۱۸۱۵۹۶
۵۰۱۳
۵۰۱۳
پ

هر خنده ای جان این دختر را تهدید می‌کند

خانم کلاریس دیاز، در دوران کودکی در کالیفرنیا زندگی می‌کرد. تا ده سالگی، او مثل هر دختر عادی دیگری بود، تا اینکه از ده سالگی مشکلی پیدا کرد. به این صورت که به صورت ناگهانی دچار ضعف و فلج قسمت راست بدن می‌شود و به این ترتیب عملکردش در مدرسه مختل می‌شد.

یک پزشک: خانم کلاریس دیاز، در دوران کودکی در کالیفرنیا زندگی می‌کرد. تا ده سالگی، او مثل هر دختر عادی دیگری بود، تا اینکه از ده سالگی مشکلی پیدا کرد. به این صورت که به صورت ناگهانی دچار ضعف و فلج قسمت راست بدن می‌شود و به این ترتیب عملکردش در مدرسه مختل می‌شد. گاهی هم توانایی صحبت کردن را از دست می‌داد و بی‌اختیاری ادراری پیدا می‌کرد.

هر خنده ای جان این دختر را تهدید می‌کند

همیشه این حملات، مدت کوتاهی طول می‌کشید و بعد خود به خود خوب می‌شد.

نکته جالب این بود کلاریس دوست داشت که به کلاس موسیقی برود و فلوت‌نوازی را یاد بگیرد، اما به نحو عجیب و غیر قابل توجیهی، تقریبا هر بار که به کلاس آموزش موسیقی می‌رفت، این حملات برایش تکرار می‌شد. در ضمن هر وقت مشغول فعالیت فیزیکی‌ای می‌شد که تعداد تنفس‌اش را بالا می‌برد، باز هم این حملات تکرار می‌شدند.

این بیماری عجیب با این علایم آنقدر برای کلاریس تنش‌زا بودند که تا مدت‌ها به پزشک مراجعه نکرد، چون می‌ترسید، بررسی‌های پزشکی منجر به تشخیص دادن بیماری مهلکی در او شوند. بنابراین او به مخفی‌کاری روی می‌آورد و در واقع متخصص پنهان کردن بیماری‌اش از والدین و دوستانش شده بود.

اما سرانجام پدر و مادر کلارش متوجه شدند و وقتی او دوم بیمارستان بود، او را به نزد پزشک متخصص بردند، تشخیص اولیه، تشخیصی شایعی است بود که هر پزشکی روی بیماری با این سن و این علایم می‌تواند بگذارد: میگرن کمپلکس.

اما حملات بیماری کلارس به تدریج بیشتر شد، مجددا به پزشک مراجعه کردن و سی تی اسکن شد و تشخیص قطعی دیگری برای بیمار مطرح نشد.

سال‌ها با همین شرایط گذشت، تا اینکه کلارس که حالا به دانشگاه گلاسکو آمده بود تا لیسانس در رشته علوم اعصاب بگیرد، شرایط کلی‌اش باز هم وخیم‌تر شد. یکی از این حملات منجر به ناهشیار شدن او شد، به همین خاطر او را به بیمارستان بردند.

بررسی‌ها این بار منجر به تشخیص قطعی بیماری شد، مشخص شد که حملات او در واقع حملاتی موسوم به TIA بوده‌اند.

اما این TIA چیست؟

آشنا شدن مختصر با این اصطلاح را به همه شما خوانندگان عزیز توصیه می‌کنم. چرا که ممکن است این شرایط برای یکی از اعضای خانواده شما پیش بیاید و اگر با علایم این بیماری آشنا باشید، می‌توانید به موقع اقدام کنید و از خطر بیماری‌های خطرناک‌تر در عزیز خود بکاهید.

TIA مخفف transient ischemic attack، یعنی حملات موقتی که با کاهش خونرسانی به مغز، منجر به پیدایش بعضی از علایم عصبی می‌شوند.

این علایم عصبی می‌توانند به صورت کاهش ناگهانی دید چشم amaurosis fugax ، یا ضعف عضلانی یک طرفه (همی پارزی)، یا گنگی صحبت کردن شوند. بنابراین به آنها با سادگی می‌شود سکته‌های کوچک هم گفت. حداکثر زمان باقی ماندن این علایم ۲۴ ساعت است و معمولا کمتر از این زمان طول می‌کشند.

هر خنده ای جان این دختر را تهدید می‌کند

حالا به مورد کلاریس برگردیم: آخر چرا کلاریس از ده سالگی دچار این حملات می‌شد؟ چه چیزی باعث می‌شد که جریان خون مغز او کاهش پیدا کند.

از نظر کلی وقتی عاملی باعث شود که شریان‌هایی که به مغز خون می‌رسانند (یعنی شریان‌های کاروتید داخلی و شریان‌های ورتبرال-بازیلار) انسداد پیدا کنند، علایم TIA می‌تواند ایجاد شود. این انسداد می‌تواند به خاطر تصلب شرایین (پلاک آترواسکلروز) باشد یا آمبولی (لخته‌).

