آّب پیدا کنند برای استحمام و شستن لباسها توقف می‌کنند.

روایتی تصویری از زندگی چوپانان هندوستان
"داکی" در حال شستن صورت دخترش

کنجکاو بودم که از بچه‌ها، به خصوص دخترها بیشتر بدانم. اینکه آیا دوست دارند که درس بخوانند و پیشرفت کنند. اما به غیر از زنی که دخترش در موطنش مشغول مدرسه رفتن بود، هیچکدام تمایلی به درس خواندن نداشتند.

آنها می‌پرسیدند که چرا باید دلشان بخواهد که به مدرسه بروند و آنوقت چه کسی مواظب گوسفندها خواهد بود؟

روایتی تصویری از زندگی چوپانان هندوستان

بزرگ خاندان، پادما رام، ۶۵ ساله، در حالی که سربند قرمز خود را جابه‌جا می‌کرد، به من گفت: "نسل‌هاست که ما با چوپانی زندگی خود را گذرانده‌ایم. ما بلد نیستیم بخوانیم یا بنویسیم؛ بچه‌هایمان هم همینطور؟ این تنها روش زندگی‌ایست که ما بلدیم."

"تنها کاری که ما خوب بلدیم، بیدار ماندن در طول شب بو مراقبت از گله در برابر درندگان است و اینکه روزی ۵۰ کیلومتر راه برویم.

روایتی تصویری از زندگی چوپانان هندوستان
"لاسا رام"

پادما رام، از 12 سالگی چوپانی را آغاز کرد. او به یاد دارد که حومۀ دهلی، به کل مزرعه بود. و شاهد تغییرات گسترده از آن زمان بوده است. این جاها با سرعتی بالا در حال توسعه است و جاهایی که در حال حاضر محل چرای گوسفندان این عشیره است، همه برای ساخت و ساز مدنظر قرار گفته اند.

وقتی از ایشان پرسیدم که چرا به اینجا یا آنجا می‌روند، همیشه پاسخ می‌دادند که "به خاطر گوسفندها". به نظر می‌آید که آنها هر روز به اقتضای نیاز حیواناتشان تصمیم می‌گیرند و مسیر کلی‌ای را در نظر ندارند.

روایتی تصویری از زندگی چوپانان هندوستان
پادما رام به نوۀ ۹ ماهه‌اش، "آنو"، چای میدهد

وقتی که زمان جابه‌جایی می‌رسد، یک نفر از اعضای عشیره پیش از طلوع آفتاب از خواب برمی‌خیزد و برای شناسایی محل مناسب جلوتر می‌رود. وقتی که محلی مناسب برای اردو زدن بیابد، برای راهنمایی گروه باز می‌گردد.

آنها زندگیشان را بارِ قاطرهایشان می‌کند. بره‌های کوچک را هم سوار قاطر می‌کند. در هر طرف قاطر دو یا سه بره آویزان می‌کنند. بچه‌های کوچک هم جزو وسایلی هستند که قاطر باید حمل کند.

مسلماً چنین زندگی‌ای سختیهای زیادی دارد: هزاران کیلومتر پیاده روی، اردو زدن بدون برق و با دسترسی اندک به آب و بدون سرپناهی در برابر باد و باران.

روایتی تصویری از زندگی چوپانان هندوستان

اما، از خیلی جهات خوشحال به نظر می‌رسند، هر چند که به نظر چارۀ دیگری هم ندارند. هند، سرزمین وسیعی است که فرهنگها و زبانهای بیشماری در آن گرد هم آمده‌اند. وقت گذرانی با آنها، و چای نوشیدن در کنار آتش با آنها، همچون گام نهادن در دنیایی دیگر بود. اینها را مدیون شغلم هستم.

روایتی تصویری از زندگی چوپانان هندوستان

هر نوبت عکاسی که پایان می‌رسید، به دنبالش یک جلسۀ یک ربعه برای گرفتن عکس تک نفره شروع می‌شد. زنهای عشیره می‌خواستند، بدون حجابهای سنتی خود عکس داشته باشند. آخرین باری که برای عکس گرفتن از آنها رفتم، بچه‌ها با دیدن من، دوان دوان خود را به من رساندند. و البته در نهایت دوست جدیدم، مالا، نگذاشت بدون این که عکس زیر را با سربند سنتی عشیره بگیرم، خداحافظی کنم.

روایتی تصویری از زندگی چوپانان هندوستان
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    چوپانها هیچوقت افسرده نمیشوند.

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج