طنز؛ بُزکهای توی خونه؛ لطفا نمیرید!
در راستای ضرورت بازتعریف بعضی از ضرب المثلهای فارسی امروز به تفسیر چند مورد از آنها پرداختهایم، امیدواریم بعد از تنویر افکار عمومی پیرامون این ضرب المثلها، روزی برسد که دیگر مجبور نباشیم از آنها استفاده کنیم.
در راستای ضرورت بازتعریف بعضی از ضرب المثلهای فارسی امروز به تفسیر چند مورد از آنها پرداختهایم، امیدواریم بعد از تنویر افکار عمومی پیرامون این ضرب المثلها، روزی برسد که دیگر مجبور نباشیم از آنها استفاده کنیم.
درواقع فقط ابوعطا نیست، در بسیاری از موارد دیده شده که آب سربالا رفته و قورباغه مذکور استعداد و ذوق موسیقی خود را در انواع سبکهای پاپ، رپ، هارد راک، اوپرا، اوپرا مینی، گوگل کروم و ... هم آزمایش کرده، اصولا این آب وقتی سربالا میرود اعتماد به نفس خاصی در انسان ایجاد میشود به طوری که الان ما در کشور بالغ بر ۲۵ میلیون گرافیست، ۳۶ میلیون عکاس، ۱۲ میلیون فعال سیاسی که از طریق وبلاگ نویسی فعالیت سیاسی میکنند، ۱۴ میلیون فعال سیاسی که از طریق تغییر عکس پروفایل فعالیت سیاسی میکنند.خیلی هم عالی.
«آب نمیبیند وگرنه شناگر قابلی است»
آیا شما از آن آدمها هستید که اینجا یک حرف میزنید و جای دیگر حرف تان را عوض میکنید؟ آیا به بقیه وعده سر خرمن میدهید؟ آیا طوری با ظرافت به همسرتان خیانت میکنید که فکر میکند شما بهترین همسر دنیا هستید؟ آیا شما پست سیاسی هم دارید؟ ندارید؟ حیف نیست با این همه استعداد ؟شما می توانید در یک کشور خارجی سیاستمدار شوید. عزیز دلم، شما آب نمیبینید وگرنه شناگر خوبی هستید.
«آدم هزار پیشه کم مایه است»
به نظرم این ضرب المثل توهین آشکاری است به ابو المشاغلان عزیزی که معمولا در دولتها به صورت کنترات خدمت رسانی میکنند. لزوم برخورد با این گونه ضرب المثل ها به شدت احساس میشود.
«آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است»
مثلا شما در جایی مشغول به کار هستید، به فرض صنایع بسته بندی. هر روز در حال بستن هستید، هرچیزی که دم دست تان است میبندید. بعد از چند سال به جای این که از شما تقدیر کنند میآیند و شروع به محاسبه میکنند، بعد شما میگویید آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است؟ این را که میگویید دست میکنید توی جیب تان ۲۰۰ هزارتومان در میآورید و حساب تان را پرداخت می کنید، خب دیگر چه باک است؟ هیچی. لذا به سرعت کارخانه بسته بندی را ترک میکنید.
«سر بز آهنگر را ببرید تا چشم خرس بترسد»
این یکی چیز خاصی نیست. احتمالا اشاره به روزنامه نگارها دارد. بگذریم.
«بزک نمیر بهار میاد، کمبوزه با خیار میاد»
شما فردی هستید که در دوران سازندگی ازدواج کردید و نتوانستید صاحب مسکن شوید. در دوران اصلاحات سه تا فرزند آوردید و نتوانستید صاحب مسکن شوید. در دوران مهرورزی بازنشست شدید و باز هم نتوانستید صاحب مسکن شوید. در دوران اعتدال دیگر خسته شدید و دراز به دراز افتادید و گفتید: اگه مسکن نمیدین من بمیرم. در این لحظه مسئولان به شما میگویند: بزک نمیر! شما که احساس میکنید بعد از این همه سال کار و تلاش تبدیل به یک بزک شدهاید با ناامیدی میپرسید: به چه امیدی نمیرم؟ مسئولان پاسخ می دهند: چون بهار میاد، کمبوزه با خیار میاد. شما با تعجب مسئولان را نگاه میکنید، مسئولان پخ میزنند زیر خنده و از صحنه خارج میشوند. متاسفانه ضرب المثل به طور دقیق مشخص نمیکند که آیا همراه با بهار و کمبوزه و خیار آیا مرد بهاری هم میآید یا نه. در اینجا مصلحت سنجی سازنده ضرب المثل قابل ستایش است چون اگر میگفت بزک نمیر بهار میاد، کمبوزه به همراه خیار و مرد بهاری میآیند مسلما بزک همانجا یا از افسردگی میمرد یا به طریق دیگر خودکشی میکرد ولی همین ابتر ماندن ضرب المثل به بزک کمک میکند تا چند صباحی زنده بماند. لذا بنده به طور کلی تشکر میکنم و از بزکهای توی خونه خواهش میکنم همچنان زنده بمانند.
ارسال نظر