کلا همان شرایطی که احتمال ابتلا به سکته مغزی را بیشتر می‌کنند، احتمال TIA را هم در یک شخص بیشتر می‌کنند:

- سابقه خانوادگی سکته یا TIA

- سن بیشتر از ۵۵ سال

- جنسیت مرد

- فشار خون بالا

- دیابت

- سیگاری بودن

چه بررسی‌هایی برای TIA لازم است؟

اگر خودتان یا یکی از اعضای خانواده‌تان دچار TIA شده است، این بررسی باید جهت او انجام شود:

- معاینه پزشک متخصص نورولوژی

- سی تی اسکن یا MRI

- سونوگرافی گردن و اکوی قلبی (این دو بررسی اخیر برای بررسی میزان انسداد شریان‌های خونرسانی مغز که از گردن می‌گذرند و نیز بررسی قلب برای پیدا کردن منشأ لخته‌ها صورت می‌گیرد)

همین جا باید بگویم که تشخیص را باید برای پزشک بگذارید، مسلما هر کسی که علایم بالا را دارد، TIA نکرده است. در واقع TIA تشخیص‌های افتراقی زیادی دارد:

- مشکل روانپزشکی یا Conversion disorder. یعنی بیمار شما ممکن است فقط یک اختلال اضطرابی داشته باشد و بس.

- تشخیص‌های نورولوژیک دیگر میگرن، حمله صرع موضعی، اختلال قند و آب و الکترولیت، تومور مغزی، بیماری‌های زائل کننده غشای میلین اعصاب و .. هستند.

اما شما به عنوان یک بیمار یا هماره بیمار وظیفه دارید که صبر پیشه کنید و علایم را با دقت به پزشک انتقل دهید و تصمیم‌گیری را به پزشک واگذار کنید.

بررسی TIA از آن جهت اهمیت دارد که با تغییر سبک زندگی، مثلا ورزش و پرهیز از سیگار و درمان دارویی و حتی در صورت لزوم برطرف کردن تنگی عروق خونرسان مغز، از سکته‌های مغزی وسیع‌تر می‌توان پیشگیری کرد.

حالا باز هم برمی‌گردیم به مورد خانم کلاریس!

همه چیزهای بالا درست، اما علت کاهش خونرسانی در عروق یک کودک یا آدم جوان می‌تواند باشد؟!

تشخیص قطعی بیماری در ۲۶ سالگی خانم کلاریس، روی او گذاشته شد. مشخص شد که اسم بیماری او بیماری مویامویا است.

اما این بیماری Moyamoya با این اسم جالب‌اش چیست؟

مویامویا در زبان ژاپنی یعنی یک توده دود! علت این اسم‌گذاری این است که در این بیماری به دلایل ژنتیکی و نقضی در کروموزوم شماره ۱۷، عروق خونرسان مغز، انسداد پیدا می‌کنند و به تدریج عروق جدیدی، در اطراف منطقه انسداد تشکیل می‌شود تا منطقه انسداد پیدا کرده را دور بزنند. این عروف جدید ظرف و کوچک و آسیب‌پذیر هستند و مستعد خونریزی یا انسداد هستند. یعنی به زبان ساده، روی این عروق تازه جانشین، اصلا نمی‌شود حساب کرد!

وقتی از مغز این افراد عکس برمی‌داریم، این توده‌های عروقی جانشین، منجر به نمایی، شبیه نمای دود می‌شون، بنابراین علت نامگذاری همین است.

هر خنده ای جان این دختر را تهدید می‌کند

هر خنده ای جان این دختر را تهدید می‌کند

هر خنده ای جان این دختر را تهدید می‌کند

بیماری مویامویا در خانم‌ها شایع‌تر از آقایان است و البته دلایل اکتسابی هم دارد که در اینجا، برای رعایت اختصار، وارد بحث بیشتر نمی‌شویم.

اما علت بروز حملات بعد از خنده‌ای از ته دل یا فلوت زدن چه بود؟ علت این بود که تحت این شرایط مقداری از خونی که به شریان‌های خونرسان ضعیف او می‌رسید، کمتر می‌شود و خون بیشتری به سمت شریان‌های صورت می‌رفت تا مغز!

درمان بیماری با دادن داروهای ضد عملکرد پلاکت و نیز جراحی است.

در جراحی کاری که می‌شود این است که خون را از شریان‌های مجاور مثل کاروتید خارجی یا شریان گیجگاهی سطحی به سمت سیستم گردش خون مغزی، می‌آورند.

خانم کلاریس هم مورد دو عمل جراحی قرار گرفت و بعد از طی کردن چند ماه دوره نقاهت، او حالا در حال بهبودی است.

هدف بعدی خانم کلاریس؟

شرکت در مسابقه نیم‌ماراتون برلین!

هر خنده ای جان این دختر را تهدید می‌کند

پی‌نوشت: صرف‌نظر از همه این مسائل پزشکی، عنوان خبر برایم جالب بود و پیرنگ نوشتن داستان کوتاهی را به ذهنم متبادر کرد:

اهالی سرزمینی که اجازه ندارند و نمی‌توانند زیاد بخندند، چون طوری برنامه‌ریزی شده‌اند که خنده باعث تباهی مغزهایشان می‌شود.

تا دلتان بخواهد می‌توانید به این داستان رنگ و لعاب و حواشی اضافه کنید.

اما تصور می‌کنم این داستان هم جزء داستان‌های ننوشته من بشود!
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج